به گزارش خبرنگار مهر، این کتاب داستان کودکی روستایی به نام ستاره است که خروس رنگارنگ خود را خیلی دوست دارد. یک شب مادر ستاره برای او داستانی میگوید و درباره ستارههای آسمان مطالب افسانهای برای دخترش تعریف میکند. مادر ستاره به او میگوید که یک ستاره در آسمان دارد که هر زمان خوشحال و خندان باشد، ستارهاش روشنتر و درخشانتر خواهد بود اما اگر ناراحت و غمگین باشد، ستارهاش هم کمنور خواهد بود.
همانطور که خروس رنگارنگ، مونس ستاره روی زمین است، ستاره آسمانی هم تبدیل به مونس شبهای او میشود. اما روزی از روزها که ستاره از خواب بیدار میشود، خروسش در لانه نیست چون روباه یا شغالی آن را دزدیده است…
این کتاب توسط میترا صمدی برای خردسالان گروه سنی ب تصویرگری شده است.
در قسمتی از این کتاب میخوانیم:
ستاره به سوی مادر دوید، از کنار لانه خروسش گذشت. خروس دخترک آن طرفها نبود. دگرباره مادر را نگاه کرد. حالا دیگر قیافه مادر نشان میداد که اتفاق بدی افتاده است. ستاره بار دیگر نگاهش را به سوی لانه خروسش گرداند. مرغها و اردکها در گوشه و کنار خانه با یکی دو خروس دیگر بازی میکردند. اما از خروس ستاره خبری نبود.
نگاه دخترک بیشتر و بیشتر اطراف لانه پرنده را جستجو کرد. باد یکی دو پر رنگینی را که از خروس به جای مانده بود، این طرف و آن طرف میبرد. سرانجام ستاره از اتفاق بد شب گذشته آگاه شد. روی زمین نشست. اشک از چشمانش سرازیر شد و روی گلهای رنگارنگ باغچه ریخت. مادر، شتابان به سوی ستاره دوید. او را در آغوش کشید و نوازشش کرد. اما دل ستاره شکسته بود. خروس قشنگ او را روباه یا شغالی برده بود. ستاره گوشهای کنار باغچه نشست. گریه کرد. بسیار گریه کرد.
مادر ستاره کوشید تا او را آرام کند، اما دخترک آرام نمیگرفت؛ برای او از دست دادن خروس رنگارنگ بسیار سخت بود. روز سپری شد و شب فرا رسید. آن شب مادر سعی کرد به جای گفتن قصه، با گفتن حرفهای تازهای او را با حقایق زندگی آشناتر کند…
این کتاب با ۱۱ صفحه مصور رنگی، شمارگان ۴ هزار نسخه و قیمت هزار تومان منتشر شده است.
MehrNews Rss Feed