سلام بازم سلام دوباره سلام حالتون خوبه

بچه ها جون ، دوستای عزیز ، آقا پسرا ،دختر خانوما،خیلی خوشحال میشم که به پروفایلم سر بزنید و در صورت پسندیدن تیک علاقه یادتون نره اما یه شعر خوب برای شما دوستان خوب:
جنگ ویروس با رستم:

کنون رزم ویروس و رستم شنو
دگرها شنیدستی این هم شنو
که اسفندیارش یکی دیسک داد
بگفتابه رستم که ای نیک زاد
در این دیسک یکی باشد فایل ناب
که بگرفتم من ازسایت افراسیاب
برو خرمی کن بدین دیسک هان
که هم نون و هم أب باشد درأن
تهمتن روان شد سوی خانه اش
شتابان به دیدار رایانه اش
دگر صبر و أرام و طاقت نداشت
و أن دیسک را در درایوش گذاشت
نکرد هیج صبرو نداد هیج لفت
یکی هم کپی از همان دیسک گرفت
به ناگه چنان سیستمش هنگ کرد
که رستم در آن ماند مبهوت و منگ
تهمتن کلافه شد و داد زد
ز بخت بد خویش فریاد زد
چو تهمینه فریاد رستم شنود
بیامد که لیسانس رایانه بود
بدو گفت رستم همه مشکلش
وز آن دیسک و برنامه ی قابلش
چو رستم بدو داد قیچی و ریش
یکی دیسک بوتیبل آورد پیش
به ناگه یکی رمز ویروس یافت
پی حفظ امضای ایشان شتافت
به خاک اندر افکند ویروس را
تهمتن به رایانه زد بوسه را
چنین زد لگد تهمینه بر شوهرش
که جار شد خون از سرواز برش
:fav7:

نظرتان را در مورد مطلب فوق بنویسید. نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد.