جام جم آنلاین: مهدی صباغزاده با ساخت ۲۰ فیلم بلند سینمایی از جمله فیلمسازان پیگیر سینمای بعد از انقلاب است که هیچگاه از فیلمسازی دست نکشیده و ملودرامهای خانوادگی ـ اجتماعی همواره ژانر مورد علاقهاش بوده است.
اما صباغزاده در جدیدترین فیلمش با نام «راه بهشت» به وقایع تاریخی صدر اسلام پرداخته که این روزها و در ماه مبارک رمضان به طور گسترده در سینماهای سراسر کشور در حال اکران است.
چرا این بار در فیلمتان به تاریخ صدر اسلام پرداختهاید؟
به نظرم بد نیست نسل امروز، تحولات اجتماعی آن دوره را درک کند و ببیند در آن دوران چه اتفاقاتی افتاده است، مردم آن زمان چگونه زندگی میکردهاند و چه اعتقاداتی داشتهاند.
با نگاهی که در بیشتر فیلمهایتان داشتید و مسائل جامعه معاصر را چه در سطح خانواده و چه در سطح اجتماع مطرح میکردید، حالا با این تغییر ژانر فکر میکنید مسائل روز چه ربطی با مسائل آن دوران میتواند داشته باشد؟
همیشه برای من تاریخ بویژه شخصیت پیامبر اکرم(ص) مهم و عزیز بوده و هست. به نظرم دورانی که ایشان مبعوث میشوند، بسیار ارزشمند است و تا امروز هم اثرات آن را میبینیم. اما اگر میپرسید که چرا امروز تاریخ آن روزگار را به تصویر کشیدم، چون وقتی پیامبر اکرم(ص) مبعوث شدند جامعه عربستان در تاریکی مطلق بود.
ایشان خدا را به مردم شناساندند. نادانی را به دانایی تبدیل و خلاصه این که تغییرات اساسی در جامعه ایجاد کردند. تفکر و بینش ایشان گرانمایه بود. این در واقع میتواند تلنگری هم برای ما باشد.
این که سیاستمداران و فرهنگیان جامعه چقدر در عمل میتوانند از این بینش بهره بگیرند. الان درست است که تفکر اسلامی جزو ایدئولوژی ماست، اما چقدر توانستهایم در عمل از این بینش بهره بگیریم و چقدر تفکرات پیامبر(ص) را به کار بستهایم. باید فکر کنیم که در این مورد چقدر موفق بودیم.
یکی از نکات عمده فیلم شما برجسته کردن نقش زنان در خانواده و جامعه آن روز است. در حالی که مورخان و حتی اعراب چندان به این مساله در آن زمان قائل نبودند و معتقد نیستند که زنان در آن زمان تصمیمساز و سرنوشتساز بودند. نظرتان چیست؟
شما اگر فیلم را با دقت دیده باشید ابتدا زلفا دختربچهای است که توسط یک مرد نادان قرار است زنده به گور شود و بعد ماجراهای فیلم شکل میگیرد. ما فیلم را از دریچه شیعه روایت میکنیم. چون نگاه شیعه به شخصیتها با دیگران فرق میکند و طبیعتا فیلمساز با توجه به جغرافیای تربیتی و ایدئولوژی خودش تاریخ را مورد واکاوی قرار داده است.
خناس (نسرین مقانلو) در آن زمان زنی بوده که خانواده و اطرافیانش را اینگونه اداره میکرده است. این آدمها در آن زمان وجود داشتند، اما با شمایل و چهرهای دیگر. شما اگر به فیلم محمدرسولالله نگاه کنید، نقش زن خیلی مهم است.
نقش ایرنه پاپاس؟
بله، با این که این فیلم با نگاه عربی و لیبیایی در آن زمان ساخته شده است. مسائل زیادی در تاریخ وجود دارد، ولی درفیلم با فرصت محدود نمیتوانیم وقایعنگاری کنیم.
طبیعتا میتوان به مفاهیم تاریخی پایبند بود، ولی در عین حال به مصادیق آن در قالب شخصیتهایی جذاب در یک اثر دراماتیک چیزهایی را کم یا زیاد کرد، اما پرسش این است که زبان سینما چقدر باید در انتقال پیام قوی و جاندار باشد؟
صباغزاده: به نظرم بد نیست نسل امروز، تحولات اجتماعی تاریخ صدر اسلام را درک کند و ببیند در آن دوران چه اتفاقاتی افتاده است، مردم آن زمان چگونه زندگی میکردهاند و چه اعتقاداتی داشتهاند
تا آنجا که من اطلاع دارم مصعب بن عمیر، اشرافزاده اهل مکه، جوان خوشچهره، شاعر و از خاندان قریش بود و بسیاری از دختران قریش عاشق او بودند، ولی او به هیچکدام آنها توجه نکرد. همین یک موضوع خیلی سینمایی است. از سویی پایبندی او به اصول اسلام و از سوی دیگر عناد و جاهلیت برادرش و تقابل آن دو چالش ایجاد میکند و کشمکش دراماتیک بوجود میآورد. بنابراین سعی کردم با زبان سینما قصهام را تعریف کنم.
اگر قصه فیلم را پررنگتر میکردید جذابیت فیلم بیشتر میشد. چرا اینگونه نشد؟
من به یکسری وقایع درخصوص روابط آدمهای فیلم پرداختم، ولی در عین حال باید تبلیغات دین را هم نشان میدادم.
برخی از صحنهها مثل تبلیغات مصعب برای مردم در جاهای مختلف فیلم میتوانست نباشد.
اتفاقا من خیلی از صحنهها را حذف کردم. ولی چهار آیه قرآن بود که باید در مکانهای مختلف مثل کوه، روستا و کنار آب در فیلم گنجانده میشد. چون پیام فیلم در آن خلاصه شده بود و نباید حذف میشد.
برخی میگویند راه بهشت فیلمی سفارشی است؛ خودتان تا چه اندازه این نظر را قبول دارید؟
من فیلمنامه را خواندم و با آن ارتباط برقرار کردم و دوست داشتم آن را بسازم و هیچ ربطی به سفارش ندارد.
در صحنههای مربوط به حضور حضرت محمد(ص) نظیر فیلم محمد رسولالله به شکل پی، او، وی (از زاویه دید رسولالله) ایشان را نشان دادید. نمیتوانستید تمهید دیگری برای این کار بیندیشید؟
خیر. کار دیگری نمیتوانستم انجام دهم. چون تصویر مبارک پیامبر(ص) را نمیتوانستم نشان بدهم. ضمن این که من تا حدی جلو رفتم و پا و دست مبارک ایشان را هم در فیلم نشان دادم یا اورشولدر ایشان را در فیلم داشتیم.
در صحنهای مصعب همراه عمار یاسر خدمت پیامبر(ص) میرود تا مسلمان شود. از پلهها پایین میآیند و همدیگر را در آغوش میکشند. دستکم چرا در آنجا به لحاظ بصری و با حرکت دوربین کاری نکردید؟
چه کاری میتوانستم بکنم؟ اتفاقا بهترین کار همانی بود که انجام دادم و آن صحنه تاثیر خودش را میگذاشت. زبان سینما همین است که من میگویم. حالا شاید کارگردان دیگری، کار دیگری انجام دهد.
امکانات فنی فیلم راضیکننده بود؟
بله، ولی تنها در بخشهای دکور، جلوههای ویژه و هنرورها مشکل داشتیم.
به همین دلیل نماهای باز کم داشتید و بیشتر نماها نزدیک بود؟
به اندازه کافی نماهای باز داشتم. من میخواستم با نماهای نزدیک به شخصیتها نزدیکتر شوم و از این طریق حس و حال آنها را نشان دهم.
در انتخاب بازیگران چرا از چهــرههای بیشتر شناختهشده استفاده نکردید؟
اتفاقا سینمای ایران نیازمند بازیگران تازه نفس است. حتی چهرههای شناختهشده از جایی شروع کردهاند که شناختهشده نبودند. در نتیجه بازیگران تازهنفس هم باید سرمایههای آینده ما باشند. به هر جهت بازیگران سنشان تغییر میکند و ما برای آینده به اندوخته احتیاج داریم. آقای امین زندگانی بازیگر بااخلاق و خوبی است و مهارتهایی در زمینه اسبسواری و شمشیربازی دارد و من هم باید از اندوخته ایشان استفاده میکردم. در مورد سایر بازیگران هم باید بگویم من از افرادی استفاده کردم که در زمینه تئاتر، سینما و تلویزیون تجربه کار داشتند.
چرا فیلم اینگونه تمام شد؟
برای این که دوست داشتم نشان دهم دخترعربی که ابتدای فیلم زنده به گور میشود، انتهای فیلم دختر عرب دیگری در یک فضای سرسبز به زندگیاش ادامه میدهد. هم اهمیت زن را نشان دادم و هم رسالت پیامبر(ص) را که با خود سرسبزی و طراوت به همراه آورده است بنابراین فیلم با برهوت جاهلیت آغاز شد و با خرمی اسلام و راه پیامبر(ص) به پایان رسید.
فرانک آرتا – جامجم
jamejamonline.ir – 22 – RSS Version