۰۵م آذر ،
شب به نیمه رسیده است و زینب(س) در حال خواندن نماز شب است مانند هرشب اما این بار بی حسین(ع)؛ او امشب نشسته نماز میخواند که فردا که زنجیر به دستانش زدند و بر شتران بی محمل سوارش کردند و او سالار قافله ی آزادگان دشت کربلا شد بایستد به بلندای نیزهای که سر خورشید را بر خود جای داده است.
گویی این نماز رنگ و بویی دیگر دارد. لشکریان عمر سعد در اطراف حرم قدم میزدند. هنوز صدای امام شهیدان(ع) در هنگام وداع در گوش زینب (س) است که میگفت: «خواهرم مرا در نماز شبت دعا کن.»
آری این اولین نماز شب بی حسین(ع) است و زینب (س) دیگر برادر را در کنار خود ندارد و او باید بماند استوار به استواری جبل النور تا پیام رسان باشد برای تاریخ، تا تاریخ را زنده نگه دارد، او باید استوار باشد که اگر در کوفه به دست کودکان گرسنه خاندان رسول خدا(ص) نان دادند، نان را از دستشان بگیرد و بگوید صدقه بر خاندان پیامبر(ص) حرام است .
امشب او نشسته نماز شب میخواند تا فردا در کاخ عبیدالله صدا به حقیقت بلند کند و خطبههای علی(ع) رادر شهر افسون شدگان زنده کند.
آری او امشب از غمهای دشت کربلا نشسته نماز میخواند تا فردا که یزید چوب بر دندان حسین (ع) میزند چون شیر بغّرد و صدای انتقام خدا باشد که در گوش زمان باقی بماند.
او امشب نشسته نماز میخواند که فردا که زنجیر به دستانش زدند و بر شتران بی محمل سوارش کردند و او سالار قافله ی آزادگان دشت کربلا شد بایستد به بلندای نیزهای که سر خورشید را بر خود جای داده است…
ما مدعی عاکف مسجد به نبردیم
با ندعیان در طلش عهد نبستیم
با بی خبران سازش بیهوده نکردیم
در آتش عشق تو خلیلانه خزیدیم
در مسلخ عشاق تو فرزانه و فردیم
در حلقه ی خود باختگان چون گل سرخیم
در جرگۀ زالو صفتانبا رخ زردیم
با کس ننماییم بیان حال دل خویش
ما خانه به دوشان همگی صاحب دردیم
یادداشت: عماد اصلانی
انتهای پیام /پ۳
باشگاه خبرنگاران
باز نشر: پورتال خبری ممتاز نیوز www.momtaznews.com