شعر/ جلوه نور

۰۶م آذر ،

پی کسب رضای یک حرامی/ کند تعجیل و گوید راه دور است

به گزارش مجله شبانه  ممتاز نیوز، وبلاگ اشعار آئینی در آخرین پست خود شعری در مورد تنور خولی آورده است:

امان از بی حیایی که شرور است
همان نامرد که غرق غرور است

سر شه را میان کیسه می بُرد
همانکه جلوه ی اللهُ نور است

سر شه اینچنین و پیکر او
شکسته حرمت از سمّ ستور است

پی کسب رضای یک حرامی
کند تعجیل و گوید راه دور است

به کوفه دیر آمد خولی پست
بگفتا صبح هنگام ظهور است

به خانه رفت در تاریکی و دید
که تنها جای این سر در تنور است

به خاکستر نشست آقای خوبان
قیامت را بگو وقت ظهور است

در این هنگامه باید گفت یارب
که خالی جای بانویی صبور است

خدا را شکر زهرا زود آمد
که مادر بهر فرزندش غیور است

بگفتا: یا بُنَی، مادر فدایت
پس از این قلب عالم بی سرور است

***
بُنَیّ از چه لبهایت شکسته
چرا خون روی ابرویت نشسته

نگفتی مادرت زهراست مادر؟
نگفتی آب مهر ماست مادر؟

زنم شانه دوباره گیسویت را
مرتّ می نمایم ابرویت را

«بُنیَّ» سرگذشت تو غریب است
جدایی تو و زینب عجیب است

سرت اینجا تنت بر روی خاک است
لبت چون قلب زینب چاک چاک است

الهی خیر از عمرش نبیند!
الهی که به خاکستر نشیند!

کسی که با سر پاکت چنین کرد
تو را اینگونه خاکستر نشین کرد

جواد حیدری


باشگاه خبرنگاران
باز نشر: پورتال خبری ممتاز نیوز www.momtaznews.com

نظرتان را در مورد مطلب فوق بنویسید. نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد.