صدای یک همشهری

جام جم آنلاین: همشهری صدای خوبی ندارد، اما همیشه وقتی تنهاست و دلش از روزگار به تنگ می‌آید با خودش آهنگ‌ها و آوازهای همشهریان هنرمندش را زمزمه می‌کند.

همشهری، این چند روز به قول خودش با کلی مکافات و دردسر به تهران آمده است. دکترها تجویز کرده‌اند برای مرض قندی که دارد، هر چند ماه یک بار باید بیاید و وضع جسمی‌اش کنترل شود، اما خودش می‌گوید: دل و دماغ آمدن ندارد. هوای این شهر برایش آزاردهنده است.

می‌گوید: حیف هوای خوب قوچان خودمان نیست. وقتی نام شهرش را می‌آورد، چشمانش برق می‌زند و ناگهان دوباره می‌زند زیر آواز. آنها که از قدیمی‌های خراسان و قوچان و آن اطراف هستند، می‌دانند که حکایت ا…مزار چیست و زمزمه کردن آن چه حالی به روح خسته آدم می‌دهد.

همشهری دوباره آوازش را زمزمه می‌کند. می‌گویم: خیلی هوای شهرت به سرت زده؟ شما که سه روز بیشتر نیست اینجایی. می‌گوید: این سه روز به اندازه ۳۰روز گذشت. حالم به هم خورد از این که هرجا رفتم «دالام دیمبو»ی این ضبط و سی‌دی ماشینا بلند بود. حیف این آهنگای خودمون نیست.

همشهری از قدیمی‌های نوازندگی و موسیقی آیینی و محلی شهرمان است. به قول خودش، این چند روز که در تهران است، به اندازه ۳۰ روز درد کشیده است. درد خودش یک طرف، درد موسیقی‌اش یک طرف. می‌گوید و می‌نالد که چرا کسی گوشش بدهکار فرهنگ اصیل و بومی کشور نیست.

همشهری می‌گوید: چه کسی می‌تواند منکر شود که چهره‌های آفتاب سوخته‌ای مثل حاج قربان و کربلایی حسین یگانه چگونه با تردستی و هنرمندی و نواختن‌های دلنشین دوتارشان هزاران هزار آدم شیک و پیک را در جای جای ایران و جهان میخکوب هنرشان کردند و آنها را با دل و جان انسانیتشان آشتی دادند.

او دلش با نواهای سنتی خودمان است. می‌گوید: انسان شهر زده امروز کاش کمی با حال و هوای سنتی و لطیف و قدمت و گذشته خود دمخور می‌شد. کاش خیلی از ما که هر کداممان از شهر و دیاری هستیم و در شهر و دیاری بزرگ و درندشت رها شده‌ایم، گاهی همان طور که به دل طبیعت می‌رویم و آرام می‌شویم، گوشمان را به آواهای محلی خودمان جلا دهیم و آن وقت ببینیم که به چه آرامشی می‌رسیم.

صولت فروتن – جام‌جم


jamejamonline.ir – 22 – RSS Version

نظرتان را در مورد مطلب فوق بنویسید. نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد.