طنز / سینمای پرمخاطب ایران

مجله خط خطی:

سرانه حضور در سینما به ازای هر ایرانی، ۱۵ دقیقه در سال است، یعنی حتی آن ایرانی که در دورترین نقاط کشور چوپانی می کند نیز، با هر زحمتی که باشد، یک بار در سال خودش را به سینمایی رسانده و ۱۵ دقیقه در آن می ماند تا نشان دهد هنوز حامی آرمان های سینمای ایران است اما به راستی چه عاملی باعث این موفقیت شده که ایرانیان حمایت از سینما را وظیفه میهنی خود بدانند؟

نظر یک تماشاچی عصبی: «چون کی ایرانی ها دوشواری نمی دانند چیه، اصلا هیچ بشر در راه فیلمسازی اونا دوشواری ایجاد نمی کنه و واسه همینه که همیشه درجه یک هستن. اصلا کسی هست فیلم ایرانی نخواد؟ اونو به من نشان بده، اصلا شما کی ای سوال می کنی؟ شهردار ای؟»

نظر یک تماشاچی جوگیر: «چیزی که عیانه، ایران تو جهان اول میشه، هالیوود هم این تماشاگرو نداره، بارسلون هم نداره، ایرانه یکیه، ایران بعد از منچستر قوی ترینه، طرفدارای سینمای ایران بالای صد در صده، اصلا چرا وقتی بهداد حرف از اسکار می زد، فراست زده می خنده؟ سینمای ما خیلی آقاهه، خیلی گل های گله، ایشالا سینمای ایران اول می شه، باشه؟»

نظر یک مدیر: «واسه اینکه ما برای شعور مخاطب احترام قائلیم، بحمدالله تا حالا نگذاشتیم هر فیلمی پاش به سینما برسه، اول پروانه ساخت می دیم، بعد پروانه نمایش، بعد هم اگر دیدیم یحتمل مخاطبان دوستش نداشته باشند، اکرانش نمی کنیم، چرا که نه؟»
نظر یک خیابانی: «صحبت از سینمای ایرانه، یعنی فیلمایی که داخل ایران ساخته میشن، البته اون وری ها هم ایرانین، هیچ فرقی نمی کنه، مهم نام بلند آوازه ایران و ایرانیه، جایزه فرهادی برای ما فرقی با جایزه های دیگه نداره. قدرت فیلمسازی رو میشه از توی چشم های کارگردانا دید، فرهادی خیلی بهتر از حاتمی کیائه؛ ولی انصافا حاتمی کیا هم چیزی از فرهادی کمتر نداره.»

نظر کوروش سابقا کبیر: «من پیش بینی می کنم ایران در مقوله سینما جایگاهی ایمپورتانت داشته باشد، مردمانی از سرزمین بالیوود این قدرت را خواهند یافت که به هندی ها، رویا و آرزو و بالطبع امید بفروشند و طبیعتا سرزمین من که محدودیت ها و سانسورهای رایج در سرزمین گاندی (بعدها کبیر) را هم ندارد، در این زمین خواهد توانست به طرز خفنی بترکاند.»

نظریه بابایی که زنش ولش کرده رفته: «چون توی سینما زن بی حجاب نداریم. مرد بی غیرت نداریم. نوار مبتذل نداریم. صور قبیحه نداریم. حشیش، قرص، تریاک، ذغال خوب و رفیق ناباب نداریم. رقص، آواز، خوشی، خنده، بشکن و بالا بنداز نداریم، هیچ چیز ممنوعه کلا نداریم، نداریم. سینماس، آره ولی خونه سینما هم نداریم.»

نظر یک مجری: «شما نگاه کنید از بچه های یک ساله در سینما با ونگ زدن حضورشون رو اعلام می کنن بگیرید تا مجانین که کپه کپه به سینما میان عاشقن، این مردم عاشقن، ما مدیون این مردم هستیم، چقدر خوبن، چقدر نازن، آی لاو یو مردم.»

نظر یک خلافکار زندانی: «شاید درهای زندون به روی ما بسته شده باشه، اما عشق به سینما هنوز وجود داره، سینما که فقط متعلق به آدمای خوب نیست، سینما مال آدم های خلافکار هم هست، فی الواقع سینمای ایران اِند لطافت، اند مرام، اند معرفت، اند بی خیال شدن، اند چشمپوشی و اند رفاقت است.»

نظر یک منتقد: «ایرانی ها شیفته سینمایشان هستند، این را می شود از همه جایشان دید، مثلا اینکه برایشان خیلی مهم است که کدام بازیگرها هنوز مجرد هستند، کدام بازیگرها از هم طلاق گرفته اند، کدام ها با هم زیرآبی می روند، کدام ها با هم روی آب هستند، کدام ها با هم پارتی می روند، ویدیوهای شخصی کدام سینماگر لو رفته است، حتی بچه های محترم از مدرسه فرار می کنند تا در این امر خیر حضور داشته باشند، حتی یه ایرانی نیست که ندونه روز ملی سینما چه روزیه.»

نظر یک آدم مطلع: «ما اینقدر حواسمون جمعه که بلیت بعضی از فیلم های فاخر را مجانی به همه هدیه می دهیم، سایر فیلم های نافاخر را هم سیا و موساد حمایت می کنند تا مبادا کم فروش شوند، اصلا فیلم شکست خورده نداریم چون همه فیلم ها در همین دو دسته خلاصه میشن.»

نظر یک ایرانی معلق بین سنت و مدرنیته: «ایرانی ها خیلی کارشان درست است، ایرانی ها از سینمایشان رویا می گیرند و به همین دلیل است که اکثرشان شب جمعه به سینما می روند.»

نظر یک قاچاقچی محترم سی دی: «ما واسه این سینما زحمت کشیدیم، خاک خوردیم، ما کمک می کنیم تا فیلم در سبد خرید همه ایرانیا باشه، اما این سینما به ما وفا نکرده.»

نظر یک معترض: «اگه سینما نبود من یادم می رفت در ایران زن هم داریم، من سینما می رم چون هنوز سینما رو تفکیک جنسی نکردن.»

نظر یک دهه چهلی: «خودم تو ماهواره همسایه مون دیدم که خارجکیا از سینماشون استفاده های حداکثری می برن، فقط سینمای ماست که واقعا خانوادگیه، واقعا کیه که اونو به این ترجیح بده؟»

نظریه یه دهه هفتادی: «من عاشق سینمای ایرانم، وای براد پیت، بن افلک، دیکاپریو، جورج کلونی، مت دیمون، اشتون کوچر، جانی دپ، اتریکو، شاهرخ خان، اینا همگی عشق های زندگی منن.»

نظر یک سرباز: «چه هوای سرد، چه هوای گرم، چه تو بارون چه تو آفتاب، هیچ جا مثل سالن سینما واسه چرت زدن حال نمی ده، به جان جناب سروان قسم.»

نظر یک بازیگر نقش های فرعی: «آخ می جانه ی سینموی مو فاسد گسترهی، جونتو بذاری توی سینمو زحمت بکشی، سینموی ما چل چرانه، شیرینی خورانه، می چینی سینما، می چینی تئاترا، چندی بازم میگه تبوتی چش وردا بیا.»

نظر یک فمینیست: «سینمای ایران واقعیت رو می گه، من یه بار بیهوش شدم اما آقامون دایورت کرد به بقیه و دست به ما نزد و براش اهمیتی نداشت، تو سینما هم همین رو می بینیم. وقتی زنی غش می کنه، شوهرش دست بهش نمی زنه تا اورژانس بیاد.»

نظر جام ملت های اروپا: «من و رفیقم جام جهانی هیچ وقت حریف سینمای ایران نشدیم، ایرانیا حاضر نیست جذابیت های فراوان سینماشون رو ول وکنن و بازی های فوتبال رو تماشا کنند، گاهی وقت ها به ایرانی ها حسودیم می شود.»

نظر یک لات جنوب شهری: «من بودم، حاجی نصرت، رضا پونصد، علی فرصت، آره و اینا خیلی بودیم، کریم آقامونم بود. ته یه سکانس بزن بزن، تو نمیری، به موت قسم اصلا ما تو نخ سینما نبودیم، آقامون فردین نقش روبرو بود، این جیب نه، اون جیب نه، تو جیب ساعتی، ضامن دار اومد بیرون. خواستم بزنم فردین یه دونه زد بهم، افتادم تو جوب. یکی گذاشت تو گوشم. گفتم نامردا. دومی رو از اولی ش قایم تر زد. حالا ما به همه گفتیم زدیم. شومام بگین زده. آره! خوبیت نداره.»

نظر یک بقال: «فیلم ایرانی از نان شب هم واجب تره داداش، وردار ببر، آقا دو تا هم فیلم ببر، زندگی که فقط عدس و لوبیا نیست.»


جدیدترین مطالب تفریح و سرگرمی

نظرتان را در مورد مطلب فوق بنویسید. نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد.