عصر یخبندان: رانش قاره‌ای

به گزارش تفسیری ممتازنیوز iبه نقل از باشگاه خبرنگاران جوان در تاریخ شنبه ۶ آبان ۹۱،

فرانک مجیدی در وبلاگ یک پزشک نوشت:درس‌هایی که در این انیمیشن می باشند، بسیار خوب‌ند، اهمیت دوستی و ایستادگی پای یک دوست، عشق، داشتن خانواده، چگونگی روابط والدین و فرزندان…

به گزارش تفسیری گروه وبگردیممتازنیوز، بعد از مدت‌ها وقفه افتادن در نوشتن پست‌های نقد سینمایی در «یک پزشک»، ضمن پوزش از علاقمندانی که در این مدت از ما iبه این سبب گلایه داشتند، سراغ معرفی یکی از انیمیشن‌های مطرح در چند ماه اخیر می‌رویم. چهارمین قسمت از مجموعه‌ی پرطرفدار «عصر یخبندان»، iبه کارگردانی «استیو مارتینو» و «مایک ثرمی‌یر».

چندین سال از حوادث قسمت سوم قبل‌است و Manny (با صداپیشگی ری رومانو) و خانواده و دوستانش همچنان در کنار هم می باشند. دختر او و الی (با صداپیشگی کویین لطیفه) در سنین نوجوانی است و دوست دارد با استقلال بیشتر با دوستانش خوش باشد، پدرش اما چهارچشمی مراقب اوست و همیشه سر این موضوع با هم اختلاف دارند. یک روز خانواده‌ی سید (جان لگوئیزامو) –که iبه‌قول دیه‌گو (دنیس لیری) دیدارشان کاملاً همه‌چیز را درباره‌ی سید توضیح می‌دهد!- می‌آیند و نگه‌داری مادربزرگ پیر و چیزی بدتر از خود سید را گردن او می‌اندازند و در می‌روند، اما اتفاق بزرگ‌تری در سطح کره‌ی زمین در حال رخ دادن است، قاره‌ها در حال جدایی از هم می باشند. زلزله‌های مداوم و شکستگی‌ها و فرورفتگی‌های فلات‌ها و کوه‌زایی، زندگی موجودات محل را تهدید می‌کند. در اتفاق‌ای، ماموت دوست‌داشتنی و دوستانش روی تکه‌یخی گرفتار می‌شوند. او در آخرین لحظات از خانواده‌اش می‌خواهد با موجودات محل iبه جایی امن بروند و قول می‌دهد پیدایشان نمایند. اما در همین سرگردانی در اقیانوس، ناگهان…

مارتینو، یکی از کارگردانان فیلم، در قسمت سوم دستیارکارگردان بوده و ثرمی‌یر، کارگردان «هورتون صدای یک هو را می‌شنود». هر دو در ساخت چند انیمیشن کوتاه با هم همکاری داشته‌اند. کارنامه‌ی بسیار بلندبالایی ندارند و سوابق کارگردانی‌شان iبه همین‌ها ختم می‌شود. iبه نظرم نکته‌ی اصلی هم همین‌جا است. قسمت چهارم این مجموعه این‌قدر جزئیاتش کم است که می‌توانست یک انیمیشن کوتاه پرشور باشد تا یک انیمیشن بلند کم‌حرارت‌تر از آن‌چه انتظار می‌رفت و بسیار قابل‌پیش‌بینی. البته پیش‌بینی‌پذیر بودن انیمیشن‌هایی در این سبک، نقطه‌ضعف محسوب نمی‌شود، اما کمبود گره‌ها و فراز و نشیب‌های داستانی، مسلماً نقص است. راستش با دیدن ابتدای بسیار قابل توجه انیمیشن، که طبق سنّت با آن سنجاب نگون‌بخت و بلوط رؤیایی‌اش آغاز می‌شود، بسیار امیدوار شدم که این قسمت قرار است بسیار مهیج‌تر از سه قسمت پیشی شود. اما نه، این‌طور نمی باش. برای بچه‌ها، مسلماً این انیمیشن بسیار سرگرم‌کننده است، اما اگر والدین و حتی ما بزرگ‌ترهایی که فقط کودک‌درون فعالی داریم بخواهیم پای آن بنشینیم، بچگانه است.

درس‌هایی که در این انیمیشن می باشند، بسیار خوب‌ند، اهمیت دوستی و ایستادگی پای یک دوست، عشق، داشتن خانواده، قبول بزرگ شدن بچه‌ها و دادن استقلال لازم iبه آن‌ها، چگونگی روابط والدین و فرزندان… اما برای همه این پیام‌ها، انیمیشن‌های iبهتری هست که می‌شود پیشنهاد نمود و همه‌ی خانواده و مخاطبان را بسیار راضی نگاه داشت. وقتی از دوستی می‌گوییم، چرا پیشنهاد‌ی اول «چگونه اژدهای خود را آموزش دهید؟»  یا «پاندای کونگ‌فوکار ۱ و ۲» نباشد؟ و وقتی از عشق حرف می‌زنیم، چرا «وال. ‌ای» را تماشا نکنیم؟ از «آن سکانس فوق‌العاده» خبری نمی باش، آن سکانس مثل iبه‌یاد آوردن خاطرات کودکی پو و هم‌زمان یافتن «آرامش داخل» در پاندای کنگ‌فوکار، ایجاد اولین رابطه‌ی دوستانه میان هیکاپ و اژدهایش در «چگونه…» و بازشناختن ایوا توسط وال‌. ای. شخصیت پیچِز، دختر ماموت‌های قصه، یکی از روی‌ اعصاب‌ترین کاراکترهای تاریخ سینما است.

البته، این‌ها را نگفتم تا طرفداران این سری از انیمیشن‌ها را ناامید کنم. این انیمیشن هنوز هم سرگرم‌کننده است. شانس این انیمیشن این است که کاراکترهایش همه‌جوره عزیز و دوست‌داشتنی‌اند. لحظات بسیاری می‌تواند بخنداند و گاهی یک قهقهه‌ی اساسی هم از بیننده می‌گیرد، کاری که این روزها بسیار دشوار است. شاید اگر ساخت این مجموعه با iبهترین کاربلدهای این روزهای دنیای انیمیشن، «پیکسار» یا «دریم ورکس» بود انیمیشنی iبهتر را می‌دیدیم اما تا همین‌جا هم کار بزرگی را با بودجه‌ی ۹۵میلیون دلاری صرف شده و بیش از ۸۰۰ میلیون دلار فروش جهانی، از «کمپانی فاکس قرن بیستم» را شاهد هستیم. هر چه که شده‌باشد هم مسلماً از چیزی که «والت‌دیزنی» ارائه می‌دهد ده‌ها پله بالاتر است! صداپیشگان کار خود را روی‌هم رفته خوب انجام داده‌اند. «پیتر دینکلیج» -پدیده‌ی سریال «بازی تاج و تخت» – در نقش «کاپیتان گات» بسیار خوب حرف زده‌است و «جنیفر لوپز» هم در این انیمیشن iبه‌جای «شیرا» صحبت نموده. فیلم شوخی‌های بامزه‌ای با سکانس‌های مطرحی از «شجاع‌دل» و «اینسپشن» -نگاه نمایید iبه سکانس نهایی جزیره‌ی بلوط- می‌کند.

در همه طول مدت این انیمیشن، لبخند از روی لبان‌م محو نشد، نه فقط بخاطر موقعیت‌های خوب کمدی این انیمیشن، برای موسیقی دوست‌داشتنی دومین آهنگساز محبوبم، «جان پاول»! هنوز تعجب می‌کنم از این خلوص و صمیمیت بی‌مانندی که می‌تواند در حماسی‌ترین نُت‌هایش بگنجاند و ارزش و اعتباری که iبه فیلم ببخشد. شوخی‌های پاول با سمفونی نهم بتهوون عالی از آب در آمده. iبه‌هر حال، او پاول است، خالق موسیقی متن‌های شاهکار در دنیای انیمیشن! iبه قسمتی از یکی از ساندترک‌های این انیمیشن اینجا گوش دهید.

اگر دنبال یک انیمیشن سرگرم‌کننده میباشید، می‌خواهید iبه خلاصه‌ترین صورت و علمی‌ترین (!) روش چرایی جدایی قاره‌ها، ساخته‌شدن ابوالهول، غرق شدن آتلانتیس و کشتی نوح بدانید، انیمیشن خوبی است. اگر ماموت و رفقایش را دوست دارید، این خودش یک سبب خوب برای تماشای این قسمت است. من هنوز و همیشه باور دارم در هر سن و شرایطی، انیمیشن را باید دوست داشت.


باشگاه خبرنگاران

نظرتان را در مورد مطلب فوق بنویسید. نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد.