علیرضا نیکبخت‌واحدی از اولین روزهای حضور در فوتبال تا امروز

علیرضا نیکبخت واحدی از اولین روزهای حضور در فوتبال تا امروز

خیلی ها او را یکی از جنجالی ترین بازیکنان فوتبال ایران می دانند. علیرضا نیکبخت واحدی که در کارنامه اش تجربه حضور در هر دو باشگاه پرطرفدار ایران، یعنی استقلال و پرسپولیس را دارد چند وقتی است که از صدر اخبار فاصله گرفته و آرام و دور از حاشیه فوتبال بازی می کند. همه اینها بهانه های خوبی بودند تا در این روزهای بی خبری از او، سراغش را بگیریم و بپرسیم که کجاست و چه کار می کند؟ چیزی که در این بین دستگیرمان شد، این بود که حالا با یک نیکبخت تازه طرفیم. یک یاغی قدیمی که حالا آرام شده و زندگی خانوادگی خوبی دارد.

● ناگهان فوتبال جدی شد

نخستین بار کی حس علاقه به فوتبال در وجودتان شکل گرفت؟

نخستین بار در دوران راهنمایی احساس کردم به فوتبال بیشتر از هر چیز دیگر علاقه دارم. تمام زندگیم شده بود فوتبال و بازی کردن با توپ.

در آن دوره چقدر این حس را جدی گرفتید؟

آن موقع به چشم یک تفریح به فوتبال نگاه می کردم. یعنی قبل از هر چیز دیگری باید مثل بقیه هم سن و سال هایم درس می خواندم و فوتبال را به عنوان تفریح دنبال می کردم اما بعد از اینکه به تیم ملی جوانان دعوت شدم نگاهم به فوتبال جدی تر شد.

اولین تلاش جدی که برای رسیدن به هدفتان کردید چه بود؟

به هر حال هر کسی موقعی که می خواهد کاری را شروع کند پر از انگیزه است. برای من هم شرایط به همین شکل بود. در روزهای اول رقیب هایی که در تیم ملی جوانان و ابومسلم بودند و فکر می کردند از من بهتر هستند را پشت سر گذاشتم و بعد از آن توانستم به عنوان بازیکن ثابت در تیم بازی کنم.

● با اولین پول موبایل خریدم

اولین قراردادت را چطور بستی و چقدر دستمزد گرفتی؟

اولین قراردادم را باشگاه جوانان ابومسلم با تیم استقلال بست. نخستین دستمزد را در ۱۴ سالگی از تیم جوانان ابومسلم گرفتم، ماهی ۲۰۰هزار تومان. یادم می آید با نخستین پولی که به دستم رسید موبایل خریدم.

روند زندگی ات بعد از فوتبالیست شدن شما چه تغییری کرد؟

اعتراف می کنم که زندگی ام روز به روز سخت ترشد. چون وقتی که تبدیل به یک بازیکن محبوب مردم می شوی دیگر نمی توانی برای خودت زندگی کنی. مجبور می شوی دائم مراقب رفتار و حرکاتت باشی و اینها یعنی محدودیت. شما حتی وقتی رستوران می روی زیر ذره بین مردم قرار می گیری و همه نگاه ها دنبالت است. نمی توانی غذایت را در آرامش بخوری. البته اینها همه از محبت مردم است اما محبت زیاد هم گاهی باعث سلب آسایش می شود و این اتفاق برای من افتاد.

● من فوتبال را دوست ندارم

حالا شرایط چطور است؟ فوتبالیست بودن برایت چه معنایی دارد؟ مثل قبل آن را دوست داری و همان قدر برایت رؤیایی است یا با واقعیت های دیگری روبه رو شدی؟

به هیچ وجه فوتبال دیگر برایم رؤیایی نیست. این روزها فوتبال ما در ایران دیگر فوتبال نیست، بیشتر حاشیه فوتبال است. فوتبال قدیمی ترها را دوست داشتم راستش حالا دیگر میل و رغبتی به فوتبال بازی کردن ندارم. فوتبال برای من تبدیل شده است به یک مقوله دردناک. برای حرف هایی که می زنم دلیل هم دارم. نامردی هایی که در فوتبال وجود دارد در هیچ کجا دیده نمی شود. در این سال ها اتفاقاتی برای من پیش آمد که هرکسی جای من بود فوتبال را گذاشته بود کنار و رفته بود سراغ یک کار دیگر.

● خدا را شکر همسرم هست

آیا ازدواجت تاثیری روی فوتبال بازی کردنت داشت؟

ازدواجم صد درصد روی زندگی من تاثیر مثبت داشت. آنقدر در فوتبال نامردی دیدم که کلا از فوتبال زده شدم و تنها دلگرمی من خانواده ام است به خصوص همسرم که در این شرایط بیشتر از هر شخص دیگری به من کمک می کند.

اگر دوباره به روزهای قبل از فوتبالیست شدنت برگردی باز هم همین راه را انتخاب می کنی؟

اگر قرار بود دوباره زمان به عقب برگردد حتما باز هم فوتبال را انتخاب می کردم. با این تفاوت که سعی می کردم دور رفیق هایی که زیر پایم را خالی کردند را خط بکشم.

اولین مربی:

خدابیامرز محمد اعظم

اولین پستی که بازی کردی:

فوروارد

بزرگ ترین حسرت:

بزرگ ترین حسرتم این است که به جام جهانی راه پیدا نکردم. البته باید بگویم اشتباه خود من بود که این اتفاق نیفتاد. یعنی یک اتفاقاتی دست به دست هم داد که من خودم تصمیم اشتباه گرفتم و به جایی ختم شد که نتوانستم بروم جام جهانی.

اولین گلی که زدی:

بازی تیم ابومسلم با ملوان در مشهد بود.

اولین آسیب دیدگی جدی:

در دوبی همسترینگ پای چپم پاره شد و باعث شد ۳ماه از فوتبال دور شوم.

اولین کسی که به تو تبریک گفت:

مادرم.

الگوی تو در حرفه ات:

روبرتو کارلوس.

محبوب ترین تیمت:

بارسلونا، پرسپولیس و استقلال

نخستین بار که از زمین اخراج شدی:

در بازی استقلال و سایپا من در طرف دیگر زمین ایستاده بودم اما داور به اشتباه فکر کرد من به بازیکن تیم روبه رو توهین کرده ام. نتیجه اش شد یک کارت قرمز و محروم شدن از بازی بعدی.

● دارم زن می گیرم

شاید خبر ازدواج نیکبخت واحدی برای شما هم جدید باشد. این بازیکن خبرساز فوتبال ایران در این باره می گوید: «من و همسرم ۹ ماه است که نامزد هستیم. در اواسط مرداد مراسم ازدواج مان را برگزار می کنیم. شاید یکی از دلایل تصمیم ازدواج من به احساس تنهایی ام برمی گردد. چیزی که شدید آزارم می داد و حالا فکر می کنم با ازدواج انگیزه دوباره ای برای زندگی پیدا کردم. زیاد دوست ندارم در این زمینه از من سؤال کنید اما من و همسرم از قبل آشنایی خانوادگی داشتیم. خانم من تهرانی است اما اصالت شان به مشهد برمی گردد و من خوشحالم که فردی را پیدا کردم که به من می خورد.»

● چه اشتباهاتی کردم…

در زنـدگی ام آرزویی نداشته ام که برآورده نشده باشد اما قبول دارم که اشتباهات زیادی مرتکب شده ام. اگر به گذشته ام برگردم خیلی چیزها را تغییر می دهم و موقعیت های خوبی که از دست داده ام را جبران می کنم. به طور مثال هیچ وقت حضور در جام جهانی را از دست نمی دادم؛ همچنین پیشنهاد بازی در لیگ اسپانیا . اینها ضررهایی بود که به خودم زدم.


آخرین مقالات آفتاب

نظرتان را در مورد مطلب فوق بنویسید. نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد.