در گفتگوی تفصیلی باشگاه خبرنگاران با سجادیان مطرح شد
عضو شورای مرکزی حزب کارگزاران سازندگی در گفتگوی تفصیلی راهکارهای برون رفت اصلاح طلبان از چالشهایی که با آن مواجه هستند را بررسی کرد.
مرتضی سجادیان عضو شورای مرکزی حزب کارگزاران سازندگی و مدیر مسئول روزنامه این حزب تا سال ۸۷ بوده که پس از آن این روزنامه به دلیل درج اطلاعیه طیف غیرقانونی دفتر تحکیم وحدت که در آن مجاهدان مبارز فلسطینی را تروریست خوانده بود، توقیف شد.
آرایش سیاسی انتخابات آینده، ائتلاف با اصولگرایان معتدل، تعدد کاندیداهای اصلاحات، ضرورت تشکیل اتاق فکر اصلاح طلبان، مهمترین چالش های پیش روی اصلاح طلبان و راهکاراهای برون رفت از آن، بررسی وضعیت احزاب در ایران و مروری بر مواضع هاشمی در جریان فنته ۸۸ و پس از آن، مهمترین محورهای گفتگوی تفصیلی باشگاه خبرنگاران با مدیر مسئول روزنامه کارگزاران است.
مشرح گفتگوی باشگاه خبرنگاران با مرتضی سجادیان به شرح زیر است:
پیش بینی شما از آرایش سیاسی انتخابات ریاست جمهوری یازدهم چیست؟
با توجه به اعلام آمادگی اصلاح طلبان برای حضور در انتخابات ریاست جمهوری آینده می توان گفت که رقابت تنگاتنگی میان اصولگرایان و اصلاح طلبان شکل می گیرد اما به نظرم رقابت اصلی میان جبهه متحد و اصلاح طلبان خواهد بود، به صورت طبیعی هر جناحی که در قدرت باشد خواستار حفظ آن است و اصولگرایان نیز میخواهند در قدرت بمانند، اصلاحطلبان بعد ازجریانات سال ۸۸ برنامههایی را پیش روی خود قرار میدهند که حداقل حرفی برای گفتن داشته باشند و بتوانند از این طریق سهم بزرگی را برای خود بدست بیاورند؛ اما طرفداران دولت که همان جبهه پایداریها هستند با توجه به حرکتهای اخیر آنان می توان گفت که قصد جلب نظر عمومی را دارند ولی مطمئنا نتیجه عکس میگیرند و بهترین رویکرد برای جبهه پایداری این است که با اصولگرایان و یا اصلاح طلبان ائتلاف کند تا از این طریق در صحنه حضور داشته باشد.
نظر شما در ارتباط با اظهار نظر برخی از اصلاح طلبان مبنی بر اینکه اگر بر روی کاندیدای اصلاح طلب به توافق نرسند با کاندیداهای اصولگرای معتدل وارد مذاکره میشوند، چیست؟
اگر اصلاحطلبان درباره کاندیدایی شاخص از جریان اصلاحطلبی به توافق نرسند قطعا روی به کاندیداهای اصولگرای معتدل میآورند یعنی اصولگرایی که نظرش به اصلاح طلبان نزدیکتر باش دو این قاعده ای طبیعی است که گاهی اوقات مهرهها جابهجا شوند تا درصد موفقیت افزایش یابد.
مصداق مشخصی برای کاندیدای اصولگرا در میان اصلاح طلبان مطرح شده است؟ مثلا محسن رضایی یا قالیباف؟
بسیاری از اصولگرایان از لحاظ فکری به اصلاحطلبان نزدیک تر هستند و تاکنون مصداقی مطرح نشده است ولی اصلاح طلبان می توانند به قالیباف و رضایی به عنوان دو گزینه فکر کنند.
آیا در روزهای آینده شاهد ریزشی در کاندیداهای اصلاحات خواهیم بود؟
با گذشت زمان شاهد ریزشی قابل توجه در کاندیداهای اصلاح طلب خواهیم بود اما همیشه اصلاح طلبان بر سر انتخاب کاندیدایی واحد اختلاف داشته اند؛ مثلا عارف ممکن است که نظر بسیاری از اصلاح طلبان را نپذیرد چرا که وی رویکری میانهروتر، نسبت به برخی اصلاحطلبان تندرو دارد و در نشستهای اخیری که برگزار کرده بسیاری از اصلاح طلبان به آنچه که میخواستند درباره عارف رسیده اند؛ اما با اطمینان میگویم که بسیاری از این کاندیداها انصراف میدهند و یا با نظرسنجی های مختلفی که انجام میدهند، به پایگاه اجتماعی خود پی میبرند ولی باید اصلاح طلبان از هم اکنون بحث اعتمادسازی را آغاز کنند و با مشخص کردن منشور و انجام نظر سنجی های مختلف درباره چگونگی ورود تصمیم بگیرند.
چندی پیش عبدالله نوری بحث تشکیل اتاق فکر را مطرح کرد، با توجه به وضعیت فعلی جبهه اصلاحات امکان تشکیل این اتاق فکر وجود دارد یا خیر؟
اتاق فکر یکی ازموارد ضروری هر تشکیلاتی است و ابداعی عبدالله نوری نیست، در سالهای گذشته نیز بحث آن در کارگزاران مطرح شده بود ولی اگر اصلاح طلبان میخواهند موفق شوند باید هماهنگ باشند و منشوری تدوین کنند؛ در بحث تشکیل اتاق فکر باید مشخص شود که این اتاق فکر به دنبال رسیدن به چه نتایجی است و اینکه چه کسانی باید در آن عضویت داشته باشند؛ البته پاشنه آشیل اتاق فکر فرد نیست ولی باید مدیریتی منسجم داشته باشد و اعضای آن الزاما نباید نظر یک فرد خاص را دنبال کنند همچنین اگر قرار باشد اتاق فکر بر روی پاشنه آشیل یک فرد بگردد دیگر نمیتوان اسم اتاق فکر را بر روی آن گذاشت چرا که اتاق فکر از نخبگانی تشکیل شده که همسو و هم فکر با حزب خود تحقیق، بررسی، پژوهش و نظرسنجی انجام و یافته های خود را به مسئولین انتقال میدهند تا آنان تصمیم بگیرند اما در پاسخ به اینکه آیا با توجه به شرایط فعلی اصلاح طلبان، امکان تشکیل این اتاق فکر وجود دارد یا خیر؟ می توان گفت که امکان تشکیل آن وجود دارد و اگر اتاق فکر اصلاحات وجود نداشته باشد ناآگاهانه در مسیری گام بر میداریم که در جهت اعتلای اهداف نظام نخواهد بود.
خبرهایی از اینکه کارگزاران سازندگی به عنوان محوراصلی برنامه های انتخاباتی اصلاح طلبان وارد عمل شده است، به گوش می رسد، آیا چنین اخباری صحت دارد؟
چنین خبرهایی در عالم واقعیت وجود ندارد ولی آنچه که درباره کارگزاران می توانم بگویم این است که کارگزاران سازندگی جلوتر و مثل همه اصلاح طلبان برای انتخابات ریاست جمهوری برنامه دارد و حضور فعالی خواهد داشت.
مهمترین چالش های پیش روی اصلاح طلبان چیست؟
به نظرم مهمترین چالش اصلاح طلبان عدم حضور آنان در عرصه اجتماعی و عمومی کشور بعد از جریانات سال ۸۸ است و همچنین عدم ارتباط منطقی، حزبی و تشکیلاتی با مردم است که نیاز به ترمیم و برنامه دارد و مطمئنم که اصلاح طلبان موفق خواهند شد چالشها را ترمیم کنند اما باید برخی اصلاح طلبان نیز مشی تندروی خود را کنار بگذارند و با آحاد مردم همراه شوند.
یعنی منظور شما این است که اصلاح طلبان تندرو، میانهروی را پیشه کنند؟
نه منظورم این نیست، و با میانه روی نمی توان کشور را اداره کرد؛ اصولا با اصطلاح میانه روی هم مخالفم چرا که میانه روی یعنی عدم تعصب حزبی؛ تشکیلات باید همسو و همراه با نظام باشد و با درک درست از وضعیت فعلی کشور و با در نظر گرفتن نگاه های معاندان و دشمنان خوراک خبری برای بیگانگان درست نکند و در جهت حل مشکلات موجود گام بر دارد و افرادی هم که به صحنه میآیند باید ضمن رعایت تعصبات حزبی و منشور راهبردی خود، به حفظ نظام نیز توجه داشته باشند.
احزاب اصلاح طلب همواره از نادیده گرفتن نقش آنان توسط کارگزاران ناراحت و گله مند هستند ، دلیل اینکه کارگزاران به نقش سایر تشکل ها توجه نمی کند، چیست؟
حزب بودن هزینه های سیاسی، اجتماعی و مالی دارد که بسیاری از احزاب نمیتوانند این هزینهها را بپردازند؛ گاهی احزابی شکل می گیرند که به جای مفید بودن مخل اند؛ حزب باید برنامه و حرف برای گفتن داشته باشد، احزابی که حضور معقول و منطقی دارند نه تنها توسط کارگزاران بلکه توسط همه اصلاح طلبان پذیرفته می شوند.
یکی از انتقاداتی که به اصلاح طلبان وارد میشود عدم ارائه تعریفی واحد از اصلاح طلبی است چرا در طول این سالها تعریف واحدی از اصلاحات ارائه نشده است؟
متاسفانه تعریف واحدی از اصلاحات ارائه نشده و بسیاری از اصلاح طلبان نیز این را قبول نمیکنند ولی اصلاح طلبی یعنی با زمان و مکان پیش رفتن؛ وحی ملزم هم نیست که یک فرد همیشه رهبر و میداندار اصلاح طلبان باشد. یک اصلاح طلب واقعی باید به معضلات اقتصادی و فرهنگی جامعه توجه کند و در جهت حل آن برنامه داشته باشد ولی احزاب در ایران فقط نام حزب را یدک میکشند و این مسئله فقط در مورد اصلاح طلبان نیست بلکه در مورد اصولگرایان نیز صدق میکند. مثلا زمانی که خاتمی به عنوان چهره ای اصلاح طلب رئیس جمهور شد کدامیک از اصولگرایان به آن برنامهای صحیح اجتماعی ارائه کردند؟ و برعکس، هنگامی که احمدی نژاد رئیس جمهور شد کدامیک از اصلاح طلبان طرح پیشرفت اقتصادی بهتری را به او پیشنهاد دادند؟ احزاب در ایران فقط یک بازی سیاسی را انجام میدهند و هنوز هم قاعده صحیح این بازی را نمی دانند، باید اصلاح طلبان و اصولگرایان یک شعار واحد داشته باشند چرا که هر دو برای خدمت به مردم فعالیت میکنند و از همان ابتدا هنگامی که بحث اصلاح طلبی به میان آمد قرار بود که در چارچوب نظام جمهوری اسلامی به دنبال رفع معضلات اجتماعی، اقتصادی و فرهنگی مردم باشد.
شما بحث ارائه برنامه از سوی جناح های مخالف به یکدیگر را مطرح کردید آیا این ظرفیت در سیاسیون ایرانی وجود دارد که برنامه های حزب رقیب خود را بپذیرند؟
چنین ظرفیتی در سیاستمداران ایرانی وجود ندارد و این بزرگترین بدبختی است که سیاسیون ما به آن مبتلا شده اند؛ احزاب در ایران چند ماه مانده به انتخابات دور یکدیگر جمع می شوند و دقیقه ۹۰ تصمیم میگیرند که چه فعالیتی انجام بدهند تا برنامه آنان برنده شود ولی هیچ حزبی نمیگوید چه اقداماتی انجام بدهیم تا مردم برنده شوند و این نقد بزرگی است که در جامعه وجوددارد البته اینکه مردم پیروز نهایی انتخاباتها هستند در کلام امام خمینی(ره) و مقام معظم رهبری وجود دارد ولی احزاب به آن توجه نمی کنند و فقط درظاهر حرف از پیرو امام خمینی (ره) و مقام معظم رهبری می زنند؛ احزاب مختلف فقط در جهت پیروزی کاندیدای خود تلاش می کنند و این یعنی شخص محوری مطلق؛ هنگامی اصلاح طلبان در قدرت قرار دارند به دنبال این هستند که اصولگراها حتی در پست نگهبانی هم نباشند و اصولگرایان نیز همین طور به دنبال این هستند که در دوران مدیریت آنان حتی دربان هم اصلاح طلب نباشند. هیچ جای دنیا اینگونه عمل نمیشود و در کشورهای بزرگ جناح های مختلف فعال هستند و جناح حاکم برنامه های خود را دنبال میکند و اگر در مواردی اختلافاتی پیش بیاید با یکدیگر گفتگو و رایزنی میکنند اما در ایران هر کسی کار خود را انجام میدهد البته وجود رقابت ضروری است چرا که اگر رقابتی نباشد مملکت محکوم به فنا است؛ اما با وجود رقابتها نباید دیواری بین دو جناح رقیب کشیده شود که حتی تحمل پذیرش برنامه های اصلاحی یکدیگر را هم نداشته باشند.
اگر اجازه بدهید بازگردیم به سال ۸۸ و هنگامی که چنددستگی میان اعضای کارگزاران به وجود آمد مثلا کرباسچی که دبیر کل کارگزاران بود از کروبی حمایت کرد و سایر اعضای کارگزاران نظری مخالف وی را داشتند دلیل ایجاد این چند دستگی در میان اعضای کارگزاران سازندگی چه بود؟
این نقد درستی است که در آن زمان به کارگزاران وارد بود ولی این مسئله صرف کارگزاران نیست و اگر مواضع سایر احزاب هم تحلیل محتوایی شود؛ به همین نتیجه می رسیم که اکثریت آنان نیز در یک راستا نمی اندیشند.
آیا روزنامه کارگزاران مجددا منتشر میشود؟
روزنامه کارگزاران رفع توقیف شده و نامه آنرا از دادگاه گرفته ایم و به وزارت فرهنگ و ارشاد داده ایم ولی ارشاد تاکنون به ما پاسخی نداده اند و پیگیریهایی نیز انجام شده است؛ اما صرف داشتن یک روزنامه کافی نیست چرا که روزنامه هزینه دارد و با وضعیتی که دولت ایجاد کرده نمیتوان از طریق آگهیها منبع اقتصادی داشت و از منبع فروش نیز روزنامه حتی ۱۰ درصد هزینههای خود را تامین نمیکند
چندین سال است که دولت آگهی ها را فقط به روزنامه های خود میدهد و برای سایر روزنامه ها مشکلاتی را ایجاد کرده است؛ روزنامه باید نقد اقتصادی دقیق داشته باشد و گاهی اوقات هم اگر بخواهدحقیقت را بگوید ممکن است مملکت دچار مسائلی شود که به قول آقای هاشمی نباید حرفی بزنیم که جامعه دچار مشکل شود و نباید مردم را ناامید کرد. روزنامه باید نقد و توصیف منطقی و منصفانه داشته باشد.
نظر شما درباره مواضع هاشمی رفسنجانی در جریان فتنه ۸۸ چیست؟
متاسفانه بسیاری از دوستان ما اخیرا گله کردند که هاشمی یک اصلاح طلب واقعی نیست اتفاقا من میگویم که وی یک اصلاح طلب واقعی است که به جریان و یا گروهی وابسته نیست؛ اصلاح طلب واقعی از آنجایی که خاستگاه نظام اقتضا میکند منطق و مرام به خرج میدهد؛ هاشمی همیشه دلسوز نظام بوده تا آنجایی که امام(ره) فرمودند؛ تا هاشمی زنده است نهضت و نظام زنده است، نمیخواهم بگویم که کشور و نظام متکی به فرد است ولی نباید ما با یک سری صحبتها، از هاشمی گله کنیم؛ هاشمی همیشه اعتدالگرا بوده و با مقتضیات زمان و نیازمندهای نظام پیش رفته است و هم اکنون نیز میگوید که از تفرقه دوری کنید و حرفی نزنید که باعث ناامیدی مردم شود زمانی که روزنامه کارگزاران منتشر میشد گاهی اوقات با هاشمی دیدار میکردم و وی به من میگفت مطالبی را بنویسید که مردم را ناامید نکند البته نسبت به مشکلات اقتصادی مردم هشدار میداد ولی همیشه میگفت راهی را بروید که به نظام و انقلاب لطمه وارد نشود وی همچنین تاکید میکرد که اگر به مقام معظم رهبری و نظام آسیب وارد شود هیچ کس ماندنی نیست. اینها صحبتهای هاشمی بوده و ما نباید به خاطر مسائل فردی و حزبی حرفهایی بزنیم که منصفانه نیست.
پس مواضع سال ۸۸ هاشمی رفسنجانی چگونه توجیه میشود؟ مثلا در خطبههای نماز جمعه علنا گفت که مردم در صحت انتخابات تردید دارند!
همیشه باید به صحبتهای هاشمی توجه کنیم هیچ وقت هاشمی نمیخواست که دشمن سوءاستفاده کند ولی سوءاستفاده برخی افراد را نمیتوان به گردن هاشمی انداخت؛مثلا هاشمی میگوید دانشگاه موتور محرک مسائل سیاسی کشور است و میگوید که حضور افراد نخبه در محافل و مجامع لازم و ضروری است و فضای سیاسی مملکت باید به گونهای باشد که در بین مردم و مسئولین الفت بهتری حاکم شود آیا این حرفها منطقی نیست؟ وی تفرقه و تضعیف انسجام ملی را به نفع کشور نمیداند و میگوید که ما نباید دلسوزان نظام را از آن دور کنیم آیا این در راستای بیانات مقام معظم رهبری مبنی بر جذب حداکثری نیست.؛ اما درباره صحبتهای هاشمی در نماز جمعه، متاسفانه عده ای فکر کردند که وی مردم را تحریک میکند اما اینگونه نبود بلکه هاشمی میگفت برای مردم شفاف سازی کنید تا تردید آنان برطرف شود آیا این حرف بدی بود منتها عده ای که هاشمی را نشانه گرفته بودند گفتند که هاشمی میخواهد مردم را تحریک کند ولی اینگونه نبود؛ هاشمی همیشه بر ایجاد امید میان مردم تاکید دارد به خاطر همین بود که وی گفت از نیروهای وفادار به انقلاب استفاده شود و هرگاه که میان مردم و مسئولین الفت ایجاد شده و نیروهای وفادار به نظام در عرصه حاضر شده اند ما پیروزیهای بزرگی به دست آورده ایم پس چرا این حرفهای هاشمی برجسته نمیشود.
یک بار به وزارت ارشاد رفتم دیدم که روزنامه کارگزاران را جلویشان گذاشته اند و با ذره بین بر روی آن میگردند که یک جمله پیدا کنند و آن جمله را روی برگه میچسباندند و همه را علیه روزنامه به کار می بردند گفتم آیا این کار را بر ای کیهان هم انجام میدهید. یک صفحه از کیهان را به آنان نشان دادم که حرف هایی در آن بود که به نظام لطمه میزد حرف من این است که اگر می خواهیم تحلیل کنیم باید تحلیلی محتوایی، درست و جامع انجام دهیم نه اینکه فقط قسمت هایی را که مدنظرمان است برجسته کنیم.
کارشناسان سیاسی معتقدنداصلاحات یتیم است نظر شما در این باره چیست؟
به نظرم این تحلیل اشتباه است البته با این موافقم که اصلاحات نیاز به بازسازی دارد و باید افرادی منطقی تر و معتدل تر وارد عرصه شوند اما در ابتدا باید نسبت به نظام تعصب داشته باشیم چرا که اگر نظام نباشد حزبی هم وجود ندارد؛ باید چالشهای اصلاحات رفع شود و با برنامه ریزی درست و رفع ایرادات ساختاری و سازمانی در جهت منافع ملی حرکت کنیم.
برخی اصولگرایان درباره تشکیل مجمع احزاب اصولگرایی صحبت هایی را مطرح می کنند آیا اصلاح طلبان قصد تشکیل مجمع احزاب اصلاح طلب را ندارند؟
به نظرم در میان اصولگرایان و اصلاح طلبان افرادی موفق خواهند بود که به دنبال یک مدیریت مدبرانه به دور از احساس و تبلیغات باشند و تشکیل مجمع احزاب نیز برای اصلاح طلبان ضروری و ایده ای خوبی است .
ارزیابی شما از وضعیت احزاب در ایران چیست؟
هر فردی که با الفبای سیاسی آشنا باشد میداند در کشوری که بر اساس مردم سالاری اداره می شود وجود حزب ضروری است چرا که حزب نماینده یک جبهه از مردم در نظام است و این یعنی حضور مردم در عرصه اجرا؛ اما رسالت احزاب بسیار مهم است ولی متاسفانه تعریف خوبی از حزب نداریم و اگر هم تعریف داریم عمل خوبی از حزب نداریم؛ وظیفه احزاب پژوهش، تحقیق و برنامه ریزی در سه شاخه مهم یعنی اقتصادی، فرهنگی و اخلاقیات است ولی هنگامی که احزاب در ایران برنده میشوند برنامههای خود را به عرصه فراموشی میسپارند و تاکنون هیچ حزبی رسالت اقتصادی خود را به اطلاع مردم نرسانده و برنامه ای نیز به دولت ارائه نکرده است؛ مشکل احزاب در ایران عدم ساختار و سازمان درست، عدم برنامه ریزی و ارتباط صحیح و منطقی با مردم در مواقعی غیر از انتخابات است.
آیا حزب فراگیر اصلاح طلبی با هدف قرار دادن همه ی اصلاحطلبان زیر یک چتر تشکیل می شود؟
همه اصلاح طلبان به تشکیل این حزب فراگیر علاقمند هستند اما تشدد آرای آنان مانع از تشکیل این حزب گسترده می شود؛ ولی اگر بخواهند موفق باشند باید حزب فراگیری را تشکیل دهند که تمامی اصلاح طلبان را زیر چتر خود قرار بدهد.
“انتهای پیام”/س۳
باشگاه خبرنگاران