قانون برای منع ازدواج در سنین پایین کاری نمی کند؛ باید فرهنگ سازی شود

امید کریمی- زهرا تالانی: همچنین سازمان ثبت احوال اعلام کرده است در سال ۸۵، ۳۳ هزار و ۳۸۳ دختر زیر ۱۵ سال ازدواج کردند که این میزان در سال ۱۳۸۹ به ۴۳ هزار و ۴۵۹ مورد رسید.

این آمار، ازدواج کودکان و آسیبهای آن بهانه موضوع میزگرد کافه خبر بود که با حضور محمد علی اسفنانی سخنگوی کمیسیون قضایی و حقوقی مجلس، امراله قرایی مقدم رئیس انجمن جامعه شناسی و اکرم پورنگ قاضی بازنشسته دیوان عالی کشور و وکیل دادگستری برگزار شد.

شرح کامل این میزگرد را می خوانید:

طبق آمار سازمان ثبت احوال ازدواج دختران زیر ۱۵ سال نسبت به سال ۸۹ افزایش ۴۹ درصدی داشته است. همچنین در سال ۹۰، ۷۵دختر و پسر زیر ۱۰ سال ازدواج کرده اند. چرا در مجلس و کمیسون قضایی برای این مشکل قانونی تدوین نمی شود تا این ازدواجها کم شوند؟

اسفنانی: قبل از انقلاب دختر زیر ۱۶ اجازه ازدواج نداشت و اگر اصرار داشتند دست روی شناسنامه می بردند تا سنشان را بالا ببرند اما بعد از انقلاب چون بحث شرعی مطرح شد سن ازدواج زیر ۱۳ سال اعلام شد.همچنین قبل از انقلاب ،در بحث ماده ۱۲۱۰ قانون مدنی و ماده ۱۲۰۹ سن رشد ۱۸ سال بود و دفاتر اسناد رسمی ازدواج حق نداشتند ازدواج زیر ۱۸ سال را ثبت کند، بعد از انقلاب ماده ۱۲۰۹ حذف و ماده ۱۲۱۰ اصلاح شد و اعلام شد که کسی نمی تواند به خاطر سن رشد مهجور بماند یعنی سن بلوغ اصل بود. البته برای ازدواج در تمام دنیا، سن رشد ملاک است اما ما مسئله شرع را هم داریم و لذا سن بلوغ مطرح می شود.

 

شرع می گوید سن بلوغ ۹ سال برای دختران و ۱۵ سال برای پسران است. این را می شود تغییر داد؟

در زمان پیامبر سن بلوغ دختر ۹ و سن بلوغ پسر ۱۵ سال بود که شاید به نظر من مقتضیات آن زمان این طور بود و الان با وضعیت کنونی همخوانی ندارد.البته اینکه فقها به این موضوع ورود نمی کنند ،شاید به خاطر این باشد که اگر این سن دست کاری شود فرد به وظایف شرعی خود عمل نکند. شروع بلوغ شرعی به نظر من ۹ سالگی است نه اینکه کودک به سن ۹ سال رسید بلوغ جسمی و جنسی شده باشد. سن بلوغ برای دختران در ۹ سالگی در اسلام، صرفاً برای بیان نوعی علامت است که دختر در این سن نوعاً آمادگی ازدواج دارد. بدیهی است برای ازدواج علاوه بر سن بلوغ، شرایط دیگر روحی، فرهنگی، اجتماعی و… لازم است و سن شرعی بلوغ تنها یکی از شرایط جواز ازدواج است، نه همه آن. بنابراین سن بلوغ دلیل بر رشد جسمی و آمادگی جنسی فرد برای ازدواج است و این با رشد فکری و عقلی متفاوت است و در نظر گرفتن این سن به معنای تکامل فرد در این سن نیست، بلکه در رشد فکری و عقلی و تکامل فرد، شرایط دیگری نیز لازم است.

 

شما ضرورتی نمی بینید که کمیسیون قضایی به این موضوع بپردازد؟
اسفنانی: در قانون منعی برای ازدواج در سن پایین نداریم و به نظر من باید کمیسیون قضایی به این موضوع بپردازیم.اما به نظر من همه دستگاه ها برای حل این معضل باید حرکت منسجمی داشته باشند و سازمان ثبت و احوال باید از ثبت چنین ازدواج هایی خودداری کند. هرچند بسیاری از خانواده ها با وجود خودداری ثبت احوال از ثبت این ازدواج ها، باز هم کودکان خردسال خود را مجبور به ازدواج می کنند .بنابراین باید فرهنگ سازی کرد.

خانم پورنگ یه نظر شما آماری که ثبت احوال ارائه کرده است، نشان دهنده یک بحران اجتماعی است؟

پورنگ: به نظر من این آماری که ثبت احوال اعلام کرده زیاد نیست اما به هر حال وجود دارد. بررسی‌ها حکایت از آن دارد که ازدواج کودکان در سنین پایین بیشتر مربوط به خانواده‌هایی است که با مشکلاتی همچون فقر و اعتیاد و کم سوادی درگیر هستند و به دلیل اینکه این ازدواج‌ها پیش از رسیدن کودک به بلوغ فکری صورت می پذیرد، کودک را با دنیایی از نیازها و انتظارت برآورده نشده مواجه می‌کند که به مرور اثرات روحی و روانی در فرد می‌گذارد. قبل از انقلاب سن ازدواج ۱۸ و ۲۰ سالگی بود و ازدواج بین ۱۵ تا ۱۸ سال باید با اجازه دادسرا بود، اما الان برای ازدواج زیر سن ۱۳ و ۱۵ سال باید اجازه دادگاه باشد .بنابراین من هم موافقم که باید قانون تغییر کند. در یک تحقیقی که در مرکز پژوهش ها انجام شد سن بلوغ جنسی در استان بوشهر ۹ و در کردستان ۱۷ سال بود اما متاسفانه این موضوع در قانون ما دیده نشده است.

عدم آمادگی جسمانی کودکان بویژه کودکان واقع در سنین ۱۰ تا ۱۵ سالگی از یکسو و عدم آمادگی روانی وآموزشی کودکان در پذیرش خواسته یا ناخواسته و آگاهانه یا ناآگاهانه همسر بخصوص پذیرش مردان بزرگسال یا جوان از سوی دختران واقع در سن کودکی از سوی دیگر زمینه وقوع بسیاری از آسیب پذیری‌های جسمی و روانی آنان را فراهم می‌سازد.

 

با توجه به اینکه شما در پرونده های خانوادگی وکالت می کنید، حتما به چنین مواردی بر خورده اید. ازدواج کودکان بیشتر در چه خانواده هایی اتفاق می افتد؟

بعضی از این خانواده‌ها پرجمعیت هستند و گاهی ۱۴ فرزند دارند و در مناطق هرمزگان برای رها شدن از هزینه شکم فرزندان خانواده خود این کار را انجام می‌دهند. شناسایی خانواده‌های پرجمعیت و حتی اعمال پیشگیری‌های اجباری برای جلوگیری موالید می‌تواند راهکار دیگری را برای جلوگیری از این حوادث تلخ باشد. متاسفانه این ازدواج‌ها به ثبت قانونی نیز نمی‌رسد و فقط توسط روحانی محل صیغه عقد جاری می‌شود.

 

شما آمار را کم می دانید اما میزان ازدواج دختران زیر ۱۵ سال در سال ۸۵ نسبت به کل ازدواجها ۳٫۲ درصد بود که در سال ۸۹ به ۴٫۹ درصد رسید. بنابراین امکان افزایش آن وجود دارد.

پورنگ: به نظر من این آمار کم هستند و می توان تحقیق کرد که علت این ازدواج ها به خاطر فقر، اعتقادات فرهنگی و دینی بوده است یا دلایل دیگری دارد و اگر فقر باشد با بحران اقتصادی که داریم امکان افزایش آن وجود دارد.

اسفنانی: به نظر من هم آمار زیاد نیست، اما همین آمار کم هم یعنی اینکه این مشکل وجود دارد. باید بررسی شود که ازدواج های ثبت شده به خاطر چه چیزی بوده است. گاهی ممکن است اجبار برای ارائه مدرک باشد یا اینکه مادر و پدر فرزندان با هم رابطه دارند و برای راحت شدن این ارتباط فرزنداشان را به عقد هم در می آورند.

آقای دکتر قرایی مقدم، به عنوان یک جامعه شناس معتقدید که چرا با وجود رشد جامعه ما هنوز هم این آسیب را در جامعه داریم؟مشکل همان فرهنگی است؟

قرایی مقدم: شما تعجب کردید که چرا در استان تهران با وجود این همه به ظاهر ترقی این کار انجام می شود در حالیکه شهرستان‌های استان تهران از جمله ورامین، پاکدشت، رباط‌کریم، شهریار و کرج مناطق مهاجرپذیر هستند و از هر قومیتی در این مناطق سکونت دارند و طبعا همچنان به همان آداب و رسوم و عرف‌هایی که به آن پایبند بودند عمل می‌کنند. در شهرستان‌های استان تهران خانواده‌های بسیاری وجود دارند که فقر مالی بالایی دارند و برای اینکه لااقل از هزینه‌های دختران خود خلاصی پیدا کنند، به خواستگاران دختران خود در هر سنی پاسخ مثبت می‌دهند، بدون اینکه حقی را برای فرزند خود قائل باشند.

 


 

چا آسیب هایی این ازدواح ها دارد؟

قرایی مقدم: دختران کودکی که در سنین پایین مجبور به ازدواج شده‌اند به دلیل آنکه نتوانسته‌اند دوران کودکی و نوجوانی خود را به درستی طی کنند به مرور زمان دچار بیماری روحی و روانی می‌شوند، از خودکشی، فرار از خانه، روی آوردن به روسپیگری و افزایش کودکان مطلقه در جامعه به عنوان آسیب‌های ازدواج کودکان. در برخی از شهرستان‌ها که دختران با مردان پیر و سن بالا ازدواج می‌کنند، مسلم است که از لحاظ جسمی آسیب‌پذیر خواهند بود و از سوی دیگر به خاطر ضعف قوای جسمانی در مردان سالخورده، این دختران جوان برای رفع نیاز جنسی خود رو به مردان جوان می‌آورند که از آن به عنوان روابط فرا زناشویی یاد می‌شود.

 

شما تصور می کنید دلایل این ازدواج ها در سن کم چه باشد؟
قرایی مقدم: دلایل فراوان است؛ گاهی در بوشهر برای فقر مجبور می شوند دخترشان را بفروشند. گاهی هم به خاطر روابط نامشروعی که دختر و پسر دارند خانواده مجبور می شوند آنها را به عقد هم درآورند. بنابراین جامعه که در آن فقر، شکاف طبقاتی، تورم و بیکاری داشته باشد افراد رفتارهای ناهنجار دارند. با وجودی که هر دو جنس پسر و دختر در معرض ازدواج های زودهنگام هستند ولی دختران بیشترین قربانیان این پدیده بشمار می روند. سنت و فقر همچنان به تقویت این عمل ادامه می دهند. مطابق تحقیقی که در ۳۳ شهر کشور و در استان های بوشهر، سیستان و بلوچستان، لرستان، خوزستان و برخی شهرهای شرقی و شمالی کشور صورت گرفته است ازدواج کودکان امری رایج محسوب می شود به طوری که چندی پیش دختری ۱۱ ساله با پسری ۱۲ ساله در یکی از روستاهای جنوبی کشور به عقد هم درآمدند. گاهی دختری را به پیرمردی به جای بدهی می سپارند که مشاهده این موارد تاثیرات مختلفی از لحاظ فرهنگی و اجتماعی در جامعه به جای خواهد گذاشت و بالتبع زمینه های بروز ورود به روابط نامشروع و بزهکاری ها را در جامعه فراهم خواهد کرد.

چه راهکاری برای حل این مشکل دارید؟
پورنگ: راهکار من برای حل مشکل ازدواج کودکان کوتاه مدت و دراز مدت است.دراز مدت همان تغییر قانون است و کوتاه مدت آن است که در دادسرها بخشنامه ای از سوی قوه قضاییه داده شود که دقت بیشتری بر روی این موضوع داشته باشند و در شرایط خاص اجازه این کار را بدهند.

اسفنانی: تغییر قانون به این سادگی امکان پذیر نیست و باید به دنبال راهکار کوتاه مدت بود چون راه های فرار از قانون هم وجود دارد و آن وقت ممکن است کار غیر شرعی هم انجام دهند. بنابراین باید از لحاظ فرهنگی روی این موضوع کار کرد.

قرایی مقدم: من هم موافقم. باید کار فرهنگی انجام شود. البته باید قانون را تغییر داد و نظارت هم بر اجرا کرد و قوانین را از زاجره یعنی تنبیهی درآورد و قانون ترمیمی شود.

 
بنابراین راهکار قانونی را برای این آسیب کافی نمی دانید؟
قرائی مقدم: من هم معتقدم که قانون نمی تواند کاری کند و باید فرهنگ را تغییر داد. مونتسکیو سرچشمه حقوق را آداب و رسوم و فرهنگ می داند و واقعها درست است. بله ما قوانین زیادی داریم اما مردم استان های مختلف با فرهنگ هایی که دارند به آن اهمیت نمی دهند ،مثلا قانون گفته دختر هم ارث می برد اما در خرم آباد اگر دختر ارث بگیرد نمی تواند در جامعه حاضر شود. یا اینکه در خوزستان قتل ناموسی انجام می شود. من در سال ۷۸ در این باره مقاله ای نوشتم و حتی آیت الله شاهروی هم نتوانست کاری کند چون با فرهنگ آنجا اجین شده است. متاسفانه فرهنگ ما ازدواج در سن پایین را می پذیرد و تا زمانی که اینگونه باشد نمی توان کاری کرد. ما در برخی مناطق ایران ضرب الامثلی داریم که می گوید دختر که رسید به ۲۰ باید به حالش گریست.

این فرهنگ است و باید در این زمینه کار کرد. چون قانون به خودی خود برای روستاییان معنایی ندارد. به نظر من واعظان منابر مهم هستند و آنها می توانند فرهنگ سازی کنند و مثلا این کار را حرام اعلام کنند در اینصورت تاثیرش بیشتر از قانون است. اینجا به نکته ای اشاره می کنم ،اینکه خانم پورنگ عنوان می کنند دادسرا در شرایط خاص این اجازه را بدهد امکان ندارد چون خانواده ها این کار را خودشان انجام می دهند و مثلا پشت حرم امام رضا(ع) عقد می کنند و حتی نیاز به عقدنامه هم ندارند. البته در روستاها و شهرها هم اگر خانواده با ازدواج موافقت نکنند فرار می کنند. موارد زیادی داشتیم که فرار کرده اند. در برخی مناطق اعتبار و تاثیر گذاری این فرار دو روز است و برخی مناطق ۱۵ سال. بعد هم خانواده پسر می روند از خانواده دختر می خواهند ببخشد و اجازه ازدواج هم بدهند. این را هم می گویند: “شما خودتان هم همین جوری ازدواج کردید!”

اسفنانی: در کنار فرهنگ سازی باید کار آموزش هم انجام داد .متاسفانه در جامعه ما کار فاهنگی بسیار مهجور مانده است.

پورنگ: تمام فرمایشات شما درست و قابل قبول است اما فرهنگ سازی طولانی است و به قول معروف بذر هزار ساله است. الان برای حل این معضل باید فکری کرد. من فکر می کنم یک بخشنامه باید در دادگاها داده شود که قضات در این مورد دقت بیشتری کنند و در موراد ضروری و نیاز این اجازه را بدهند.

اگر خاطرتان باشد کنترل جمعیت هم در سالهای اول انقلاب یک تابو بود اما با تلاش دکتر مرندی و فتوای امام این مشکل حل شد. در این زمینه هم نمی توان اینگونه عمل کرد؟

اسفنانی: به نظرم در این کار فرهنگ سازی بیشتر جواب می دهد چون تا حدی این موضوع شرعی هم است .اینجا ذکر این نکته لازم است که چون اسلام دین جهان شمولی است، بنابراین حداقل سن تکلیف برای تمام مناطق اعم از سرد و گرم مشخص شده ؛ یعنی در روی زمین مناطقی هست که دختر در ۹سالگی بالغ است اما این بدان معنا نیست که این دختر ۹ ساله باید الزاماً ازدواج کند.

 

عکسها: لیلا افشار
۴۷۲۳۲

دانلود   دانلود


خبرآنلاین

نظرتان را در مورد مطلب فوق بنویسید. نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد.