جام جم آنلاین: وقتی وارد سالن تحریریه روزنامه شد، هیچکس فکر نمیکرد همهمه و هیاهوی به وجود آمده ناشی از سلام و احوالپرسی گرم یک مجری باسابقه برنامههای کودکان با اهالی تحریریه است، البته از گوشه و کنار تحریریه میشد، نجوای آرام جمله «یه برنامه دیگه…» را با لحنی خاصی هم شنید.
درست حدس زدید عمو قناد را میگویم؛ او که هفته گذشته با ورودش به دنیای پراضطراب روزنامهنگاری برای لحظاتی شادی و نشاط کودکانه را به یادمان آورد. او آمده بود تا از ۳۰ سال تجربهاش برایمان حرف بزند و از عمو قنادی بگوید که به واسطه شیرینی بچهها، قناد مانده است.
شاید به جرات میتوان گفت عمو قناد بچههای دیروز و امروز نشاطی داشت وصفناشدنی و سلام و احوالپرسی گرمش با تکتک اعضای تحریریه، نشان دادن این نشاط بود.
او اصالتا آبادانی است و در گفتوگو با ما از کودکیاش گفت. از اینکه در زمان جنگ در قسمتهای جنوبی کشور ایران چه سختیهایی کشیده و به واسطه مرگ زودهنگام پدر، کودکی سختی را گذرانده است.
به همین دلیل تا امروز در حد توانش نمیگذارد کودکی سختی بکشد.عمو قناد، دل نازکی هم داشت. هنگام مصاحبه همانطور که میخندید، گریه هم میکرد و این لحظه شاید برای ما که در جایگاه مصاحبهکننده قرار میگیریم، لحظه سختی باشد.
اینکه ببینیم مردی که روبهرویمان نشسته؛ همان عموی سرزنده و بشاش تلویزیونی است که وقتی از تجربه سه دهه کارش برایمان میگوید، نمیتواند جلوی اشکهایش را بگیرد.
از تلخیها و شیرینیهای کارش بگوید و از اینکه چطور شد که به اینجا رسیده و از چه آدمهایی چه چیزهایی یاد گرفته که تبدیل شده به عموی محبوب و ماندگار تلویزیون.
از مهربانیها و نامهربانیها بگوید، از خاطرات و مخاطرات… وقتی گفتوگویمان تمام میشود، موقع خداحافظی میگوید میدانی برای این همه سلام کردن چقدر ثواب بردم؟ به اندازه تعداد افراد تحریریه شما!
مهراوه فردوسی – جام جم
jamejamonline.ir – 22 – RSS Version