کارگاه شعر

جام جم آنلاین: خانم نستوه از اصفهان: چند قطعه موزون طنز برای ما فرستاده‌اند که از او ـ و همه سرایندگان دیگر که سروده‌های خود را چه قدمایی و کلاسیک و چه نو و به اصطلاح نیمایی یا شعر سپید ـ برایمان می‌فرستند متشکریم و امیدواریم بتوانیم در حد وسع و با توجه به محدودیت‌های صفحه و ستون نظر خود و توصیه‌های خود را ارائه کنیم.

اما در مورد چهار قطعه طنز خانم نستوه با عنوان‌های بلندپرواز، در مقامات معتادان، توصیه‌هایی به پیش استخدامی‌ها و اندر کرامات گدایان باید عرض کنم طنز یک ژانر بسیار مهم و جدی در ادبیات و به تبع آن شعر و آثار منظوم است که در ایران پیشینه‌ای در خور اعتنا دارد.

بسیاری از شاعران ما یا به طور مستقل آثار طنزآمیز پدید آورده یا در میان آثارشان مطالب، حکایات و حسب حال‌های طنز‌آمیز وجود دارد.

در مورد اول همه می‌دانیم عبید زاکانی که از شعرا و نویسندگان نام‌آور و صاحب اعتبار قرن هشتم هجری است و منظومه طنزآمیز و بسیار جالب توجه «موش و گربه»‌اش از شهرت فراوان برخوردار است یا بسحق اطعمه (فخرالدین ابو اسحاق احمد بن حلاج شیرازی)‌ از قدما که تضمین‌هایش از شاعران گذشته ازجمله از حافظ با زبان طنز و توصیف و تعریف اطعمه و اشربه بسیار مشهور است تا دوران معاصر ازجمله نسیم شمال (سیداشرف‌الدین قزوینی)‌ ابوتراب جلی، ابوالقاسم حالت، ابوالفضل زرویی نصرآباد به شاعران طنزسرا شهرت دارند و آثارشان عمدتا در زمینه طنز است.

شاعران بی‌شمار دیگری در ادوار مختلف داریم که به طنزسرا شهرت ندارند، اما در آثارشان نمونه‌های طنز و فکاهه، قصه‌ها و تلمیحات جذاب و اشارات و نکات طنزآمیز زیادی وجود دارد از جمله مولانا جلال‌الدین در مثنوی معنوی، سنایی غزنوی در کارنامه بلخ یا مطایبه‌نامه، عطار نیشابوری در مطاوی تعدادی از مثنوی‌هایش، سعدی و فراوان شاعران دیگر که با حفظ اسالیب شعری، آرایه‌های لفظی و معنوی، ساختار بیرونی و درونی و صور به شعر طنز پرداخته‌اند که اگر آثار آنها را حتی‌ مورد مراجعه ‌گذرا و مطالعه اندک قرار دهید، نمونه‌های موفق فراوانی خواهید یافت، اما سروده‌های شما خانم نستوه متاسفانه فاقد این ضروریات و لوازم و اسباب است.

وزن، قافیه، ردیف و مولفه‌های دیگر رعایت نشده و به نظر می‌رسد مواجهه‌تان با شعر طنز توام با مسامحه و مساهله است و برخورد عالمانه مجدانه‌ای با آن ندارید. کسانی که در عرصه شعر طنز وارد می‌شوند باید به طور جدی و کامل مجهز به ضروریات و تجهیزات آن باشند.

اولا شاعر باشند و شعر را به معنی اعم آن بشناسند. بعد روحیه‌ای طنزگرا (و البته نه هزال و مسخره‌کننده)‌ داشته باشند تا مطالبی را که نمی‌شود یا نمی‌توان به زبان جد گفت به زبان طنز ارائه نمایند.

پرداختن به مسائلی سطحی و بی‌اهمیت، تکرار مکررات، ضعف تالیف، استخدام واژگان نارسا و غیروافی به مقصود به بدنه و کلیت شعر طنز صدمه می‌زند.

وقتی در آغاز قطعه به اصطلاح منظوم بلندپرواز خود می‌گویید:

از قضا بر من خبر امروز نیست

خواستگاری پشت در امروز نیست

بر یکیشان گفته‌ام که ای پیرمرد

از سمت بالا نیاید هیچ گرد…

تا آخر قطعه که فاقد هرگونه جوهره طنز و فکاهه، وزن و قافیه و صناعات ادبی دیگر است. سه قطعه دیگرتان هم ـ خانم نستوه ـ دست‌کمی از نمونه بالا ندارند.

لذا به شما و دیگر دوستانی که می‌خواهند شاعر طنزسرا باشند، توصیه می‌کنم اول شاعر باشند. شعر را و مولفه‌ها و عناصر متشکله آن را ـ ظاهری و باطنی ـ بشناسند بعد با توجه به چابکی و نشاط و قدرت توسع زبان فارسی و داده‌ها و دانسته‌های دیگر به سرودن شعر طنز روی آورند.

سید محمود سجادی – شاعر و منتقد


jamejamonline.ir – 22 – RSS Version

نظرتان را در مورد مطلب فوق بنویسید. نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد.