گردآوری شده توسط گروه اقتصاد ممتاز نیوز:
تقویت پول ملی، کاهش تورم، افزایش اشتغال و سرمایهگذاری و رشد صادرات نیازمند حمایت از تولید کشور در حداکثر ظرفیت منصوبه است که واحدهای تولیدی برای دستیابی به این هدف، نیازمند نقدینگی لازم برای پرداخت هزینه عوامل تولید (حقوق، مواد اولیه، حاملهای انرژی، مالی، استهلاک و …) می باشند.
در واحدهای تولیدی در شرایط فعلی از یک طرف با تورم بالا و افزایش نرخ ارز، بسیار بیشتر شده ولی به سبب قفل شدن اعطای تسهیلات به واحدهای دارای بدهی معوق از یک طرف و محدودیت منابع بانکها به سبب وابسته بودن جذب پسانداز مردم و نیز به سبب پایین بودن درآمد سرانه (۵۰ تا ۷۰ میلیون ریال) و به تبع آن پسانداز غیر کافی، تامین نیاز منابع تسهیلاتدهی بانکها میسر نیست. در چنین شرایطی، امکان رشد و توسعه کشور متناسب با کشورهای توسعه یافته با درآمد سرانه ۳۰ تا ۵۰ هزار دلار در سال میسر نخواهد شد. رشد مطالبات سیستم بانکی از دولت و مردم در ۱۴ ماهه /۱/۱ تا /۲/۳۱ به میزان تقریبی ۱۰ درصد است که سود آن با نرخ متوسط ۲۰ درصد بیش از ۲ برابر رشد مطالبات است. از سوی دیگر، ما شاهد تزریق نشدن نقدینگی برای پوشش افزایش قیمت هزینههای تولید هستیم که نتیجه آن بحران مالی بخش تولید است.
تجربه نیم قرنی کشورهای صنعتی نشان میدهد که کمبود نقدینگی را به عنوان عامل بازدارند سرمایهگذاری و تولید در سیستم اقتصادی خود به شرط توجیه اقتصادی، با پرداخت تسهیلات به روش ذیل حل کردهاند. این روشی تجربه شده با پاسخ مثبت است که اجرای آن در ایران نیز لازم و با بانکداری اسلامی منطبق است. شیوه اجرای این روش پیشنهادی، خرید مطالبات جاری بانکهای عامل (با حداکثر سر رسید یکساله) از تسهیلات پرداختی به بخش تولید با ضمانت و عاملیت وصول بانک عامل توسط بانک مرکزی است که طی آن، بانکها برای تامین مواد اولیه و قطعات یدکی، پولی به واحدهای تولیدی با کارمزد ۱ تا ۲ درصد در سال پرداخت کردهاند. بانک عامل با اضافه کردن سود خود (اسپرد) به میزان ۲٫۵ تا ۳٫۵ درصد در سال، توان پرداخت تسهیلات با هزینه مالی ۳٫۵ تا ۵٫۵ درصد در سال را به دست میآورد و در نتیجه، ضمن رفع محدودیت منابع تسهیلات دهی بانکها و رهایی از محدودیت پایین بودن پسانداز و سپردهگذاری مردم، هزینه مالی بخش تولید به میزان قابل توجهی کاهش مییابد و زمینه کاهش تورم، افزایش توان رقابتی با کالاهای رقبا در بازارهای داخلی و برون مرزی، سرمایهگذاری مناسب، افزایش تولید ملی، افزایش درآمدهای دولت از طریق مالیات، عوارض و نظایر آن و نیز کاهش عوارض اقتصادی و اجتماعی بدون تحمل هزینهای به دولت و سیستم بانکی، فراهم میشود.
در نتیجه اعمال این روش و با عنایت به سهم هزینه مواد اولیه و قطعات یدکی در تولید که معمولا بیش از ۳۰ تا ۴۰ درصد قیمت تمام شده نیست، ارزش کالای عرضه شده حدود ۲ تا ۳ برابر نقدینگی تزریق شده خواهد بود. همچنین تزریق نقدینگی با مدت حداکثر یک ساله، با پرداخت تسهیلات دریافتی صفر میشود. نتیجه این روش، رشد عرضه کالا بدون افزایش نقدینگی عامل کاهش قیمتها و به تبع آن، تورم با حفظ نتایج مثبت موصوف خواهد بود.
در شرایط فعلی تنها راه چاره سریع حل بخش عمدهای از مشکلات تولید، تورم، اشتغال و غیره استفاده از روش فوق و در نتیجه، استفاده از حداکثر ظرفیتهای تولیدی با سرمایهگذاریهای موجود خواهد بود. در چنین شرایطی، با فراهم شدن نقدینگی برای استفاده از شیفت چهارم و کار ۷ روز در هفته به جای ۵٫۵ روز در هفته، میتوان قدم بعدی را برای کاهش قیمتها و افزایش اشتغال به میزان تقریبی ۳۰ درصد بدون نیاز به سرمایهگذاریهای ثابت تازه برداشت.
با کاهش قیمت تمام شده و افزایش توان رقابت با تولیدات سایر کشورها در بازارهای برون مرزی، از آن جا که سهم هزینههای ریالی مانند حقوق، هزینه-های مالی، استهلاک، حمل و نقل، حاملهای انرژی و غیره، معمولا بیش از ۵۰ درصد قیمت فروش است، ارز حاصل از صادرات بیش از ۲ برابر سهم هزینههای ارزی تولید کالا برای صدور خواهد بود که خود، کمکی به تامین منابع ارزش کشور به حساب میآید.
بدیهی است سیستم فعلی نرخ سود سپرده و تسهیلاتدهی به بخش بازرگانی و خدمات که دوره برگشت سرمایه کوتاهمدت دارند، در کنار این سیستم مورد استفاده برای بخش تولید ادامه خواهد یافت ولی به تدریج با کاهش تورم از اثر مثبت آن، سایر بخشها نیز برخوردار خواهند شد. این روش با سیاست بانک مرکزی برای کاهش تورم حتی در مورد برقراری تناسب این نرخ با سود سپردهها و تورم نیز تطبیق خواهد داشت.
*عضو هیات نمایندگان اتاق بازرگانی ایران
khabareghtesadi.com
باز نشر: پورتال خبری ممتاز نیوز www.momtaznews.com