لطفی: نمی‌توان فضای سال ۵۷ را برای جوان ۲۷ ساله مجسم کرد

۱۵ام بهمن ،

وقتی آواز یا تصنیفی به خاطره جمعی یک ملت می‌پیوندد، اجرای دوباره آن، کار چندان ساده ای نیست؛ ما نمی‌توانیم فضا و حال و هوای سال ۵۷ را برای جوان ۲۷ ساله امروز مجسم کنیم.

ترانه‌ها و تصنیف‌ها خاطره می‌سازند؛ گاه یادآوری این خاطرات، تو را شاد می‌کند و گاه غمگین؛ بعضی تصنیف‌ها اما غرورآفرین‌اند؛ تو با شنیدن‌شان به خود می‌بالی و احساس افتخار می‌کنی. قطعه “سپیده” از آلبومی با همین نام که بسیاری آن را با نام “ایران‌ ای سرای امید” می‌شناسند از جمله این قطعات است.

این قطعه از جمله آثار به یاد ماندنی گروه “چاووش” به سرپرستی محمدرضا لطفی است. قطعه‌ای که شعرش را هوشنگ ابتهاج سرود و آهنگش را لطفی در دستگاه ماهور ساخت. سپیده را محمدرضا شجریان خواند و زیدالله طلوعی با نواختن تار، مجید درخشانی بم‌تار، پشنگ کامکار سنتور، اسماعیل صدقی‌آسا بربط، عبدالنقی افشارنیا نی، هادی منتظری کمانچه، بیژن کامکار رباب و ارژنگ کامکار با نواختن تنبک، لطفی را همراهی کردند.

از ماندگار‌ترین قطعات موسیقی مذکور می‌توان به قطعه “سپیده” از آلبومی با همین نام اشاره کرد که بسیاری آن را با نام «ایران‌ ای سرای امید» می‌شناسند.

این قطعه از جمله آثار به یاد ماندنی گروه چاووش است که از ترکیب گروه عارف به سر پرستی پرویز مشکاتیان و گروه شیدا به سرپرستی محمدرضا لطفی و چند هنرمند دیگر شکل گرفته است.

قطعه‌ای با شعری از هوشنگ ابتهاج(ه.الف. سایه) و آهنگسازی محمدرضا لطفی در دستگاه ماهور که توسط محمدرضا شجریان خوانده شد و پس از آن بارها توسط خوانندگان دیگر بازخوانی شد.

ماندگار‌ترین اجرای آن با صدای محمدرضا شجریان در آلبوم سپیده در خاطر بسیاری به ثبت رسیده است، که در آن محمدرضا لطفی (تار و سرپرست گروه)، زیدالله طلوعی (تار)، مجید درخشانی (بم‌تار)، پشنگ کامکار (سنتور)، اسماعیل صدقی‌آسا (بربط)، عبدالنقی افشارنیا (نی)، هادی منتظری (کمانچه)، بیژن کامکار (رباب)، ارژنگ کامکار (تنبک) حضور داشتند.

محمدرضا لطفی براین است که وقتی آواز یا تصنیفی به خاطره جمعی یک ملت می‌پیوندد، اجرای دوباره آن، کار چندان ساده ای نیست؛ ما نمی‌توانیم فضا و حال و هوای سال ۵۷ را برای جوان ۲۷ ساله امروز مجسم کنیم چرا که او، آن دوره تاریخی را زندگی نکرده و هیچ ذهنیتی از انقلاب و تحولاتی که منجر به آن شد ندارد. جوان و نوجوان امروز در یک شرایط اجتماعی و فرهنگی دیگر رشد کرده است و انقلاب را نمی‌توان برای او تکرار یا تعریف کرد به همین خاطر اجرای دوباره تصنیف “سپیده” یا همان”ایران، سرای امید” آن شور و حال حماسی را در او زنده نمی‌کند. اما “به یاد عارف” را می توان دوباره اجرا کرد زیرا وجه هنری آن چیره بر جنبه سیاسی ـ اجتماعی‌اش است.

هنوز هم با شنیدن قطعه “سپیده” سرشار از غرور می شوی و شور و شوقی وصف ناشدنی وجودت را فرامی‌گیرد و با افتخار می‌خوانی: ” ایران ‌ای سرای امید/ بر بامت سپیده دمید

بنگر کزین ره پر خون/ خورشیدی خجسته رسید

اگر چه دلها پر خون است/ شکوه شادی افزون است

سپیده ما گلگون است/ که دست دشمن در خون است

ای ایران! غمت مرساد! شادی نصیب تو باد!

راه ما، راه حق، راه بهروزیست/ اتحاد اتحاد رمز پیروزیست

صلح و آزادی جاودانه بر همه جهان، خوش باد

یادگار خون عاشقان!‌ای بهار!

ای بهار تازه جاودان! در این چمن شکفته باش
 


آخرین خبرها
منبع:هنرآنلاین
باز بازنشر: پورتال خبری ممتاز نیوز www.momtaznews.com

نظرتان را در مورد مطلب فوق بنویسید. نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد.