ماجرای قبض روح پیامبر(ص) توسط عزرائیل

۲۲م دیماه ،

ممتازنیوز: از ابن عباس روایت شده است که رسول خدا(ص) هنگام بیماری لحظه‌ای بیهوش گردید، در آن هنگام در خانه کوبیده شد. حضرت فاطمه(س) فرمود: کیستی؟ کوبنده در گفت: مرد غریبی هستم، آمده‌ام از رسول خدا(ص) پرسشی کنم. آیا اجازه می‌دهید به محضرش برسم؟

فاطمه(س) فرمود: بازگرد، خدا تو را بیامرزد. اکنون پیامبر(ص) بیمار است. آن شخص غریب رفت و پس از لحظه‌ای باز آمد و در خانه را کوبید، گفت: مرد غریبی است از پیامبر(ص) اجازه ورود می‌طلبد، آیا به غریبان اجازه ورود می‌دهید؟

در این هنگام رسول خدا(ص) به هوش آمد و فرمود: فاطمه جان! آیا می‌دانی این شخص کیست؟ این کسی است که جمعیت‌ها را پراکنده می‌کند. لذاست که در را هم می‌شکند. این فرشته مرگ (عزرائیل) است. به خدا سوگند قبل از من از کسی اجازه نگرفته و پس از من هم از احدی اجازه نمی‌گیرد. به خاطر مقام ارجمندی که در پیشگاه خداوند دارم، از من اجازه می‌طلبد، به او اجازه ورود بده.

فاطمه(س) به او فرمود: داخل شو، خدا تو را بیامرزد. عزرائیل مانند نسیم ملایمی وارد خانه پیامبر(ص) شد و گفت: السلام علی اهل بیت رسول الله. خداوند متعال تو را سلام می‌رساند و فرمان داده است تا بی‌اجازه تو قبض روح نکنم.

پیامبر(ص) فرمود: از تو درخواستی دارم، منتظر بمان تا جبرئیل نیز حاضر شود.

در این هنگام جبرئیل به حضور پیامبر(ص) رسید، حضرت فرمود: در چنین موقعیتی مرا تنها گذاشتی.

جبرئیل عرض کرد: بشارت باد که تو را مژده آورده‌ام.

حضرت پرسید: آن مژده کدام است؟

جبرئیل عرض کرد: آتش جهنم به مناسبت ورود تو به بهشت خاموش شده است و بهشت آراسته شده و حوریان سیاه چشم، صف در صف ایستاده‌اند و فرشتگان، قدوم روح تو را ستایش می‌گویند.

حضرت فرمود: چه نیکوست! آیا سخن دیگری دارید؟

جبرئیل عرض کرد: بهشت بر پیامبران، پیش از ورود تو حرام است.

حضرت فرمود: بشارت مرا افزون کن. عرض کرد: خداوند به تو آن داده که به هیچ پیامبری داده است و آن حوض کوثر و مقام پسندیده و شفاعت امت است که تنها مخصوص توست. حضرت فرمود: از شنیدن این بشارت، دلم آرام شد و احساس رضایت می‌کنم. ای ملک‌الموت! نزدیک بیا و قبض روحم کن.

منبع: مرکز مطالعات و پاسخ گویی به شبهات

باز بازنشر: پورتال خبری ممتاز نیوز www.momtaznews.com

نظرتان را در مورد مطلب فوق بنویسید. نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد.