به گزارش خبرنگار مهر، امروز روز مادر است و اما تو منتظر نیستی تا پسرت این روز را به نگاه آبی و مهربانت تبریک بگوید و بیاختیار چادرت را سر میکنی و مسیر همیشگی خانه تا گلزار شهدا را گریه میکنی.
مادر شهید! فضای سینه نم گرفتهات فریادها دارد و تو هق هق گریههای تنهاییات را فقط برای شهیدت کنار گذاشتی و کسی از آن با خبر نمیشود.
وقتی که بر سر مزار شهیدت میرسی و زانوان خستهات را امان میدهی، وقتی قبری را که بالایش نوشتهاند سرباز رشید اسلام را در آغوش مهربانیهایت میگیری، این گریه است که دیگر تحمل ماندن در قفس سینه را نمییابد و زمزمههای لالایی روی لبانت گل میکند.
یاد آن روزها بخیر که دل کندی از پسرت، رویش را بوسیدی و سر بند یا فاطمه را هدیهاش کردی و ان یکاد را به کوری چشم دشمنانش برایش نذر میکردی.
مادران شهدا! یادش بخیر، روزهایی که همه چیزتان خمینی بود و تنهایی این مرد آسمانی عذابتان میداد اما شما خیالتان راحت بود که فاطمه(س) در شلمچه و خاکریزهای گرم جنوب جای شما برای پسرتان مادری خواهد کرد.
امروز روز مادر است و شهدا کودکانه، آغوش مادرشان را بهانه میگیرند، تا دست در دست مادرانشان وسعت بیانتهای محبت را حس کنند.
شهیدان بهشتی، امروز نشانی زیر پای مادرشان را از ملائک میگیرند، دلشان برای دنیای سوت و کور ما تنگ شده است و برای دیدن برق نگاه مادرشان لحظه شماری میکنند.
مادر! تو امروز پس از این همه سال هنوز استوار و صبور ماندهای و با اینکه چروک زیر چشمها، چهره زیبایت را پیر نشان میدهد اما هنوز که هنوز است دعایت معجزه میکند.
مادر! نمیدانم امروز با چه زبانی و چگونه با پسرشهیدت حرف زدی؟ از تنهایی درد آور این سالها برایش گفتی که گیسوانت را سپید کرد و کمرت را خم یا از عاشقانههای مادریات برایش زمزمه کردی؟
من مادران شهیدی را میشناسم که آلزایمر، اسم فرزندشان را از ذهنشان پاک کرده است، من مادران شهیدی سراغ دارم که سالها است در بستر بیماری دردهای پیری خود فقط آه میکشند، مادرانی که گاهی کسی خبری از آنها نمیگیرد، مادرانی که تنها گریه در خلوت تسلای دردهایشان است.
………………………
مهدی بخشی سورکی
MehrNews Rss Feed