مجری خوش ذوق رادیو: چرا مدشده بعضی ها شل ونصفه‌حرف می‌زنند؟

مجری خوش ذوق رادیو: چرا مدشده بعضی ها شل ونصفه حرف می زنند؟

آدم حسود ی اش می شود وقتی عده ای را می بیند که همین طور بی هوا، وقتی لازم باشد، جلوی بقیه از جایشان بلند می شوند یا حتی از جایشان بلند نشده و در جایشان کماکان نشسته اند و مثل بلبل حرف می زنند و دیگران را مجذوب حرف زدنشان و حرف های خوبشان می کنند. بعد آدم از خودش می پرسد که واقعا چرا بعضی ها، بهتر از بقیه حرف می زنند؟

راز خوب حرف زدن را باید از کسانی بپرسیم که خوب حرف می زنند و احسان کرمی، بدون شک یکی از این آدم هاست؛ مردی که در دوازدهمین جشنواره بین المللی رادیو که اواخر اردیبهشت ماه برگزار شد، جایزه گوینده برتر را برای سومین بار به خانه اش برد تا حالا دیگران، حساب خاصی روی او باز کنند. اجراهای احسان کرمی در برنامه هایی چون «نقره»، «تصویر زندگی»، «رادیو هفت» و «مکث ۹۵»، چهره ای دیگر از توانایی این گوینده را به رخ مخاطبان کشاند؛ چهره ای که تفاوت های خاصی با اجراهای رادیویی او دارد و البته هر دو نوع اجرای او در اوج خود هستند.

در منطقه سعادت آباد تهران، روبه روی این گوینده و انسان خوش بیان نشستیم تا با ما و برای مخاطبان ما از رازها و رمزهای خوب صحبت کردن و خوب حرف زدن بگوید. بدون شک این حرف ها شنیدن دارند. معطل چه هستید؟ مگر آرزوی خوش بیان شدن ندارید؟ پس اینها را بخوانید.

● مثل مجری های سابق حرف نزن

متاسفانه بین مردم رایج شده به کسانی که از لغات سنگین، بی معنی و نامربوط که فقط آواهای زیبایی دارد، استفاده می کنند، می گویند مثل مجری ها حرف می زند. شاید برای اینکه یک دوره ای مد بود مجری ها این طوری صحبت می کردند: پنجره ها را باز کنید تا عشق از میان پنجره داخل بیاید و بگذارد زندگی رنگی بیابد و چای بهتر بجوشد و… از همین حرف ها. برای همین مجری، نماد کسی بود که حرف های بی سر و ته می زد. البته کسی مثل رضا صفدری هم بود که از همین واژه ها استفاده می کرد اما به شکل درست. او از واژه های سنگین و شعرگونه استفاده می کرد اما ترکیب بندی در آن را هم رعایت می کرد و درست حرف می زد، از این مقایسه می شود فهمید که درست صحبت کردن فقط بستگی به واژه هایی که استفاده می کنید، ندارد. وقتی شما جمله بندی درست، لحن زیبا و آهنگ صدایی متناسب با واژه ها داشته باشید و متناسب با مکان و فضایی که در آن قرار دارید، حرف بزنید، می توانید امیدوار باشید که بیان موثر و درستی خواهید داشت.

● صدایمان خانوادگی خوب است

چند عامل باعث شد که من احساس کنم بد حرف نمی زنم؛ اول اینکه پدربزرگم صدای بسیار خوبی داشت، عمه های من هم صداهای خوبی دارند، در نتیجه این اعتمادبه نفس برای من ایجاد شد که طبق قانون توارث من هم می توانم صدای خوبی داشته باشم. دوم اینکه یک بار در ۱۷ سالگی مزاحم تلفنی شدم و کسی که آن طرف خط بود، به من گفت خیلی خوب حرف می زنی و پیشنهاد کرد دوبلور بشوم، بعد از آن یک روز در همان طول دوره تحصیلی ام رادیو جوان برای برنامه ای مرا به عنوان جوان موفق دعوت کرد و آنجا هم مطرح شد که صدای خوبی دارم و تشویقم کردند به تست صدا دادن. من هم این کار را کردم که البته از همین تست های سرکاری بود که آدم را به بهانه ای از سر خودشان باز می کردند. جدا از همه اینها از بچگی هم علاقه زیادی به رادیو داشتم و در نوجوانی هم به واسطه علاقه پدرم به دوبله، اکثر دوبلور ها را می شناختم. همه اینها به ترتیب برای من انگیزه ای شد که این کار را پیگیری کنم، هنوز هم فکر نمی کنم صدای خوبی دارم، چیزی که مرا متقاعد می کند به درست صحبت کردن، این است که می توانم لحنم را متناسب با فضا تغییر دهم تا مفهوم را به خوبی انتقال دهم.

● وقتی چهره عوض کردم

خودم این درست صحبت کردن و این تفاوت در شکل بیان را از رسانه یاد گرفته ام، از زمانی که پا به تلویزیون گذاشتم، این تفاوت در اجرا را برای خودم تعریف کردم چون با خودم فکر کردم اگر قرار باشد من همان احسان کرمی رادیو را در تلویزیون تکرار کنم، خب چه کاری است که در هردوی آنها باشم؛ یا در رادیو می مانم یا در تلویزیون. داستان هم از آنجایی شروع شد که ورود من به رادیو همزمان با مدیریت آقای دکتر خجسته بود و در آن زمان اگر انگشت کوچک پای شما به عنوان یک گوینده رادیو، در تصویر تلویزیون دیده می شد، از رادیو اخراج می شدید، من هم در آن زمان برنامه رادیویی «مکث» را اجرا می کردم که منصور ضابطیان پیشنهاد برنامه تلویزیونی نقره را به من داد. من بدون اینکه هیچ حرفی به کسی بزنم، رفتم و این برنامه را اجرا کردم اما از همان موقع تصمیم گرفتم آنقدر اجرای رادیویی ام با اجرای تلویزیونی ام متفاوت باشد که کسی متوجه نشود، همان هم شد، تا زمانی که دکتر خجسته معاونت رادیو بودند یا متوجه نشدند که من همان آدم هستم یا به رویم نیاوردند، بعد دیدم که اتفاقا این کار درستی است و باید همین باشد؛ یعنی یک چهره کاملا متفاوت از رادیو.

● خوب حرف زدن، نیازی جهانی

اتفاقی که این روز ها در جامعه ما افتاده این است که داریم به سمتی می رویم که خیلی خوب حرف نمی زنیم. شما اگر به روزنامه های دهه ۲۰ یا ۳۰ رجوع کنید، بخشی از واژه های مرسوم در جامعه آن روز را در می یابید و این تفاوت را احساس می کنید. ما امروز خیلی از واژه ها را سرسری به کار می گیریم، خیلی واژه ها وارد زبانمان شده که آهنگ قشنگی ندارد، نوآمده و بد معنی هستند. مسئله بعدی سواد مطالعاتی است که اصلا کتاب های پرفروش امروز ما اکثرا ایرادهای ادبی دارند. مسئله دیگر این است که در هر دوره ای نوع گویشی در جامعه مد می شود. مثلا شل حرف زدن، کامل ادانکردن جمله ها، نصفه و نیمه بیان کردن واژه ها و من هیچ وقت نفهمیدم این مد ها از کجا می آیند و چطور رواج پیدا می کنند. شاید خیلی ها در زندگی روزمره نیازی در خودشان برای درست صحبت کردن نبینند، ولی اصولا بیشتر ما امروز در جوامعی هستیم که ارتباط کلامی زیادی برقرار می کنیم. خیلی وقت ها ما نسبت به خیلی از مسائل بی تفاوت هستیم اما این مسئله ثابت شده که آوا ها تاثیرگذار و در فضا ماندگار هستند، شاید نگاه من خیلی ایده آلیستی باشد اما به هر حال نگاه من این است که هر آوایی بار مثبت و منفی دارد. وقتی ما با هم درست حرف می زنیم و البته حرف درست می زنیم، خیلی از مشکلات و تنش هایی که در جامعه هست، حل می شود. خوب حرف زدن فقط یک نیاز فردی نیست بلکه یک نیاز جهانی است. خلاصه اینکه اگر کسی دنبال این است که کلام تاثیرگذاری داشته باشد، باید بیانش را درست کند و راهش هم گذراندن دوره های فن بیان است یا خواندن روزنامه با صدای بلند و جست وجو کردن درباره تلفظ صحیح واژه ها.

● چطور حاضرجواب باشیم؟

بداهه و حاضرجوابی آدم ها در درجه اول به هوش آنها برمی گردد و در درجه بعدی به اطلاعات شان. ممکن است آدمی باشد که کوهی از اطلاعات باشد اما توان بداهه گویی و استفاده از این اطلاعات را در لحظه نداشته باشد اما کسی موفق است که هر چند اطلاعات کمی دارد اما از همان اطلاعات محدود در جای خودش با بیان درست استفاده می کند، اتفاقا بداهه امر بسیار مهمی در موفقیت بیانی است اما بداهه چیزی نیست که با آموزش، آموختنی باشد و از طرفی با پررویی هم فرق می کند! متاسفانه گاهی اوقات این دو با هم اشتباه گرفته می شود. در اصل بداهه استفاده درست و بجا از اطلاعات شخصی در راستای هدفی است که داریم.

● در فایده های جادوی کلام

هیچ چیزی مثل بیان روی آدم ها تاثیر نمی گذارد. اینکه ما امروز جامعه ای نداریم که درست حرف بزند، ناخودآگاه باعث می شود آدم هایی که درست صحبت می کنند، نسبت به بقیه برجسته تر شوند و البته خیلی ها هم از این اتفاق در جهت راه اندازی کلاس هایی که برایشان درآمدزایی دارد، استفاده می کنند و این، به واسطه استفاده درست از واژه ها، مرتب چیدن واژه ها، بداهه خوب داشتن، حضور ذهن خوب داشتن و با قدرت جادویی کلام آدم ها را جذب کردن است. خب، گاهی این درست صحبت کردن در جهت سوءاستفاده قرار می گیرد و گاهی هم در جهت مثبت آن استفاده می شود. مثل قدرت کلامی که پیغمبر(ص) داشته که واقعا به لحاظ قوه تکلم بی نظیر بوده، شما حدیث و روایتی را از پیامبر(ص) نمی شنوید که تاثیرگذار نباشد چون بیانش در جهت رسالتش بوده است. این همان تاثیر جادویی کلام است.

● بیکارید؟ دوره فن بیان بروید

البته کسی با آموزش دیدن مجری یا بازیگر نمی شود. چیزی باید درون شما باشد که آموختنی نیست، چیزی که درباره اش حرف می زنم، نه پررویی است، نه مطالعه زیاد و نه چهره خوب بلکه مدیریت صحنه است که شما باید ذاتا آن را داشته باشید اما درباره خوب حرف زدن مسئله فرق می کند. خوب حرف زدن را می شود آموزش دید. من معمولا به خیلی از آدم هایی که اطرافم بیکار هستند و قصد کلاس رفتن دارند، توصیه می کنم که دوره بیان ببینند و بیشتر آنها نیز از این پیشنهاد من تعجب می کنند، در صورتی که من از بین همه دوره هایی که گذرانده ام، هیچ کدام شان به شیرینی دوره های بیان نبوده چون آنجا شما یاد می گیرید چطور حرف بزنید، یاد می گیرید چقدر غلط مصطلح دارید، چطور می توانید بیان تاثیرگذاری داشته باشید، چه تمرین هایی برای بهتر حرف زدن هست و خب شما زمانی که بتوانید بهتر حرف بزنید، حتما بهتر هم می توانید کارتان را در اجتماع پیش ببرید.

● یاد منوچهر نوذری به خیر

من تا امروز هیچ مجری یا گوینده​ای را در ایران ندیده ام که به اندازه مرحوم نوذری توانمند بوده و بداهه خوبی داشته باشد. فکر می کنم ایشان یک نمونه بسیار خوب از درست صحبت کردن و بیان خوب داشتن هستند، کسی که صدای خیلی خاصی مثل آقای رضوی نداشت اما از لحنش استفاده درستی می کرد و بداهه فوق العاده و اطلاعات خوبی داشت. آقای نوذری از نمونه های خیلی مناسبی است که من در حوزه کاری خودم می توانم اسم ببرم و من از روش کار ایشان خیلی استفاده کرده ام. بیان ایشان همیشه به من جرات می داد. حسن بداهه این است که چون کوبنده و موجز است، در مخاطب ایجاد فکر می کند. آقای نوذری این ویژگی را داشت و البته جا دارد که از آقای کاردان هم در این زمینه نام برده شود.


آخرین مقالات آفتاب

نظرتان را در مورد مطلب فوق بنویسید. نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد.