محمد صادقی: یا امام رضا ع این چه حکمتی است؟

محمد صادقی بازیگر مشهدی سینمای ایران که در مجموعه تلویزیونی «ولایت عشق» در نقش مامون عباسی ظاهر شد حدود دو سال پیش در گفت‌وگویی با جام جم ضمن بیان خاطره‌ای جالب از چگونی پیشنهاد نقش و اذن طلبیدن از امام هشتم(ع) برای بازی در نقش مامون از ۸ ساعت توفانی زیستن در نقشی گفته بود که «داشت بند از بندم جدا می‌کرد!» بخش‌هایی از این گفت‌وگو در پی می‌آید.
 

در مشهد پیشنهاد شد که نقش قاتل آقا را بازی کنم!
مشهد بودم که این نقش تلفنی به من پیشنهاد شد! رفته بودم برای زیارت که به من گفتند و بسیار تعجب کردم که این چه حکمتی است؟! پیش از آن زیارت کردم و از امام خواستم که زندگی کاری مرا پربار کند. همان جا به من پیشنهاد شد که نقش قاتل آقا را بازی کنم! اولین واکنش من البته جواب منفی بود. روز بعد به تهران برگشتم و در سیمافیلم آقای فخیم زاده را دیدم. ضمن تشکر از این که لطف کردند و نقش اصلی سریال را به من داده‌اند و ادای احترام به ایشان گفتم که علاقه‌ای به بازی در این نقش ندارم. ایشان هم گفتند که این حق بازیگر است که امتناع کند. پیشنهاد ایشان اما این بود که فیلمنامه را مطالعه کن. من از این قضیه استقبال کردم و بسیار کنجکاو بودم که بدانم چه نوشته شده است. وقتی فیلمنامه را خواندم عصر بود که به پایان رسید. یکی از خصوصیات فیلمنامه این بود که در هیچ کجای فیلمنامه از سمت مامون نسبت به شخصیت امام رضا(ع) اهانتی وجود ندارد. گویی مامون همواره با علم به این که حقانیت از آن ثامن‌الائمه است در سراشیبی قدرت و دنیاپرستی قرار گرفته و سرعت این سراشیبی باعث شده او سقوط کند. حتی بعد از شهادت امام رضا(ع)‌ او می‌گرید. این گریستن هم شاید برای خود اوست که در چنین پرتگاهی سقوط کرده و مرتکب چنین جنایاتی شده است.
 

نقشه شهادت امام(ع) دشوارترین صحنه بود

شاید طی ۲ سال و نیم فیلمبرداری این مجموعه، صحنه‌ای که مامون عباسی در حال اجرای نقشه شهادت امام(ع) است دشوارترین صحنه بود. حتی فکر می‌کنم چند ساعتی که من پشت صحنه به آماده‌سازی مشغول بودم کمی زیاده روی کردم. چرا که وقتی جلوی دوربین آمده بودم واقعا حالت انقباض عجیبی را در عضلات و مفاصل احساس می‌کردم. حتی به یاد دارم که از آقای فخیم‌زاده خواستم هر پلان بیشتر از یک بار تکرار نشود. یعنی در توان من نبود که هر پلان را بیش از یک بار بازی کنم. بزرگ‌ترین ترسم این بود که نتوانیم صحنه را همان روز تمام کنیم. یعنی حالت بد روحی داشت مرا به هم می‌ریخت. تلاش می‌کردم که این آشفتگی را در حدی حفظ کنم و از آن فراتر نروم. کنترل این حالت اما بسیار دشوار است، چرا که زمانی سپری می‌شود و دوربین جا به جا می‌شود. نورها جا عوض می‌کنند و صحنه‌ای را که طی ۱۰ دقیقه دیده می‌شود شاید ۸ ساعت یا بیشتر فیلمبرداری شده باشد. آن ۸ یا ۱۰ ساعتی که بازیگر در آن حالت به سر می‌برد و دوباره با شروع فیلمبرداری باید شروع شود و ادامه پیدا کند بسیار دشوار است. گویی حالت آشفتگی و سراسیمگی را باید روی puse گذاشت و دوباره بعد از دقایقی play کرد. این حالت تقریبا بازیگر را از بیرون و درون متلاشی می‌کند. بسیار روز دشواری بود.
 

بند از بند من داشت جدا می‌شد
بند از بند من داشت جدا می‌شد. واقعا و بدون اغراق می‌گویم. به یاد دارم که آقای فخیم‌زاده با اقتدار، صحنه‌ای شلوغ را به گونه‌ای کنترل کردند که هر پلان بیش از یک بار گرفته نشود و به خاطر صدا یا حرکت نابجا مجبور به تکرار نباشیم. خوشبختانه پلان‌ها گرفته و تمام شد. به هر حال هرآنچه در بضاعت من بود تلاش کردم، اما شاید شما بخشی از آن آشفتگی را می‌بینید. بخش زیادی از غوغا و آشفتگی در درون به چشم نمی‌آید و همان‌طور که گفتم صحنه بسیار دشواری بود.

 


شبکه ایران

نظرتان را در مورد مطلب فوق بنویسید. نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد.