‘مسیر انحرافی’ تجربه ای تازه اما متکی بر کلیشه ها

به گزارش روز یکشنبه خبرنگار فرهنگی ایرنا، مجموعه مشهور گمشدگان -لاست- با توجه به ساختار معمایی و فیلمنامه فوق العاده اش خیلی زود در دل مخاطبان داخلی جا باز کرد به گونه ای که نسخه دوبله شده آن نیز به بازار آمد.

پس از فروکش کردن تب مجموعه یاد شده یکی از تهیه کنندگان تلویزیونی به فکر تولید مجموعه ای با عنوان مسیر انحرافی در آن بستر افتاد با این تفاوت که تنها بخش سقوط هواپیما در جزیره ای متروک را به عنوان پایه داستان خود بهره گرفت و باقی کار را به شکلی کاملا متفاوت پیش برد.

در قسمت اول ‘بهرنگ توفیقی’ به عنوان خالق اثر کار را خوب پیش برد و جذابیت های بسیاری را در آن گنجاند که سطح انتظار مخاطب را در قسمت های بعدی بسیار بالا برد.

در واقع زامیاد سعدوندیان در مقام نویسنده فیلمنامه با بهره گیری از برخی شخصیت های لاست -همچون پزشک لغو پروانه شده داستان- جذابیت های کار را افزایش داده و به خوبی شخصیت هایش را معرفی می کند که می توان به ‘پیمان’ به عنوان شخصیت اصلی کار اشاره کرد که به خوبی در همان ابتدای کار به مخاطبان معرفی شده و حواشی آزاردهنده چندانی ندارد.

ایده سقوط هواپیما در خواب پیمان نیز تا حدود زیادی جواب داده و بیننده را به تماشای ادامه آن تشویق می کند؛ در کنار او باید به همسر پیمان و برادر همسر خلافکارش اشاره کرد که با وجود بهره گیری بیش از اندازه از کلیشه ها تا حدودی قابل تحمل از کار درآمده و سکانس جذاب بازجویی از آنها توسط پلیس فرودگاه را شکل داده اند.

با این حال بسیاری از شخصیت ها از جمله خلبان هواپیما و دستیار دست و پا چلفتی اش در کنار میهمانداران زن هواپیما کاملا برپایه کلیشه ها خلق شده و از فرط تکرار آزاردهنده جلوه می کند؛ بویژه میهمانداری که بخش عمده وقت خود را نزد فال بین ها می گذراند و همچون بسیاری از نمونه های مشابه به دنبال بختی برای ازدواج است.

اما درست از جایی که هواپیما به دلیل نقص فنی در جزیره ای متروک فرود می آید، قصه سر و شکل دیگری پیدا کرده و شخصیت ها با پناه بردن به کلیشه های دم دستی تنها برای خنداندن مخاطبان تلاش می کنند.

تلاشی نه چندان موفق که دلیل آن را باید در کم مایگی شوخی های نوشته شده در این بخش ها جست و جو کرد.

نکته دیگر اینکه قصه ریتم کند و کشداری به خود گرفته و گسترش داستان به خوبی صورت نگرفته است.

ایده های عجیب و غریبی از جمله در دست گرفتن جزیره و حتی اجاره دادن خانه ها به هریک از مسافران نجات یافته نیز در کلیت کار جانیفتاده و جز ایجاد بهت و حیرت در مخاطب حاصل دیگری در برندارد.

شخصیت دانشمند ساکن جزیره نیز به عنوان نقش منفی کار آنچنان که باید از آب درنیامده و متقاعدکننده به نظر نمی رسد؛ او که هواپیمای حامل نخبگان علمی را با هواپیمای دیگری

اشتباه گرفته چگونه می تواند خود را به مخاطب تحمیل کرده و ایده تاثیرگذاشتن در دستگاه ناوبری هواپیما را باورپذیر سازد؟

توجیه این قضیه با اشاره به فانتزی بودن کار نیز نمی تواند توجیه قابل قبولی باشد چرا که

در فیلم هایی از این دست نیز منطق داستانی با توجه به مولفه های گونه خود کاملا رعایت می شود.

بهرنگ توفیقی در نخستین مجموعه تلویزیونی خود در مقام کارگردان رگه هایی از استعداد را به نمایش گذاشته که اوج آن را در قسمت نخست شاهد هستیم اما در ادامه از کیفیت کارش کاسته شده و دیگر شاهد ریزه کاری موجود در آن بخش نیستیم.

در حقیقت وی به قدری مشغول وجوه تکنیکی کار و جلوه های ویژه رایانه ای آن شده که دیگر از سایر بخش ها غافل شده و سهل انگاری های بسیاری را صورت داده است.

در رابطه با انتخاب بازیگران نیز این اتفاق رخ داده و اغلب براساس کلیشه ها انتخاب شده اند که در این میان تنها استثناهایی از جمله ‘فرزاد حسنی’ به چشم می خورند؛ وی در نقش دکتر زبر و زرنگی که قصد تلکه کردن نامزدش را برای سرمایه گذاری در آفریقا دارد، بازی خوبی را ارایه کرده و درک درستی از نقش داشته است.

در نقطه مقابل ‘پوریا پوسرخ’ با همان بازی تکراری و همیشگی خود قرار دارد که تنها در قسمت نخست متفاوت ظاهر شد؛ بهنوش بختیاری نیز در ادامه سلسله نقش های یکسان خود، در نقش مهماندار هواپیما ظاهر شده و از همان کلیشه های تکراری و آزاردهنده جهت اجرای نقش بهره گرفته است.

‘مسیر انحرافی’با همه ضعف و قوتش تجربه جدیدی در عرصه سریال سازی در سیما به شمار می رود که در صورت استمرار می تواند به نتایج مثبت و درخشانی منتهی

شود اما شرط تحقق آن توجه به فیلمنامه هاست.

فراهنگ *م.ج*

انتهای خبر / خبرگزاری جمهوری اسلامی (ایرنا) / کد خبر ۸۰۰۹۲۳۳۴


ایرنا: خبرگزاری جمهوری اسلامی

نظرتان را در مورد مطلب فوق بنویسید. نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد.