او این روزها در نقشی کمدی در فیلم «آزمایشگاه» به کارگردانی حمید امجد بر پرده سینماها ظاهر شده است. مقدمی با حرکات و فن بیان خاص خود، شکلی از بازی کمدی را به نمایش گذاشته است….
ممتازنیوز:
برای یادگرفتن هزینه می کنم
اشاره: شبنم مقدمی از بازیگران موفق سینما و تلویزیون است که پیشینه تئاتری هم دارد و با اجرای نقش پریچهر در سریال «سقوط یک فرشته» میان مردم بیشتر شناخته شد.
او این روزها در نقشی کمدی در فیلم «آزمایشگاه» به کارگردانی حمید امجد بر پرده سینماها ظاهر شده است. مقدمی با حرکات و فن بیان خاص خود، شکلی از بازی کمدی را به نمایش گذاشته است که مخاطب جذب آن میشود.
گفتوگو با مقدمی در فضای گرم خانه هنرمندان صورت گرفت و او با ما درباره دغدغههایش در سینما و فیلم آزمایشگاه سخن گفت.
درباره فیلم آزمایشگاه نگاههای متفاوتی وجود دارد. برخی از آن خوششان آمده و برخی هم نه. با این حال نقش شما با وجود کوتاهی، با کلیت کار هماهنگ بود. در واقع این شخصیت با کلیشه شروع شد، ولی به کلیشه ختم نشد. چه شد در این فیلم بازی کردید؟
ابتدا درباره این که گفتید آزمایشگاه فیلمی است که عدهای دوستش دارند و عدهای دوستش ندارند، نکتهای باید عرض کنم. فکر میکنم در سینمای ایران هر فیلمی با هر ویژگی و کیفیت ساخته شود، عدهای دوستش دارند و عدهای دوستش ندارند. در مورد فیلم آزمایشگاه باید بگویم همانطور که میدانید حمید امجد از تئاتر میآید. خودتان میدانید نزدیکترین فرد به بهرام بیضایی بود بنابراین اندیشهها و تاثیرپذیریاش از بیضایی غیرقابل انکار است.
من با حمید امجد در عالم تئاتر دو تجربه همکاری داشتم؛ یکی نمایش «زائر» بود و دیگری «بیشیر و شکر». ایشان را از آن زمان میشناسم و به واسطه گستردگی دانش و تجربهای که دارد، برایم قابل احترام است. وقتی شنیدم میخواهند فیلم اولشان را بسازند، بسیار خوشحال شدم. میدانستم حمید امجد گوشه چشمی به ما که به نوعی اعضای گروهش محسوب میشویم، دارد و با این نگاه نقشها را نوشته است. آقای امجد پس از نگارش فیلمنامهشان به من گفتند نقشی را به این شکل و با این مختصات در فیلمنامه دارند و میخواهند من آن را بازی کنم. مطمئن بودم با شناختی که از من داشت آن نقش را نوشته است. متن کار هم خیلی جذاب بود. میدانستم برای کارگردانیاش طرح ویژهای دارد.
به همکاری نزدیک آقای امجد با بهرام بیضایی اشاره کردید. در نخستین فیلم سینمایی ایشان، برای بازیگران این واهمه وجود نداشت که ایشان سینمای بیضایی را تکرار کند یا زیر سایه نام او باقی بماند؟
تاثیرپذیریاش مشهود است، ولی این که تقلید صرف باشد، خیر این طوری نیست. میدانستم آقای امجد برای متن خیلی زحمت کشیدهاند و درنهایت به آن وفادار خواهند ماند و تا پایان پای این کار خواهند ایستاد. چون اگر یک فیلم درست جلوی دوربین برود، خیلی هم درست روی پرده سینما دیده خواهد شد بنابراین همه این اعتماد باعث شد قدم جلو بگذارم. همینطور همکاری آقای افشین هاشمی، که دوست و همگروه قدیمی من است و سالها با هم کار تئاترکردیم، در این فیلم دیگر انگیزه حضورم بود.
به نظر میرسد آزمایشگاه فیلم کم ادعایی است؟
بله، فیلم شریفی است.
بازی در فیلم «همیشه پای یک زن در میان است» نقطه آغازین کار شما در ژانر کمدی بود و حالا در این فیلم به نظر میرسد پختهتر شدهاید.
این همان چیزی بود که حمید امجد میخواست. میخواست از کلیشههای رایج این نقش پرهیز شود. حتماً میدانید کلیشهای برای این گونه نقشها وجود دارد که خیلی هم آسان میشود به آن پرداخت و سریع نقش را از آب و گل درآورد. ما قبل از مرحله فیلمبرداری جلسات دورخوانی داشتیم. در این جلسات درباره ظاهر این شخصیت حرف زدیم و فکر کردیم، آنچه قرار است توی ذوق بزند، بهتر است در ظاهر این آدم باشد.
اتفاقا شکل و شمایل و تزئینات خانم ریسباف، توی ذوق میزد. همین طور راه رفتن و غرغرکردنهایش.
بله. پس از این بود که به طراحی خود نقش رسیدیم و قرار بر این شد که کمی ظریفتر به این شخصیت بپردازیم.
چگونه؟
مثلاً با نوع حرفزدن و خندیدنش. در مورد تمام اینها با هم حرف زدیم.
معمولا برای بازی نقشهای اینچنینی الگوی خاصی در نظر میگیرید؟
ممکن است هر قسمتی را از کسی یا جایی بردارم.
مثلا صحنهای که در مراسم هستید و ناگهان چیزی گفته میشود. آقای ریسباف میگوید چرا عصبانی نمیشوی، گفتید بوتاکسم اجازه نمیدهد و به جایش میخندید.
آن دیالوگ دقیقا متعلق به متن است، چون آقای امجد همان قدر که روی هر دیالوگی فکر میکنند، همان قدر هم اصرار دارند با همان فرم و آهنگ گفته شود. اصلا این، یکی از ویژگیهای حمید امجد است. عین جملات این سکانس در متن بود و من هم سه چهار نوع مختلف اجرا کردم که در نهایت همانی که در فیلم هست، پذیرفته شد. چون آدمهایی که بوتاکس میکنند، خیلی نمیتوانند بخندند و گریه کنند، در نتیجه فریز بازی کردم.
اجرای کار کمدی برای بانوان در مقایسه با آقایان دشوارتر است. به هر حال برخی ملاحظات وجود دارد که روی اجرا تاثیر میگذارد. شما چگونه از پس این مشکلات برآمدید؟
به هر حال ما بازیگران زن، یکسری چیزها را پذیرفتهایم و با خودمان حلش کردهایم. در واقع با در نظر گرفتن همه آن موارد است که نقش را بازی میکنیم. مثلا میدانیم النگو تکان دادن را خیلی نمیتوانیم داشته باشیم، در صورتی که میتوانست به نقش خانم ریسباف در فیلم آزمایشگاه خیلی کمک کند. چون خیلی خودنما بود و دوست داشت خودی نشان دهد. مجبور بودم جایگزینی برای آن داشته باشم. همه این موارد در ذهن ما نهادینه شده است و بدون این که متوجه باشیم، ناخودآگاه آن را رعایت میکنیم. بنابراین الان دیگر شکل محدودیت ندارد و اصلا بخشی از کارمان شده است. ضمن این که همیشه محدودیت، خلاقیت به همراه دارد.
در مورد فیلم همیشه پای زن در میان است هم چنین شرایطی داشتید؟
فیلم همیشه پای زن در میان است را در دورهای کار کردم که همه من را بیشتر به عنوان بازیگر جدی میشناختند. چون فیلم «فرزند خاک» روی اکران بود. آن فیلم درامی جدی با لحظههای غمانگیز بود و میخواستم از آن پیله جدا شوم. هم به خودم و هم به تماشاگرم و هم به منتقدان بگویم بیایید و وجوه دیگر کار من را ببینید. بعد از آن در تئاتر کارهای طنز زیادی کردم. مثلا نمایش «شرق، شرق» که یک کار صرفا کمدی برای من، خانم تیموریان و آقای رایگان بود. فیلم همیشه پای زن در میان است هم گونهای از کمدی بود که خیلی خوب نقش را پرداخته بود. از همین روست که با همه کوتاه بودن نقش، آنقدر تاثیرگذار بوده که هنوز مردم یادشان است.
البته کمدینهای موفق تئاتر لزوما در سینما هم موفق نیستند. نمونههای خوبی هم داریم که در تئاتر درخشان هستند، ولی دوربین سینما آنها را دوست ندارد. نظرتان چیست؟
میتوانم بگویم خیلی از تجربیاتی که بازیگر با خود از تئاتر به سینما میآورد، کمکش میکند، اما درباره خودم باید بگویم بینهایت فیلم و نمایش میبینم و فیلمنامه میخوانم. اینها خیلی کمکم میکند. نه فقط در ایران، بلکه هر جای دنیا که بتوانم بروم و چیزی یاد بگیرم و تجربه کنم، میروم و این مسائل را دنبال میکنم. با این که آدم پولداری نیستم، ولی برای این کار هزینه میکنم. من به کارگاههای آموزشی متعدد در کشورهای مختلف دنیا میروم تا تجربیاتم را با دیگران به اشتراک بگذارم و از دیگران نیز یاد بگیرم. سعی میکنم محدود نمانم.
برای این که آنجا که فکر کنی همه چیز را بلدی و دیگر لازم نیست یاد بگیری، آن لحظه، لحظه مرگ خلاقیت است. من هر طور که بتوانم پویاییام را حفظ میکنم و ادامه میدهم. اگر نتوانم تجربه عینی و عملی داشته باشم، سعی میکنم تجربه خواندنی و آکادمیک داشته باشم. مثلا با دوستان مان جلسه میگذاریم، فیلم میبینیم و درباره فیلمها حرف میزنیم.
لحظه لحظه بازی بازیگرانی که به نظرمان درخشان هستند را تحلیل میکنیم. این گونه میشود که همه چیزهایی که کسب کردهام، در ذهنم جای میگیرد و وقتی میخواهم بازی کنم، ناخودآگاه به سراغم میآید.
طبقه بندی: مصاحبه با بازیگران | تعداد بازدید: ۱۰۹ نفر | تاریخ انتشار: سه شنبه ۱۳ تیر
آخرین اخبار و جدیدترین مطالب در مورد , بازیگر فیلم «آزمایشگاه», شبنم مقدمی
مجله اینترنتی عکس ، دانلود اهنگ ، اس ام اس ، اخبار روز