ملکه سقط جنین

در سال ۲۰۰۷ نیز کشور سوئد، اصلاحاتی در قانون کشورش اعمال کرد که این امکان را به زنان سوئدی و گردشگران خارجی می‌داد تا در کلینیک‌های درمانی این کشور جنین خود را سقط کنند.

به دنبال طرح این موضوع در پارلمان کشورها، تعدادی از نمایندگان دموکرات مسیحی اخطار داده بودند که تصویب این قانون می‌تواند به گسترش توریسم سقط جنین بیانجامد. موضوع ممنوعیت سقط جنین در بعضی کشورها و جواز آن در بعضی دیگر از کشورها، بعضی را به امید انجام کاری که در کشور خود قادر به انجام آن نیستند، رهسپار این کشورها کرد که درآمد سرشاری را نصیب کشورهای پذیرنده می‌کند.

به عنوان مثال، اتباع کشور ایرلند، به سبب ممنوعیت سقط جنین در کشورشان رهسپار کشورهایی مثل انگلستان می‌شوند که مقررات سهل و آسانی برای سقط جنین دارند و پروسه درمان در کلینیک‌های درمانی این کشور منبع درآمدی خوبی محسوب می گردد. اما جواز سقط جنین در این کشورها، مخالفان سرسختی نیز داشت که عمدتا از طیف‌های مذهبی می باشند.

در اروپای شرقی، هنوز مخالفان سقط جنین در اکثریت می باشند. در این کشورها مقررات سخت‌گیرانه‌ای با حمایت کلیسای کاتولیک وجود دارد. به طور مثال دولت لهستان، سخت‌گیرانه‌ترین قوانین ممکن را در این زمینه وضع کرده است.

 به هر حال به نظر می‌رسد چه کشورهایی که اصل را بر جواز سقط جنین می‌دانند و چه کشورهایی که بر ممنوعیت تأکید دارند، در حال نرمش در مواضع خود به نفع سقط درمانی می باشند. بدین معنی که برآنند که موارد لازم و ضروری برای سقط درمانی را مجاز قلمداد کنند و با حمایت از کسانی که مشمول این شرایط استثنایی می باشند، راه را برای هر نوع سقط جنین ببندند.