من از مادر شوهرم متنفرم.
ایشون خیلی تو زندگی من دخالت میکنه.فوق العاده حسوده.یه ادم مدیر که طاقت دیدن رابطه خوب بین من و همسرو رو نداره.متاسفانه هر وقت که اونو میبینیم بین منو شوهرم بحث در میگیره.
کلا خونوادشون توقع های بیجای زیادی از من دارن که خودشون حتی یکیشو انجام نمیدن.
خیلی اعصابم خورده
من نمیگم که همش تقصیره اونه.منم الان رو رفتارای اون حساس شدم.هر چی میگه رو به منظور میگیرم
احساس میکنم دارم دیوونه میشم.در ضمن من بعد ازدواج اومدم شهر اینا و از خونوادم دورم فقط یکی از برادرام اینجاست
تورو خدا کمکم کنید.دارم دیوونه میشم.احساس خفگی میکنم.
کمکم کنید تا این تنفر رو از خودم دور کنم.من کلا ادم کینه ای هستم.
کمکم کنید تا احساس ارامش کنم.
مشاور ( سیدامیرحسین کامرانی راد – سه‌شنبه، ۲۶ اردیبهشت )
باسمه تعالی
با سلام و تشکر از ارتباط شما با قسمت مشاوره راسخون
زن و شوهر پس از ازدواج باید تفاوت های میان والدین خود و والدین همسر را فراموش کنند و آن ها را همان طور که هستند بپذیرند. اختلاف ها و معضلات بین عروس و مادر شوهر همواره و در تمامی طبقات اجتماعی وجود داشته است و اغلب در بسیاری از موارد رابطه داماد و مادر زن اغلب خوب است در حالی که رابطه عروس و مادر شوهر در برخی مواقع تیره و تار است. این مشکل در واقع یک مشکل فرهنگی است.
بهتر است عروس برای پرهیز از به وجود آمدن تنش بین خود و مادرشوهر تلاش کند. اولین گام احترام متقابل است. رابطه ای که در آن احترام حاکم باشد هرگز به تنش و دعوا و درگیری متمایل نمی شود. طرفین باید سعی کنند از رفتارهایی که حساسیت طرف مقابل را برمی انگیزد، خودداری کنند. عروس باید با ذکاوت و تیزبینی خود این موارد را بدون این که از زبان همسر بشنود شناسایی و با رعایت آن ها و جلب احترام، از بروز تنش ها جلوگیری کند.
بیان شکایت آمیز از رفتار و گفتار خانواده همسر ، فقط رنج و ناراحتی همسرمان را تشدید می کند و در طول زمان باعث عمیق شدن اختلاف ها می شود. بهتر است از آزردگی هایتان نه به صورت شکایت بلکه به صورت درد دل صحبت کنید. همچنین لازم نیست زن و شوهر جوان کوچک ترین اختلاف خود را با پدر و مادر در میان بگذارند. پدر و مادر از سر محبت و دلسوزی بیش از حد به فرزند ، ناراحتی دختر یا پسر خود را فراموش نمی کنند در حالی که زوج جوان ساعتی بعد ، همه چیز را فراموش کرده اند ، بنابراین صبوری و مدارا در حل مشکلات کلید اصلی کاهش تنش بین زوج و خانواده های آن هاست.
بی اهمیتی به والدین همسر ، قطع رابطه با آن ها، کاستن علاقه فرزندان به خانواده طرف مقابل، جبهه گیری در بیشتر موارد ، توجه بیش از حد به والدین خودمان و رفتارهایی از این دست ، فقط در طول زمان به جدایی بیشتر زوج از یکدیگر می انجامد و زمینه اختلاف های بعدی را فراهم می کند.
اگر انسان نتواند خشم خود را در موردی و به هر دلیلی جز در راه رضای الهی ظاهر ساخته و به ناچار آن را فرو خورد، آن خشم به باطن انسان رفته و به صورت عقده و کینه در می‌آید و به این ترتیب قلب آدمی عداوت و تنفر از دیگری را در خود نگاه داشته و بر این حالت باقی می‌ماند. رسول خدا(ص) می‌فرماید: «مؤمن کینه توز نیست.»(محجه البیضاء۵/۳۱۷).
در مورد درمان کینه و نفرت راه‌های زیادی وجود دارد که به تناسب اشخاص و با توجه به روحیات آن‌ها و شدت و ضعف کینه و نفرتی که در دل دارند متفاوت است. اما آن‌چه می‌توان به عنوان یک نسخه عمومی برای همه موارد استفاده کرد شامل مراحلی است که به برخی از آن‌ها به طور خلاصه اشاره می‌شود.
۱٫ تأمل در عملی که موجب کینه شده است. اگر عمل شخصی که از او کینه به دل گرفته‌اید را مورد بازبینی قرار دهید از دو حالت خارج نیست. یا عمل او مورد رضای خداوند بوده و شما تحمل کار الهی را نداشته‌اید به طور مثال عمل خلافی را در محل کار انجام داده‌اید مانند رشوه گرفتن و همکارتان شرح ماوقع را برای رئیس اداره بیان کرده و شما مورد مؤاخذه قرار گرفته‌اید و همین عامل سبب کینه شما از همکارتان را فراهم آورده است و یا پسر یا دختری که روابط مخالف شرعی را با جنس مخالف خود برقرار کرده و دوست او ماجرا را برای والدین او تعریف کرده است که وی را نصیحت کنند.
در این موارد باید گفت که عیب متوجه خود انسان کینه توز است و باید ظرفیت خود را در پذیرش حقایق بالا ببرد و شرح صدر نسبت به تکالیف شرعی و دستورات اسلامی پیدا کند و نه تنفر از دوست و همکار و اگر کاری که سبب کینه شده عملی مخالف شرع بوده و با ضوابط اسلامی سازگاری ندارد به طور مثال شخصی به خواهر و یا بستگان دیگر انسان حرفی خارج از ضوابط اسلامی بزند و شخص شنیده و کینه او را به دل گرفته است. در این صورت باید گفت در چنین مواردی جای کینه نیست بلکه جای برخورد اسلامی و امر به معروف و نهی از منکر می‌باشد و فرو خوردن خشم در این‌جا از مکرهای ابلیس می‌باشد که از آن به بی‌غیرتی تعبیر می‌شود.
۲٫ تأمل در نتیجه کینه‌ورزی: شخص کینه توز باید بداند که هر چه این صفت رذیله در قلب وی استمرار پیدا کند وی در غم و اندوه بسر برده و در دنیا و آخرت آزار و عذاب می‌کشد. و به دلیل عدم ابراز حالت خود دچار بیماری‌های مختلف روانی و روحی می‌گردد.
۳٫ تأمل در نتیجه بخشش و عفو به جای کینه و تنفر: برای شخص کینه توز، در صورت توانایی و قدرت دو امکان وجود دارد. اول آن‌که حق خود را بدون کم و زیاد در صورت محق بودن بازگیرد که این عدل می‌باشد و اگر به ناحق باشد ظلم می‌باشد. دوم آن‌که به او نیکی کرده و او را ببخشد که این فضل است. امام صادق (ع) از پیامبر اکرم (ص) نقل می‌نماید که ایشان کسی را که در مقابل ستمی که به او شده گذشت کند و به کسی که از او بریده بپیوندد و به کسی که با او بدی کرده نیکی کند را بهترین مخلوقات در دنیا و آخرت دانسته است.
۴٫ مطالعه در سیره اهل بیت و الگوهای اسلامی: دقت در زندگی اهل بیت به عنوان انسان‌های کامل می‌تواند ما را در یافتن راه صحیح در مواجهه با مشکلات یاری رساند.
۵٫ توجه به مقام انسانی و خلیفهاللهی وی و نحوه تعامل خداوند با انسان‌ها: این نکته را نباید از نظر دور داشت که انسان به عنوان اشرف مخلوقات از اهمیت ویژه‌ای نسبت به سایر موجودات برخوردار است و از طرفی انسان باید همان توقعی که از خداوند نسبت به اعمال بد خود دارد را در رابطه با ارتباط خود نسبت به اعمال دیگران داشته باشد. بدون شک هیچ کس از خداوند توقع رعایت عدالت را نسبت به اعمال خود ندارد چه رسد به ظلم. اگر دوست دارید که خدای متعال لغزش های شما را ببخشد, شما نیز نسبت به لغزش دیگران اهل بخشش باشید.
آگاه باشید که گاه این نفرت ها دلیلی ندارد و بدون هیچ دلیلی احساس نفرت نسبت به کسی و یا فقط به جرم اینکه مثلا رفتارش شبیه کسی بودهکه مطلوب ما نبوده این ها همه وسوسه های زشت شیطان است یک انسان سالم به طور طبیعی همه مخلوقات خدا را دوست دارد مواظب این احساسات خود باشید که در دام ابلیس ملعون گرفتار نشوید
نتیجه آن‌که رعایت همین نکات، تآثیر بسیاری در تعدیل انسان دارد گرچه برخی از مصادیق نفرت از دیگران نیاز به درمان های روانشناسی دارد و متخصص خود را می‌طلبد.
مشاوره راسخون / سایر مباحث خانواده
بازنشر:ممتازنیوز
منم ازش متنفرم زنیکه😏خودشو دخترش رو دعوت کردم با پریودی و بچه ۲ ساله براشون بهترین غذا هارو پختم انواع تنقلات و… از وقتی اومد تیکه انداخت به منو خانوادم این جه غذایی هست پختی و… تو چرا مارودیر به دیر دعوت میکنی عروسای مردم مادرشوهر هاشون رو هر روز دعوت میکنن و… شوهر هم پشتم نیست و چیزی نگفت اخه زنیکه گوز من چطوزی با یه بچه ۲ ساله دعوتت کنم شعور نداری؟؟؟
سلام
کی همدرد منه؟!!
مادرشوهرم منو کتک زد
خدا لعنت کنتشون که زندگی مارو خراب کردن😔😔😔😔😔
من چند روزه اومدم قهر ازدست دخالت های مادرشو هر از پاگشام ریخت بهم میگه بیا برام شیره و بپز من از این کارها بلد نیسستم نکنی تیکه میاندزه
…..
سلام توروخدا کمکم کنید ۱۰ماه نامزدم مدام شوهرمو خودمو کنترل میکنه یا تو هرچی دخالت میکنه متاسفانه قراره ی،جا زندگی کنیم حرفاش باعث شده خیلی دعوا کنیم ولی شوهرم خیلی مامانیه خسته شدم
شوهرم العان بامادرش اینارفته خونه خواهرش منونبرده اصلاواسم ارزش نمیزاره حالاتاسرکوچه بریم مادرشومیاره گریم داره درمیادهرروزم اینه ناراحتم میشم میگه ازت زده شدم همیشه گریه میکنی .بابامن توزندگی تو چه جایگاهی دارم جرات نداره بگه زنمم بیاد خداخودش محبتشونوکم کنه ان شاالله خدا مادرشوهرمم ببره پیش پدرشوهرم شایدنفس راحت کشیدم امین
سلام شوهرمن خیلی دهن بینه یه حرفی میزنه میره خونه مادرش میادعقیدش تغییرمیکنه حتی بهش گفتن نزاره خونه اقوامم برم اگه حرف خودش بودنمیسوختم باهیچکس رفت وامدندارن کینه اییند.مادرشوهرم حتی با والدینشم ارتباط نداره دوسداره ماهم اینطوری باشیم هرجاهم بریم میادعیب نداره ولی بین منوشوهرم رامیره یاتوماشین میشینه توروخوبه ولی اختیارریزترین کارامونو دارهشوهرم ازشون میترسه زورش به من میرسه به خاطر پسرم تحمل میکنم ولی ازش متنفرم
منم یه مادر شوهر پررو وبد دهن دارم که تو زندگیم دخالت مستقیم میکنه و یه شوهر بچه ننه ی گوشی که اجازش دست مادرشه و بدونه اجازه مادرش اب نمیخوره مادرشوهرم سرویس طلایی رو که شوهرم با پول خودش واسم خریده رو ازش گرفته وگذاشته تو کمدش و بهم نمیده حتی چندروز پیش که میخواستم برم عروسی سرویسمو بهم نداد پسرشم گوش به فرمان مادرشه. ارزش اون سرویس واسه شوهرم و مادرش خیلی بیشتر از منه.مادرش پاشو از گلیمش سه متر جلوتر گذاشته چشم دیدن شوهر و مادرشو دیگه ندارم
کتک هم خوردی از مادرشوهرت؟
منم یه مادرشوهر پررو و بد دهن دارم که تو زندگیمون دخالت مستقیم میکنه واسم تعیین تکلیف میکنه با کی بری با کی بیای یه شوهر بچه ننه ی گوشیم دارم که هیچ اراده ای از خودش نداره هر حرفی مادرش میزنه اجراء میکنه. مادرش سرویس طلایی رو که شوهرم واسم خریده رو ازش گرفته و گذاشته تو کمدش و نمیده حتی چند روز پیش که میخواستم برم عروسی بهم نداد شوهرم اجازش دست مادرشه وبدون اجازه مادرش اب نمیخوره. ارزش اون سرویس واسه شوهرمو مادرشوهرم خیلی بیشتر از منه
مادر شوهر اسمش همراهشه که مادر شوهره اون دخالت نکنه کی دخالت کنه
الان چند روز شوهرم هم باهام سرد شده و کتکتم میزنه جلو بجه دو ساله بخاطر این که نمیتونم باهاش رابطه داشته باشم این زنیکه هم که هنش تو زندگیم دخالت میکنه
باسلام.من دختری ۲۷ ساله هستم و مجردم.برای خودم درگیریهای زیادی دارم.شاید از نظر شما مشکل نباشن.ولی از وقتی فارغ التحصیل شدم تمتم ذهنم بهم ریخته.تمرکزم صفر شده.از یک طرف بیکاری ..با اینکه شاگرد ممتاز بودم و هفت ترمه تموم کردم متاسفانه پارتی ها در بخشهای اداری نمیذاره.بگذریم.من رفتم سراغ پرده دوزی مدرک رو گرفتم متاسفانه دیسک کمر گرفاتم.متاسفانخ دیسک کمر گرفتم و چند ماهی استراحت مطلق!!!!اونم چه استراحتی، خانوادم دنیای انرژی منفی هستن.از یک طرف مادر شوهز خواهرم تو زندگیشون دخالت میکنن که نگرانشم.از یک طرف خودم.که از همه چی افتادم.بعضی موقعها به فکر خودکشی میافتم.پدر و مادرمم که الحمدالله چیزی بلد نیستن.موندم کمکم کنید.راهنماییم کنید.آرامش از دلم رفته.من استمناء هم دارم.
خوب میخاستی کمتر منو اذیت کنی
سلام این مشکل همه است .تو جامعه الآن بی حیایی زیاده .گاهی اوقات احتمنا بهتر از زناست خودو ناراحتما نکن توکل کن بخصوصدا .جامعه الآن همشون کثیف میبینی جامعه عرفش همین شده.مشکلاتتق حل میشه نگران نبوداش زندگی خواهستم اصلا به تو ربطی نداره.خوش باش.همین که خدا حفظظت کرده راه کج نری. خودش کلیه.دعا کن واشه ما.تو پاکی که ذهست درگره.
شماباید تلاش کنید که خود وشوهرت خوشبخت کنی اصلا به کس دیگه ای هم چگونگی زندگیتان ربطی نداره اینوبه شوهرت هم بگو البته همیشه به هم ودیگران احترام بذارین اول منم مث شما بودم بعدش بااین دید زندگیم یواش یواش عوض شد والان خوشبختم
حالم از مادر شوهر وخواهر شوهر کثافتم به هم میخوره دوتا اشغال واقعی هستن اگه از خدانمیترسیدم حتما میکشتمشون