مواعظ اخلاقی احمدی نژاد در دیدار با مسلمانان آلمانی: تا کسی غافل از حقیقت خود نباشد، دروغ نمی‌گوید

در ادامه گزیده ای از سخنان محمود احمدی نژاد می آید:

  • آیا انسان‌ها واقعا با یکدیگر تفاوت دارند و آیا این تفاوت‌ها اصالت داشته و مایه اختلافات و درگیری‌های امروز در جهان همین اختلافات است؟ پاسخ به این سوال‌ها راه آینده بشریت را مشخص و روشن خواهد کرد.
  • باور بنده این است که انسان به معنای واقعی کلمه یک حقیقت است و ویژگی‌هایی همچون رنگ، زبان، نژاد و جغرافیا بعدها بر بشر عارض شده‌اند و اگر این ویژگی‌های تبعی عارض شده بر بشر حذف شوند، آنچه باقی می‌ماند حقیقت انسانی و فطرت الهی است که در اعماق وجود تک تک افراد بشری به دنبال عدالت و پاکی است.
  • تمایلات فردی، زیاده خواهی‌ها، خودبرتربینی‌ها و توسعه طلبی‌های ناشی از ویژگی‌های تبعی عارض شده بر انسان است که مشکلات و درگیری‌های حاکم بر جهان امروز را پدید آورده است.
  • هیچ موضوع و مخلوقی در جهان مهمتر از انسان نیست. خداوند همه عالم را برای انسان و انسان را برای خود خلق کرد و همه صفات خود را در وجود او به ودیعه نهاد تا به جایی برسد که بتواند آیینه تمام نمای خالق خود باشد.خداوند انسان را خلق کرده تا با تلاش، صفات الهی به ودیعه نهاده شده در وجودش را شکوفا کرده و آیینه نمایاننده خالق خود باشد. همه پیامبران برای این مبعوث شدند تا راه شناخت حقیقت انسانی را به انسان‌ها نشان دهند و انسان را برای رسیدن به تعالی و کمال هدایت کنند. آنچه از ابتدای تاریخ تا به حال بر بشر گذشته است، به هیچ وجه مقصود خلقت نبوده است.
  • جلوه خدا شدن، حقیقت انسان است و کسی خدا را خواهد شناخت که حقیقت خود را بشناسد. همه پیامبران برای هدایت بشر مبعوث شده‌اند و هدایت یعنی شناساندن راه شناخت حقیقت انسانی؛ همه پیامبران مامور ابلاغ هدایت به بشر بوده‌اند و هیچ اختلافی بین ایشان نیست، چنانکه همه پیامبران، پیامبران قبل از خود را تایید کرده و بر پیامبران بعد از خود بشارت داده‌اند و ما همه ایشان را به عنوان پیامبران خدا قبول داشته و دوست داریم.
  • پیامبران هیچ اختلافی با یکدیگر ندارند و همه یک دین را ابلاغ کرده‌اند، با این تفاوت که هر یک به تناسب ظرفیت زمانی ماموریت تبلیغ دین را یافته‌اند و اختلافات امروز بین پیروان مذاهب ناشی از آن است که راه پیامبران و پیام ایشان به تابلویی برای برخی از پیروان بعضی مذاهب تبدیل شده که می‌خواهند از آن به عنوان فرصتی انحصاری برای تحمیل حاکمیت خود بر دیگران استفاده کنند.
  • علت اختلافات و درگیری‌های امروز در دو عامل خلاصه می‌شود که اول قدرت طلبی و خودخواهی کسانی است که سعی می‌کنند با ایجاد فاصله، زیاده خواهی‌های خود را ارضا کنند و دوم غفلت عمومی از حقیقت انسانی است که شیطان نیز تلاش دارد همین غفلت را تشدید کند چرا که تا کسی غافل از حقیقت خود نباشد، دروغ نمی‌گوید، ظلم نمی‌کند و حقوق دیگران را تضییع نخواهد کرد.
  • عامل اول که همان سرمایه سالاران و قدرت طلبان فاقد صلاحیت حاکم بر جهان امروز هستند، سعی دارند دائما بر غفلت انسان‌ها دامن بزنند تا زمینه و بستر تداوم سلطه اشان بر جهان تداوم یابد ولی اگر انسان‌ها از خواب غفلت بیدار شده و به حقیقت وجودی خود بازگردند دیگر فاصله‌ای بین آن‌ها نمی‌ماند که مایه سوءاستفاده قدرت طلبان شود.
  • در مسیر تلاش برای دستیابی به سعادت و جامعه سعادتمند دو خط و مسیر کلی ترسیم شده است که یکی راه پیامبران و دیگری راه زورمندان بوده است که در فرهنگ پدیده آمده در مسیر زورمندان سعادت در مصرف مسرفانه است و مصرف بیشتر نشانه تشخص اجتماعی است در حالی که در فرهنگ و راه مورد تاکید پیامبران سعادت در تلاش در مسیر خدمت به دیگران است و هر کس بیشتر از ثروت، وقت و سلامت خود برای رفاه دیگران هزینه کند سعادتمندتر است.
  • در فرهنگ زورمداران، دشمنی، کینه ورزی و قدرت نمایی امتیاز و نشانه برتری است و در فرهنگ پیامبران، عشق و محبت ورزی به دیگر انسان‌ها نشانه برتری و ارزش اجتماعی است.
  • صدها سال است که بشر گرفتار زورمدارانی است که بر حفظ فاصله‌ها بین نوع بشر اصرار داشته و اجازه نزدیک شدن توده‌های مردم به یکدیگر را نمی‌دهند چرا که اگر توده‌های مردم با یکدیگر دوست باشند دیگر جایی برای حاکمیت قدرت آن‌ها در عالم باقی نمی‌ماند. در آفریقا مردمی زندگی می‌کنند که از کفش و لباس مناسب بی بهره بوده و اثری از برق، بهداشت، آب آشامیدنی سالم، آموزش و دیگر مولفه‌های اولیه رفاهی در محل زندگی آن‌ها نیست و این در حالی است که معادن غنی همان کشورها در اختیار شرکت‌های وابسته به نظام سرمایه داری است و حتی دولت‌های این کشورها هم از میزان ذخایر این معادن و نحوه برداشت از آن‌ها، اطلاع درستی ندارند.
  • زمانی این نظام برچیده خواهد شد و بستر شکوفایی استعدادها و حقیقت انسان‌ها فراهم می‌شود که محبت و عدالت بر جهان حاکم شوند.
  • چه کسی می‌تواند عدالت و محبت را بر سراسر دنیا حاکم کند؟ هر کس به هر اندازه که محبت و عدالت در دلش باشد، به همان اندازه می‌تواند محبت و عدالت را بر جهان حاکم کند و کسی می‌تواند همه جهان را سرشار از محبت و عدالت کند که همه وجودش سرشار از محبت و عدالت باشد و بی تردید چنین فردی از جنس انبیاء الهی است.
  • راه رسیدن جوامع و انسان‌ها به سعادت و رفع ریشه‌ای مشکلات بشر این است که کسی مدیر جهان شود که وجودش مملو از محبت و عدالت باشد و همه پیامبران وعده آمدن چنین شخصی را به بشر داده‌اند که ظهور خواهد کرد و به انسان‌ها کمک می‌کند تا طعم واقعی انسان بودن را چشیده و در جهانی فارغ از فقر و کینه زندگی کنند.
  • این وعده حق خدا و فصل مشترک و آرزوی واحد همه ماست و بهترین نقطه برای همکاری و تلاش مشترک برای فرارسیدن چنین روزی است. اگر همه دست در دست هم برای چنین روزی تلاش کنیم دیگر هیچ عاملی نمی‌تواند جلوی عزم و اراده ملت‌ها را بگیرد و همه سلاح‌ها و بمب‌ها در مقابل خواست بشر از کار خواهند افتاد.
     

/۲۷۲۷

دانلود   دانلود


خبرآنلاین

نظرتان را در مورد مطلب فوق بنویسید. نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد.