نامه عبیدالله iبه امام حسین(ع) در روز دوم محرم

۲۶ آبان iبه نقل از منبع ذکر شده، در پورتال خبری ممتاز نیوز منتشر گردیده است

به دنبال اطلاع عبید الله از ورود امام علیه ‏السلام iبه کربلا ، نامه ‏اى بدین مضمون iبه حضرت نوشت.

به گزارش تفسیری مجله شبانه ممتاز نیوز، نویسنده وبلاگ به سوی iبهشت در آخرین نوشته خود اورده است:

به دنبال اطلاع عبید الله از ورود امام علیه ‏السلام iبه کربلا ، نامه ‏اى بدین مضمون iبه حضرت نوشت:

” iبه من خبر رسیده است که در کربلا فرود آمده ‏اى ، و امیرالمؤمنین یزید ! iبه من نوشته است که سر بر بالین ننهم و نان سیر نخورم تا تو را iبه خداوند لطیف و خبیر ملحق کنم ! و یا iبه حکم یزید بن معاویه باز آیى ! والسلام . “
 
چون این نامه iبه امام رسید و آن را خواند ، آن را پرتاب کرده فرمود : رستگار نشوند آن گروهى که خشنودى مخلوق را iبه چشم خالق خریدند .
 
فرستاده عبید الله گفت : اى ابا عبدالله ! جواب نامه ؟
 
امام فرمود : این نامه را جوابى نیست ! زیرا بر عبیدالله عذاب الهى و ثابت است .
 
چون قاصد نزد عبیدالله بازگشت و پاسخ امام را بگفت ، ابن بسیار بر آشفت و iبه سوى عمر بن سعد نگریست و او را iبه جنگ حسین فرمان داد .
 
عمر بن سعد که شیفته ولایت ” رى ” بود ، از قتال با حسین علیه ‏السلام عذر خواست .
 
عبیدالله گفت : پس آن فرمان ولایت رى را باز پس ده !
 
عبید الله بن بسیار اندکى پیش از این واقعه دستور داده بود تا عمر بن سعد iبه سوى دستبى همراه با چهار هزار سپاهى حرکت کند زیرا دیلمیان بر آنجا مسلط شده بودند ، و ابن بسیار فرمان امارت رى را iبه نام عمر بن سعد نوشته بود ، عمر بن سعد هم در حمام اعین خود را آماده حرکت کرده بود که خبر حرکت امام iبه سمت کوفه iبه ابن بسیار رسید و او عمر بن سعد را طلب کرد و گفت : باید iبه جانب حسین روى و چون از این مأموریت فراغت یافتى ، آنگاه iبه سوى رى روانه شو !
 
به همین جهت عمر بن سعد که انصراف از حکومت رى براى او بسیار ناگورا بود iبه ابن بسیار گفت : امروز را iبه من مهلت ده تا بیندیشم !
 
عبیدالله بن بسیار شخصى را iبه نام سوید بن عبدالرحمن فرمان داد تا در این مسأله ( فرار از جنگ ) تحقیق کند و متخلفان را نزد او برد ، و او یک نفر شامى را که براى انجام امر مهمى از لشکرگاه iبه کوفه آمده بود ، گرفته و نزد عبیدالله برد و او دستور داد سر آن مرد شامى را از تنش جدا نمایند تا کسى دیگر جرأت سرپیچى از دستورات او را نکند ! نوشته ‏اند که آن مرد شامى براى طلب میراث iبه کوفه آمده بود !
 
نوشته ‏اند که : عمر بن سعد از سر شب تا سحر در اندیشه این کار بود و با خود مى ‏گفت :
 
” اترک ملک الرى و الرى رغبتى ‌ام ارجع مذموما بقتل حسین و فى قتله النار التى لیس دونها حجاب و ملک الرى قوْ عینى . “
 
سپس با اهل مشورت این مسأله را در میان گذاشت ، همه او را از جنگ با حسین بن على علیه ‏السلام نهى کردند ، و حمزه بن مغیره فرزند خواهرش iبه او گفت : تو را iبه خدا از این اندیشه در گذر زیرا مقاتله با حسین ، نافرمانى خداست و قطع رحم کردن است ، iبه خدا سوگند که اگر همه دنیا از آن تو باشد و آن را از تو بگیرند iبهتر است از آن که iبه سوى خدا بشتابى در حالى که خون حسین بر گردن تو باشد .
 
عمر بن سعد گفت : همین کار را انجام خواهم داد انشأ الله !


باشگاه خبرنگاران
باز نشر: پورتال خبری ممتاز نیوز www.momtaznews.com

نظرتان را در مورد مطلب فوق بنویسید. نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد.