نجات دختر جوان از کلبه روباه پیر توسط گوشی همراه
شوک: همزمانی این حادثه با تماس تلفنی دوست این دختر کافی بود تا پلیس خود را به پشت در خانه پیرمرد شیطانصفت برساند.
عصر چهارشنبه ۸ شهریورماه سال جاری روباه پیر سوار بر خودرو در حوالی هشتگرد کرج دختر جوان را سوار خودرویش کرد و با اغفال دختر نگونبخت وی را به کلبه وحشت خود برد و تسلیم نیت شیطانی خود کرد.
راحله ۲۴ ساله بعد از یک روز کار وقتی میخواست به خانهاش برگردد در انتظار تاکسی کنار خیابان ایستاده بود تا اینکه پیکان سفید رنگی برابرش توقف کرد و وی با دیدن راننده پیر بدون نگرانی سوار شد، غافل از اینکه در توطئه شومی گرفتار خواهد شد. دختر جوان که برای تأمین مخارج خانواده هر روز از هشتگرد به کرج رفت و آمد داشت در حالی که اضطراب و استرس رنگ صورتش را محو کرده بود به خبرنگار شوک گفت: عصر چهارشنبه بیشتر از روزهای قبل خسته شده بودم و دوست داشتم هرچه سریعتر به خانه برسم. در انتظار تاکسی بودم. طبق معمول با توجه به تأکید پدر و مادرم در عدم استفاده از خودروهای شخصی منتظر تاکسی بودم تا اینکه پیکان سفید رنگی با راننده پیری جلوی من ایستاد و من با دیدن پیرمرد به وی اعتماد کردم و سوار شدم! هیچوقت فکر نمیکردم که این مرد ۶۵ ساله نقشه شیطانی در ذهن داشته باشد، این بود که سوار شدم. در مسیر شروع به صحبت کرد و من با توجه به این که خیلی خسته بودم اصلاً توجهی به صحبتهای راننده نمیکردم. با چشمان خوابآلودم فقط به ساعت گوشی همراهم خیره شده بود و توجهی به مسیر رانندگی نداشتم تا این که با نگاهی از پنجره به بیرون متوجه شدم از مسیر همیشگی عبور نمیکنیم. این بود که به راننده گفتم دارید اشتباه میروید. روباه مکار بهانه آورد که این مسیر نزدیکتر است و با گفتن این که همسرش بیمار است اجازه خواست در مسیر سری به خانهاش بزند. پذیرفتم به کلبه مخروبهای رسیدیم. راننده توقف کرد و از خودرو پیاده شده و رفت داخل کلبه بعد از چند دقیقه هراسان به سمت من آمد و ادعا کرد که همسرش حال خوبی ندارد و خواست کمکش کنم. من نیز که با موبایلم در حال صحبت با دوستم بودم هراسان با نگرانی برای کمک به همسر پیرمرد به داخل کلبه مخروبه رفتم. دوستم پشت خط بود و هندزفری داخل گوشم بود. پیرمرد نمیدانست که با تلفن در حال صحبت هستم. در حالی که به دنبال پیرزنی بیمار بود متوجه شدم که همه اینها نقشه بود و از پیرزن خبری نیست. مرد شیاد از پشت در را بست و به سمت من نزدیک شد و من هم بلافاصله به دوستم گفتم. گوشی در جیبم بود پیرمرد به من گفت هر چقدر میخواهم فریاد بزنم کسی نیست صدایم را بشنود. هرچه التماس کردم فایدهای نداشت. پیرمرد با تهدید من را تسلیم نیت شوم خود کرد.
وی افزود: یک ساعت بعد صدای در آمد. روباه مکار دستش را روی دهانم گرفت و گفت اگر فریاد بزنم با چاقو سرم را میبرد. در حالی که خیلی ترسیده بودم فهمیدم که پلیس پشت در است. دوستم مأموران را خبر کرده بود و آنها سررسیدند. اگر آن تماس تلفنی نبود شاید من زنده نبودم.به گزارش پروند، راحله دوست این دختر وقتی از موبایل درجریان سرنوشت سیاه این دختر قرار گرفته بود در تماس با پلیس ۱۱۰ ماجرای ربودهشدن دوستش در حوالی یکی از روستاهای هشتگرد را به پلیس اطلاع داده بود و مأموران به تجسس گسترده دست زده بودند و با شناسایی پیکان سفیدرنگ در حوالی یکی از خیابانها به کلبه روباه پیر مظنون شده و توانسته بودند دختر جوان را نجات داده و روباه پیر را به دام اندازند.
روباه پیر برای بررسیهای بیشتر در اختیار دادسرا است. براساس اطلاعات به دست آمده این مرد ۷ بار ازدواج کرده و به الکل و انواع مواد مخدر اعتیاد داشته است.
شبکه ایران