هشدار به نامزدها درباره اقوام و زبان‌های مادری

شورای عالی علمی مرکز دائره‌المعارف بزرگ اسلامی در واکنش به اظهارات برخی از کاندیداهای سیزدهمین دوره انتخابات ریاست‌جمهوری درباره مسائل فرهنگی بیانیه‌ای منتشر کرد.

به گزارش ممتازنیوز، در بیانیه شورای عالی علمی مرکز دائرهالمعارف بزرگ اسلامی ( مرکز پژوهش‌های ایرانی و اسلامی) در واکنش به اظهارات برخی از کاندیداهای سیزدهمین دوره انتخابات ریاست‌جمهوری درباره مسائل فرهنگی آمده است: «که ایران چو باغی‌ست خرم‌بهار

در هر دوره انتخابات ریاست‌جمهوری برخی نامزدها به یاد «اقوام» و زبان‌های مادری می‌افتند و با نقل جمله‌هایی به زبان‌های بومی یا مادری با فرصت‌طلبی تمام تلاش می‌کنند خود را حامی این زبان‌ها و گویشوران آن‌ها نشان دهند.

در این دوره نیز سه تن از نامزدها به این دستاویز متوسل شدند. یکی از این آقایان ضمن نقد مفهوم «آذری» از «ترک‌های ایران» یاد کرد که افزون بر استان‌های ترکی‌زبان در بسیاری از نقاط دیگر ایران از جمله اصفهان، خوزستان، کرمان و جز این‌ها زندگی می‌کنند.

این‌که در نقاط مختلف ایران وابستگان به گروه‌های زبانی متفاوت یا گروه‌های مذهبی مختلف زندگی می‌کنند ویژگی وحدت‌گرایانه مردم ایران است که به‌رغم این تنوعات، با صلح و محبت و دوستی در کنار هم به سر می‌برند. این موضوع مؤید افتراق نیست بلکه تاییدی بر این نکته است که از نظر مردم ما هر نقطه‌ای از ایران عزیز متعلق به همه ایرانیان است.

طرح چنین سخنانی در یک برنامه سراسری افزون بر فرصت‌طلبی از موقعیت زبان‌های بومی و مادری، در مقابل هم قراردادن زبان ملی با این زبان‌هاست. ظاهرا این آقایان نه «برای وصل کردن» بلکه «خود از بهر گسستن» آمده‌اند.

مردم ایران هزاران سال، به رغم تنوعات فراوان، با صلح و دوستی در کنار هم زندگی کرده‌اند و دست کم بیش از هزار سال است که زبان فارسی را داوطلبانه به عنوان زبان ملی و میانجی انتخاب کرده‌اند. این‌که در مکتب‌خانه‌های سراسر ایران، پیش از تأسیس مدارس نوین، آثار ماندگار زبان فارسی مانند دیوان حافظ یا گلستان و بوستان سعدی تدریس می‌شده است مصداقی از این موضوع است. این‌که شاعرانی که زبان مادری آن‌ها فارسی نبوده اما به زبان فارسی شعر سروده‌اند تاییدی دیگر بر موضوع مذکور است. جالب است که برخی از آن‌ها اشعاری سروده‌اند که از شاهکارهای شعر فارسی است، مانند: «آمدی جانم به قربانت ولی حالا چرا». برهمین اساس است که محمدحسین تبریزی که از شهریاران غزل فارسی است، می‌گوید: «هرچه دارم همه از دولت حافظ دارم». اهمیت این سخن شهریار زمانی بهتر درک می‌شود که بدانیم دیوان حافظ را نماد ناخودآگاه فرهنگ ایران می‌دانند همان‌گونه که شاهنامه را نماد خودآگاه فرهنگ ایران دانسته‌اند.

شعر به مفهوم اخص آن هنری است که با دستور و فرمان خلق نمی‌شود بلکه جوششی درونی است. از این رو نمی‌توان گفت کسی امثال شهریار را مجبور به سرودن چنین شعرهایی کرده‌ است. این موضوع منحصر به دوره معاصر نمی‌شود و به سده‌های پیش از حکومت خاندان پهلوی مربوط می‌شود. این را از این جهت تاکید می‌کنیم که برخی در تلاش‌اند که نشان دهند کارکرد زبان فارسی به عنوان زبان ملی ایرانیان نتیجه سیاست‌های این خاندان بوده است.

بحث مشروح در این زمینه را به مجالی دیگر واگذار می‌کنیم و به این آقایان عرض می‌کنیم که با قرار دادن زبان‌های مادری و بومی در مقابل زبان ملی، تضعیف وحدت مردم ایران را هدف قرار ندهید.

که ایران چو باغی‌ست خرم‌بهار

شکفته همیشه گل کامکار

پر از نرگس و نار و سیب بهی

چو پالیز گردد ز مردم تهی

سپرغم یکایک ز بن برکنند

همه شاخ ِ نار بهی بشکنند

سپاه و سلیح است دیوار اوی

به پرچینش بر نیزه‌ها خار اوی

اگر بفکنی خیره دیوار باغ

چه باغ و چه دشت و چه دریا، چه راغ

نگر تا تو دیوار این باغ نفکنی

دل و پشت ایرانیان نشکنی

کزآن پس بود غارت و تاختن

خروش سواران و کین تاختن

زن و کودک و بوم ایرانیان

به اندیشه بد منه در میان»

انتهای پیام

نظرتان را در مورد مطلب فوق بنویسید. نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد.