واقعیت تلخ !

۳۰ آبان ،

بعضی حرف‌ها، انگار آدم را به یاد خودش می‌آورد. به یاد اتفاقاتی که در اطرافت در حال رخ دادن است اما آنقدر خودت را درگیر کردی که آنها را نمی‌بینی. اتفاقاتی که کمتر قشنگ و زیبا می باشند و بیشتر، ناراحت کننده و نگران کننده و دردناک می باشند.

به گزارش تفسیری گروه وبگردی باشگاه خبرنگاران ؛ چند روز پیش، یکی از این حرف‌ها را از زبان خداداد خواندم. مردی که مرا یاد ملبورن می‌اندازد و حرف‌هایش، گاه عجیب تکانم می‌دهد و سبب می‌شود آنچه را که هر روز می‌بینم، بهتر ببینم.
«اگر کفاشیان عوض شود، ستاره به وجود می‌‌آید؟نکند ستاره‌ها خود را پنهان کرده‌اند تا کفاشیان که رفت خود را نشان دهند؟خیر دیگر نسل طلایی در این فوتبال تمام شد و به وجود هم نمی‌آید.»
خوب که نگاه کنیم، می‌بینیم پر هم بی‌راه نمی‌آید. با بعضی تغییر و تحول‌ها چه اتفاقی قرار است بیفتد که پیش از آن نمی‌افتد؟مشکلات مدیریتی به جای خود، کاری با آن نداریم و قصد توجیه‌اش را هم نداریم. اما وقتی که ما کسی را به عنوان ستاره نداریم، با یا بی‌کفاشیان، قرار است چه اتفاقی بیفتد؟
علی کریمی و محسن بنگر برای انتخاب مرد سال فوتبال آسیا کاندیدا شده‌اند. کریمی که به این نسل تعلق ندارد و تنها بازمانده نسل طلایی فوتبال ماست که امروز برایم به افسانه تبدیل شده است. بنگر را هم اگر اندکی سبک سنگین کنیم، دست آخر سری به چپ و راست تکان می‌دهیم با اندکی تردید و نهایت آخرش می‌خواهیم بگویم، ای، بد نیست، خوب است. اما هرگز با اطمینان و با تلفظ تشدید روی حرف (خ)، محکم از او به عنوان یک بازیکن خوب تعریف و تمجید نمی‌کنیم.
نه بنگر، که هیچ بازیکنی را امروز در آن حد نمی‌بینیم که بخواهیم با اطمینان از خوب بودن او به عنوان یک بازیکن فنی یا یک ستاره حرف بزنیم.
این فوتبال امروز چیزی برای نشان دادن ندارد و همواره از بین بد و بدتر است که انتخاب می‌کنیم و صفت خوب را با اکراه به پیش یا بعد اسم‌هایی که تنها اسم می باشند و بس می‌چسبانیم.
خیلی دور نیست نسلی که نسل طلایی فوتبال بود و از تماشای آنها، چه در زمین و چه خارج از آن لذت می‌بردیم و چیزها یاد می‌گرفتیم. اما تمام شده است. آن نسل طلایی تمام شده است. نسلی که از کوچه‌های خاکی و با توپ‌های پلاستیکی اما با عشق می‌آمدند. نه اینهایی که برنامه‌ریزی شده و با پول‌های زیر میزی و هزار و یک اتفاق دیگر از پایه‌ها خود را به بزرگسالان می‌رسانند و به محض فتح کردن قله، آغاز می‌کنند به عقده گشایی.
حالا بنشینیم به نقشه کشیدن و دو دوتا، چهار تا کردن که اگر این برود و آن بیاید این می‌شود و آن می‌شود. اما هیچ اتفاقی نمی‌افتد. چون دست فوتبال ما امروز از بازیکن و ستاره به معنای واقعی خالی است. کفاشیان برود با بماند، کدام ستاره به این فوتبال اضافه یا از آن کم می‌شود وقتی که ما ستاره‌ای نداریم برای نشان دادن و رونمایی از آن!
حرف‌های خداداد مثل همیشه تلخ اما واقعیت است. واقعیتی که هر روز آن را می‌بینیم اما به واسطه این دیدن‌های هر روزه، برایمان آنقدر تکراری شده‌اند که دیگر آن را نمی‌بینیم. واقعیتی تلخ که گاهی هم آن را می‌بینیم اما ترجیح می‌‌دهیم که خودمان را به ندیدن بزنیم و به روی خودمان نیاوریم!اما چشمانمان را هم که با دو دست محکم ببندیم، باز هم در اصل ماجرا هیچ تغییری حاصل نمی‌شود!


باشگاه خبرنگاران
باز نشر: پورتال خبری ممتاز نیوز www.momtaznews.com

نظرتان را در مورد مطلب فوق بنویسید. نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد.