جام جم آنلاین: در میان تلهفیلمهایی که در پایان هفتهها و مناسبتهای مختلف از تلویزیون پخش میشوند، دیدن بعضی نمونه ها بیننده را دلگرم می کند.
یکی از فیلمهایی که به نظر میرسد قبل از مخاطب، برای گروه سازنده جدی و بااهمیت بوده، فیلم «تب برفکی» ساخته کاظم معصومی است که آخر هفته از شبکه «شما» پخش شد.
داستان این فیلم حول محور قاچاق مواد آرایشی و بهداشتی حرکت میکند. پلیس که قصد دستگیری و فروپاشی باند قاچاق این مواد را دارد، در مسیر فعالیتهایش با جوانی به نام شاهین درگیر میشود که داستان او بازگوکننده دغدغه سازندگان این فیلم است.
در کنار داستان اصلی، داستانکهایی هم وجود دارد که موجب شناخت بیشتر بیننده از شخصیتهای فیلم میشود.
برای مثال داستان زندگی شخصی شاهین که با دختری به نام نیوشا رابطهای عاطفی دارد و بخاطر خطاهایش توسط او طرد شده، در کنار داستان یکی از خواهرانش که به علت مصرف قرصهای لاغری غیرمجاز دچار بیماری جدی شده، روایت میشود.
این داستانکها باعث شده که هم شخصیت شاهین از حالتی تکبعدی خارج شده قابل درک شود و هم دلیلی قانعکننده برای پشیمانی او محسوب می گردد.
در بسیاری از فیلمها میبینیم که شخصیت قاچاقچی یا نقش منفی، بدون وجود یک دلیل منطقی، به یکباره متحول میشود و سعی میکند از کار خلاف کنارهگیری کند اما طراحی دلایلی محکمهپسند برای شاهین بهوسیله تصویری کردن زندگی شخصیاش، باعث شده که پشیمانی او برپایه منطق باشد.
همین منطق و استدلالی که در متن فیلمنامه وجود دارد، موجب میشود بسیاری از سوالاتی که در فیلمهای دیگر بیجواب میماند، اینجا پاسخ داده شود و بنابراین فیلمنامه استوارتر و محکمتر از نمونههای مشابهش باشد.
این دلایل یعنی ضربهای که شخصیت اصلی داستان (شاهین) از دیدن خواهرش و زندگی از دست رفتهاش متحمل میشود و اضطرابی که درون او به وجود میآید هم براحتی قابل درک است.
اضطراب جزو جدانشدنی «تب برفکی» است. این را از نحوه فیلمبرداری آن که به صورت دوربین روی دست است، میتوان دریافت کرد.
البته مانند بسیاری از نمونههای دیگر، گاهی استفاده از این تکنیک در فیلمبرداری، در این فیلم نیز صورتی غیرضروری پیدا کرده که نه در صورت حذفش اتفاق خاصی میافتاد و نه وجودش چندان لزومی دارد. میتوان گفت گاهی این نوع استفاده از دوربین در این فیلم، نوعی تلقین اضطراب و تنش به نظر میآید، آنچه در بعضی از صحنهها به آن شدتی که به تصویر کشیده میشود وجود ندارد.
تب برفکی را میتوان به دو قسمت تقسیم کرد، قبل از این که شاهین با پلیس همعقیده شود و بعد از آن. نیمه اول فیلم با ضرباهنگی تند و پرهیجان، به طرح مساله و شناساندن شخصیتها اختصاص دارد.
اوایل فیلم برای نشان دادن عمق فاجعهای که قاچاق مواد آرایشی به بار میآورد، از تصاویر هولناک و تکاندهنده بیمارانی استفاده شده که بر اثر مصرف این لوازم دچار بیماریهای شدید پوستی شدهاند.
این تصاویر آنقدر تأثیرگذار است که مدتها ذهن را رها نمیکند و حتی بینندهای که اینگونه مواد را مصرف میکند، به فکر وامیدارد که در انتخاب مواد آرایشی دقت بیشتری به خرج دهد.
درست است که به نظر میرسد این تصاویر تفکربرانگیز میتوانست بخشی از یک فیلم مستند باشد، اما هوشمندی کارگردان در استفاده موجز و کوتاه از این تصاویر باعث شده که این تصور از بین برود. در واقع این تصاویر پرشتاب، پاسخی به چرایی لزوم دستگیری واردکنندهها و زنگ خطری برای مصرفکنندههاست.
استفاده بیش از اندازه و نابجا از این تصاویر میتوانست منجر به دردنامهای کماثر شود. این که وسوسه بیشتر نشان دادن این تصاویر باعث تنزل سلیقه کارگردان نشده، تحسینبرانگیز است.
نیمهدوم فیلم بیشتر به نحوه فروپاشی باند و دستگیری عاملان تخلف میپردازد. نقشههایی که پرورانده میشوند، تعقیب و گریزی که صورت میگیرد و عملیاتی که برای دستگیری متخلفان انجام میشود، فضای فیلم را بیشتر بهگونه پلیسی نزدیک میکند.
در این قسمتها که طرح مساله کاملا تمام شده، شخصیتهای جدیدی وارد سریال میشوند که مخاطب برای شناختن آنها فرصت کمی دارد، به همین خاطر آنها را مثل یک «تیپ» میشناسد.
هرچند سازنده برای شکستن تصویر همیشگی از خلافکارها، در استفاده از هیبت تکراری پرهیز کرده و به جای آن چهرههایی را نشانده که میتواند تصویر جدیدی از خلافکارها ارائه کند، اما فرصت کمی که برای معرفی آنها در فیلم وجود داشته باعث شده که کارگردان نتواند بعضی از کلیشهها را بهطور کامل از رفتار و گفتار آنها حذف کند.
تب برفکی قبل از این که نشاندهنده احترام به مخاطب باشد، بازگوکننده احترامی است که گروه سازنده برای خود و حرفهشان قائل هستند و همین است که این فیلم را جزو نمونههای موفق در بین فیلمهایی از جنس خودش قرار میدهد.
jamejamonline.ir – 22 – RSS Version