وداع باشکوه با استاد تئاتر

شاگردان زنده‌یاد حمید سمندریان با لباس‌های سراسر مشکی و پلاکاردهایی که به تصویر استادشان مزین شده‌ بود‌، شاخه گل سفیدی بر دست داشتند و حاضران را راهنمایی می‌کردند.

کیومرث پوراحمد، ناصر و مهدی هاشمی، بهزاد فراهانی‌، ستاره اسکندری‌، ایوب آقاخانی‌، صدیق تعریف‌‌، همایون شجریان‌، محمد یعقوبی‌، آیدا کیخائی‌، بهناز جعفری، سالار عقیلی‌، امین تارخ‌، نادر برهانی‌مرند‌، احمد میرعلائی‌، بهروز بقایی، امیر جعفری‌، ریما رامین‌فر‌، مهدی فخیم‌زاده‌، ناصر تقوایی‌، شهره سلطانی‌، بیژن امکانیان‌، رخشان بنی‌اعتماد‌ و جهانگیر کوثری تنها گوشه‌ای از چهره‌هایی بودند که روز گذشته در خانه هنرمندان گردهم آمده بودند تا استاد تئاتر ایران را به خانه ابدی بدرقه کنند.

حسین پاکدل که اجرای برنامه را برعهده داشت با این بیت مراسم را آغاز کرد:‌ دل برفت و دلشدگان را خبر نکرد/ یاد حریف شهر و رفیق سفر نکرد

او ادامه داد: ما همه‌ دوستان، همکاران‌، شاگردان‌، رفقا و علاقه‌مندان زنده‌یاد حمید سمندریان امروز اینجا جمع شده‌ایم تا با پیکر خاکی این هنرمند گرانقدر وداع کنیم.

پاکدل تصریح کرد: قطعا هیچ کدام از ما حالمان به حال بازیگر هنرمند، سرکار خانم هما روستا نمی‌رسد. زیرا حال او قابل قیاس با هیچ کدام از ما نیست؛ اما امروز با تمام وقار و متانت اینجا نشسته است. ممکن است هر کدام از ما بعد از یک هفته این بار غم را بر زمین بگذاریم، اما هما روستا تا زمانی که زنده است این بار سنگین را با خود به دوش می‌کشد.

الماس تئاتر ایران را از دست دادیم

نخستین سخنران مراسم عزت‌الله انتظامی بود که در میان ازدحام جمعیت به روی صحنه آمد و در سخنانی گفت: نیم قرن تدریس در دانشگاه ماحصلش تربیت بهترین هنرمندان سینما و تئاتر بود که خیلی‌ها از شاگردانش بودند و امروز همگی حاضر هستند.

وی ادامه داد: سمندریان از نظر خلق و خو هم نظیر نداشت و من هیچ وقت ندیدم که اخم کند و عصبی شود، بلکه همیشه صورت شیرین و خندان او را در یاد دارم که در هر لحظه مشوق ما بود.

آقای بازیگر در پایان سخنانش‌ بار دیگر خطاب به حاضران با صدای بلند، گفت: خواهش می‌کنم از تک تک شما که وقتی مراسم تمام شد سکوت کنید و در همین سکوت پیکر سمندریان را بدرقه نمایید. امروز بزرگ‌مرد تئاتر ایران رفت. ما الماس تئاتر ایران را از دست دادیم و تنها در سکوت او را بدرقه کنید.

ابراهیم حقیقی هم به مانند دیگران با اندوه فراوان، گفت: سخت است که شاهد آب شدن تدریجی شمعی باشیم که می‌دانی فتیله‌اش به صبح نمی‌رسد. حمید سمندریان همیشه بلندقامت در سالیان دراز اطرافش را نور داد و پروانه‌های زیادی اطرافش عاشقانه گشتند. امروز تک تک آنها در این جمع حضور دارند.

این طراح گرافیک ایران‌، سمندریان را عصاره فضائل انسانی دانست و افزود: مجموعه نمایشنامه‌های جهان را می‌شناخت و تا می‌توانست آنها را به‌درستی به صحنه برد و با خشم و خروشش کجی‌ها ما را نشان داد و تا به‌درستی راست نشدیم‌، با ما خوب نشد.

رضا کیانیان به نمایندگی از نسل دیگری از شاگردان سمندریان با اندوه و تاسف فراوان گفت: خیلی مهم است که یک فرد را چندین نسل دوستش داشته باشند و به او احترام بگذارند. از عزت سینمای ایران‌ تا جوانانی که تازه می‌خواهند به دانشکده تئاتر راه پیدا کنند، امروز اینجا حضور دارند و چه راز عجیبی است که در وجود او بود. حمید سمندریان همیشه به روز بود و زنده و هیچ وقت نمی‌میرد.

در حالی که خورشید به میانه آسمان رسیده بود بالاخره هما روستا به صحنه آمد و کوتاه گفت: از همه شما تشکر می‌کنم. حمید سمندریان در آخرین روزهای عمرش وصیتی به من کرد و گفت که همیشه همه شما را با تمام بدی‌ها و خوبی‌ها دوست داشته باشم و من را نصیحت کرد که همین کار را بکنم.

او ادامه داد: دشمنان من زیاد بودند، اما وقتی به من نزدیک شدند و دیدند که من آنها را دوست دارم آنها نیز با من دوستی کردند. پس شما نیز به هم خوبی کنید تا می‌توانید.

بخش پایانی مراسم با حضور حجت‌الاسلام دعایی انجام شد و پس از اقامه نماز و با زمزمه‌ لا اله الا الله، پیکر سمندریان به سمت قطعه هنرمندان بهشت زهرا‌(س) بدرقه شد. (ایسنا)