وقتی‌ سریال زرد بر ادبیات تاثیر می‌گذارد

عین‌له غریب که معتقد است ادبیات تحت تاثیر هنر رسانه‌ای قرار گرفته است از این‌که سریال زرد نه چندان باکیفیت موجب شده که ادبیات یک کشور را بشناسیم یا نشناسیم می‌گوید.

این مترجم در گفت‌وگو با ایسنا، درباره وضعیت ترجمه آثار ادبی فارسی به زبان‌های دیگر اظهار کرد: در زمینه ترجمه آثار ادبی فارسی به زبان ترکی باید بگویم خوشبختانه آثار کلاسیک فارسی از قدیم به زبان ترکی ترجمه شده و خوشبختانه این آثار در ترکیه به‌خوبی شناخته شده‌ و عمدتا تجدید چاپ می‌شوند. اما آثار ادبی معاصر فارسی به ویژه داستان و رمان خیلی کم ترجمه شده است.

او افزود: ترجمه در ترکیه خیلی جا افتاده است و با ایران قابل مقایسه نیست، در حدی که برخی ناشران ترکیه با شرکت‌های نشر بین‌المللی قردادهایی دارند که همزمان با چاپ اثر به زبان اصلی، به ترکی هم ترجمه می‌شود. اگر این وضعیت را با ایران مقایسه کنیم، می‌توانیم بگوییم از فارسی هیچ چیز به ترکی ترجمه نمی‌شود یا با فاصله خیلی زیاد ترجمه می‌شود، مگر در مواردی که انفرادی و خاص است. مثلا در ترکیه ارمنی‌های زیاد ساکن هستند و برای همین عمده کارهای خانم پیرزاد در ترکیه ترجمه شده است. یا چپ‌ها زیاد هستند و برای همین عمده کارهای صمد بهرنگی ترجمه شده است. یا کتاب «من منچستریونایتد را دوست دارم» به دلیل آشنایی خود مترجم با آقای یزدانی‌خرم ترجمه و منتشر شده است. اما به طور کلی کار نظام‌مند و روش‌مندی در زمینه ترجمه آثار ادبی فارسی به ترکی انجام نمی‌شود. 

غریب با بیان این‌که متاسفانه ادبیات یا همه هنرها تحت تاثیر هنر رسانه‌ای قرار گرفته‌اند، گفت: نیروی محرکه تشدید آشنایی ایرانیان با ترکیه و فرهنگ آنان بیشتر سریال‌های ترکیه بوده است و اگر از دید کسی مثل من که تخصصش فلسفه هنر است نگاه کنیم، این مسئله آزاردهنده است که سریال زرد نه چندان باکیفیت موجب شود ما ادبیات یک کشور را بشناسیم یا نشناسیم. اما قبول کنیم یا نکنیم، این‌طور است و گروه قابل توجهی از مخاطبان عام به این شکل در حدود ۱۰ سال اخیر با فرهنگ ترکیه آشنا شده‌اند.

این مترجم همچنین با اشاره به دلایل هنری دیگر که سبب آشنایی مردم ایران با ادبیات و فرهنگ ترکیه شده است بیان کرد: مثلا نوبل گرفتن اورهان پاموک عامل دیگری بود که در آشنایی ایرانیان با ادبیات ترکیه خیلی تاثیرگذار بود. اما شاید مغرورانه نباشد بگوییم کارهایی که در سال های اخیر توسط من و چند مترجم ترکی دیگر ترجمه شد هم در این آشنایی تاثیرگذار بوده است. مثلا من اولین کارم ۱۰، ۱۲ سال پیش منتشر شد که آن موقع حتی پاموک هم نوبل نگرفته بود و مردم ادبیات ترکیه را خیلی نمی‌شناختند و پس از آن هم توسط چند مترجم کتاب‌های قابلی از ادبیات ترکیه ترجمه شد. اما به‌رغم این‌که این موضوع مرا اذیت می‌کند باید بپذیریم که مخاطب عام حرف اول را می‌زند و نه مخاطب خاص. 

این استاد دانشگاه با بیان این‌که اگر طبقه‌بندی صورت گیرد دلیل عمده استقبال مخاطبان عام از ادبیات ترکیه سریال‌ها و دریافت جایزه توسط نویسندگان این کشور است، اظهار کرد: این‌ را که الیف شافاک در ایران بیشتر از ترکیه فروش دارد باید از منظر جامعه‌شناسی مخاطب سنجید، چون این‌ها کتاب‌های واقعا ضعیفی هستند، اما مسئله این‌جاست که مخاطبان ما عمدتا این نوع کتاب‌های روانشناسی زرد را می‌پسندند. همان‌طور که الیف شافاک فروش دارد جوجو مویز هم فروش دارد و به نظر می‌رسد این نوع نویسنده‌ها بیشتر مورد توجه هستند.

غریب ادامه داد: برخی کتاب‌هایی که من از زبان ترکی ترجمه کرده‌ام از نویسندگانی بوده‌اند که عمده شاخص‌های اروپایی، آن‌ها را پذیرفته‌اند اما در ایران خیلی از طرف مخاطبان مورد استقبال قرار نگرفته‌اند. به گمانم بخشی از این مسئله به ما مترجم‌ها هم مربوط می‌شود، اگر مترجم ادبی باشیم و به فروش کتاب توجه نکنیم باید صبر کنیم و کارهایی از این دست انجام دهیم.

او در ادامه با بیان این‌که اغلب مترجم‌ها آثار ترکی را از انگلیسی ترجمه می‌کنند گفت: برخی به نام مترجم ادبی بیشتر نگاه تجاری می‌کنند و همین باعث می‌شود مخاطب عام گمان کند که ادبیات ترکیه از این دست است. هم ناشران و هم مترجمان باید دل به کار بدهند و کارهای جدی را انتخاب و ترجمه کنند چون این در درازمدت بر مخاطب عام هم تاثیرگذار خواهد بود.

عین‌له غریب همچنین در پاسخ به سوالی درباره ترجمه مجدد اظهار کرد: من سراغ ترجمه مجدد نمی‌روم اما سیستمی تجارتی در ترجمه وجود دارد. نویسنده یا کتاب فارغ از بار ارزشی و ادبی به فروش بسیار می‌رسد و عده‌ای که متاسفانه آن‌ها را هم مترجم یا ناشر می‌خوانیم به سمت این آثار گرایش پیدا می‌کنند؛ شاید هم طبیعی باشد، اما هنر این نیست. بیشترین علت این مسئله هم این است که چنین کتاب‌هایی ضمانت فروش دارند. اما چون نمی‌توانند به این اعتراف کنند پس مترجم و ناشر قبلی را با ساده‌ترین و سخیف‌ترین شکل ممکن مورد نقد قرار می‌دهند. این اتفاق برای من هم افتاده است. برخی کتاب‌های من را مجدد ترجمه کردند و  من، نشر چشمه و ویراستارم، آقای یزدانی‌خرم را مورد نفی و نقد قرار دادند. ما پارسال به ترکیه رفتیم و کپی‌رایت اثر را از خود پاموک گرفتیم اما باز هم این ماجرا تمام نشده است چون بخش عمده آن به ادبیات ربطی ندارد.

این مترجم افزود: البته گاهی هم ممکن است واقعا مترجم اول کتاب را خوب ترجمه نکرده باشد یا واقعا سلیقه و تعریف‌شان از ترجمه فرق داشته باشد. ما می‌دانیم کتابی را که شاملو ترجمه کرده بود بعدا نیکی کریمی ترجمه کرده است. متاسفانه عمدتا تجدید ترجمه‌های‌مان از این دست است و کسی مثل نیکی کریمی جرات می‌کند کتابی را که شاملو ترجمه کرده دوباره ترجمه کند که این واقعا دیگر به ادبیات ربطی ندارد.

غریب با تاکید بر این‌که ما در ترجمه بحث نظری نداریم گفت: کماکان فکر می‌کنیم یک ترجمه بیشتر وجود ندارد و آن هم همان سیستم انگلیسی یعنی گرته‌برداری کلمه‌به‌کلمه به کمک لغت‌نامه‌ها است؛ یعنی گمان می‌کنیم هر کس زبانی یاد می‌گیرد می‌تواند ترجمه کند و لازمه ترجمه، زبان‌آموزی است. اگر بپذیریم ترجمه‌ها و روش‌های ترجمه متفاوتی وجود دارد و روی این مسئله بحث نظری انجام دهیم، آن موقع هر مترجمی می‌تواند بگوید طبق کدام روش کار می‌کند و اگر مترجمی این روش را قبول ندارد به روش دیگری ترجمه کند. چون ما چنین چیزی در ایران نداریم بنابراین ترجمه‌ها بنا بر شاخص‌های غیرادبی رخ می‌دهد.

انتهای پیام

نظرتان را در مورد مطلب فوق بنویسید. نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد.