وقتی گرفته بودم ، یکی دو نفر پرسیدن: عاشقی؟؟؟!

وقتی گرفته بودم ، یکی دو نفر پرسیدن: عاشقی؟؟؟!

آره عزیزم ، عاشق هستم اما نه اون عاشقی که تو توو فکرته…

من عاشقم ، عاشق خدام که همیشه هوامو داشته و پشتمو خالی نکرده…

عاشق مادرمم که یه دونه باشه ، واسه نمونه باشه ، که اگه خوشحال نباشه میخوام دنیا نباشه…

عاشق انتقادای منطقی و سازندم…

عاشق دشمنا و کسایی ام که ازم متنفرن ، چون جبهشون معلومه و از پشت خنجر نمیزنن…

عاشق اونایی ام که نمک نمیخورن که نمک دون بشکنن…

عاشق اونایی ام که هرچند کله گنده و شاخن ، اما خودشونو گم نمیکنن

عاشق کسایی که هرچند مدل و خواننده و بازیگر و فتوگرافر نیستن ، هرچند بچه مایه دار نیستن ، اما خودشونن ، مرام و معرفت دارن و حرمت دارن…

عاشقم ، عاشق ترشح آدرنالین و دنبال هیجان گشتن تا سر حد مرگ…!!

عاشق کودک درونمم که عاشق کاکاوو و شکلاته ، کلی ام تخص و شیطون و لپ کشانی ای…

عاشق رفیقای واقعیمم ، چه وقتایی که دور هم خوشیم ، مست میکنیم ، خوش میگذرونیم و دنیا رو سوژه میکنیم ، راجبش بحث میکنیم…
چه وقتایی که ناخوشیمو ، همدیگه رو درک میکنیم…

عاشقم ، عاشق خوندن و گوش کردن واسه بیشتر دونستن و بیشتر یاد گرفتن و بیشتر فهمیدن… راجب همه چی ، اونم بدون تعصب کورکورانه…

عاشق هنرم ، عاشق نوشتنم هستم که الان اینجا نشستم ، در خدمت شما هستم…!!!

خلاصه که آره عاشقم ، اما نه اون عاشقی که راجب یه جنس مخالفه و بهش مخاطب خاص میگن… ممکنه کسی رو خیلی دوس داشته باشم و ازش ناراحت بشم ، اما عاشق نه…!.

نظرتان را در مورد مطلب فوق بنویسید. نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد.