بازیگران و افراد معروف هم دارای حقی به نام حریم خصوصی هستند
جام جم آنلاین: حفظ حریم خصوصی افراد معروف و مشهور از قبیل هنرپیشهها و نقض این حق به وسیله برخی رسانهها که اغلب به عنوان رسانههای زرد شناخته میشوند، یکی از مسائلی است که شاید با ورود و نفوذ رسانههای نوین پیچیدگیهای بیشتری یافته است. تجاوز به حریم خصوصی و شخصی افراد، هر کسی را آزرده و متاثر میکند.
افراد معروف و مشهور بیشتر در معرض کنجکاوی عموم هستند، از این رو طبیعی است که بیشتر از سایرین در معرض چنین مسائلی قرار گیرند. تفاوت حریم خصوصی هنرپیشهها باسایر افراد در شهرت نهفته است. شهرت عاملی است که کنجکاوی عموم را تحریک میکند. واضح است که اگر این کنجکاویها از حد بگذرد، زندگی را برای هر فردی با دشواری مواجه میسازد. از این روست که حق حریم خصوصی در اغلب اصول و قوانین ملی و بینالمللی به عنوان یکی از اولیهترین حقوق بشر شناخته شده است. شکی نیست که هنرپیشهها نیز همچون هر شهروندی باید از این ابتداییترین حق بهرهمند شوند.
حقی به نام حریم خصوصی
محسن سیفی، مشاور و روانشناس داشتن حریم خصوصی را یکی از نشانههای روانشناختی انسانها و یک نشانه متمایزکننده بین انسان و حیوان میداند. وی ادامه میدهد: فضای خصوصی میتواند فیزیکی یا روانی باشد. مثلاً آدمها تاحدی اجازه میدهند دیگران به آنها نزدیک شوند، از یک حدی به بعد احساس اضطراب بر آنها غلبه میکند. این در مورد مسائل روحی و روانی نیز صدق میکند. جامعه سالم، جامعهای است که فرد احساس کند در آن دارای حریم خصوصی است. بر اساس همین تعریف، رسانه خوب رسانهای است که بتواند بین فضای خصوصی و اجتماعی افراد تفکیک قائل شود. سیفی ضمن اشاره به نقش آموزشی رسانهها و تاثیر روانشناختی و جامعهشناختی آنها بر مردم میگوید: اگر رسانهها با وجود نقش آموزشی که دارند، وارد حریم خصوصی افراد شوند، به مرور باعث میشود این حریمشکنی، مسالهای مشروع و بهنجار تلقی شود.
محمود پاکنیت، هنرمند عرصه بازیگری در این باره میگوید: هرکسی زندگی خصوصیاش به خودش مربوط است. ممکن است هر فردی مسائل و مشکلاتی داشته باشد که ربطی به دیگران ندارد. ممکن است یک کارمند در زندگی شخصیاش مسائلی داشته باشد که به سازمان و ادارهای که در آن کار میکند، ربطی ندارد، بنابراین دخالت هر رسانه یا خبرنگاری در زندگی خصوصی افراد، کار بیموردی است.
عبدالرضا اکبری نیز در این باره تاکید میکند: سالهاست که این وضعیت را در برخی رسانههای مکتوب میبینیم که بعضا هنرمندان را وارد حاشیههایی میکنند. مسائلی را مطرح میکنند که یا وجود نداشته یا مسائل شخصی و خانوادگی آن فرد است. به نظر من چنین اتفاقی نباید رخ دهد و در شأن یک روزنامه و ارگان مطبوعاتی نیست که بخواهد به جزئیات زندگی بازیگران وارد شود. مسائل خصوصی کسی را برملا و با آبرو و حیثیت کسی بازی کند.
همانطور که از زبان هنرپیشههای معروف و باسابقه میشنویم، به نظر میآید این موضوع مهم و قابل توجه این قشر جامعه تاحدی مسکوت مانده است و حتی برخی هنرمندان جامعه نیز گاهی به جای حل مساله بکل از رسانه رویگردان میشوند.
گریز هنرمندان از رسانهها
برخی از هنرمندان و بازیگران با رسانهها و نشریات ارتباط خوبی ندارند و بسختی گفتوگو با این رسانهها را میپذیرند؛ این در حالی است که هنر، شهرت و عرضه اثر فرهنگی و هنری این هنرمندان وابسته به رسانه است پس این آزردگیخاطر هنرمند ازکجا ناشی میشود؟ چرا هنرمند به رسانه و خبرنگار برای یک گپ و گفت دوستانه اطمینان نمیکند؟
چنانچه از اهداف متعالی رسانههای متعهد بر میآید، این گفتوگوها نیز باید در جهت همان هدف و ارتقای فرهنگ جامعه باشد.
عبدالرضا اکبری درباره دلیل چنین رفتارهایی میگوید: اگر میبینید که بعضی از همکاران ما از یک گپ و گفت رسانهای دوری میکنند، به این دلیل است که برخی رسانهها وارد مسائلی میشوند که بیشتر حاشیه است و شایعهسازی میکند.
سیفی ، روانشناس ،همچنین در خصوص تفاوت حریم خصوصی افراد مشهور با سایر افراد جامعه میگوید: موضوع حریم خصوصی در مورد افراد مشهور پیچیدهتر است. در حالی که یک فرد مشهور باید مثل همه شهروندان از حقوق شهروندی برخوردار باشد و کسی به حریم خصوصی او وارد نشود.
پاکنیت نیز در این باره معتقد است: بحث حریم خصوصی بخصوص در جامعه ما که جامعه پوشیده و دارای حد و حدودی است از اهمیت بیشتری برخوردار است. ممکن است در جوامع غربی اینگونه نباشد یا در برخی مذاهب مثل مسیحیها اقرار به گناهان مطلوب باشد، اما در مذهب ما فقط میتوانیم گناهانمان را با خدا در میان بگذاریم. قرآن اکیدا بر این نکته تاکید کرده است. بنا براین هم از لحاظ شرعی و هم از لحاظ عرفی دخالت در مسائل خصوصی دیگران، کار درستی نیست. اگر خبرنگار یا مسئول رسانهای هم دست به چنین کاری بزند، مطمئن باشید دوست ندارد این اتفاق برای خودش رخ دهد و کسی در مسائل شخصیاش دخالت کند.
شهره سلطانی، بازیگر تئاتر سینما و تلویزیون هم معتقد است کنجکاوی در خصوص زندگی هنرپیشهها خیلی چیز غریبی نیست. کسانی که وارد عرصه هنر میشوند، ویژگیهای شاخصتری نسبت به دیگران دارند، به همین دلیل باید خود را آماده کنند که مورد توجه مردم و رسانهها قرار گیرند، اما به نظر من، مبالغه و زیادهروی برخی رسانههاست که بازیگران را اذیت میکند.
پاک نیت: هرکسی زندگی خصوصیاش به خودش مربوط است. شاید هر فردی مشکلاتی داشته باشد که ربطی به دیگران ندارد. ممکن است یک کارمند در زندگی شخصیاش مسائلی داشته باشد که به ادارهای که در آن کار میکند، ربطی ندارد. دخالت هر رسانه در زندگی خصوصی افراد، کار بیموردی است
وی در خصوص حاشیهپردازیهایی که بعضی رسانهها ممکن است در خصوص زندگی خصوصی و شخصی هنرپیشهها ایجاد کنند، میگوید: این مساله به شرف و اخلاق رسانه بستگی دارد حتی گاهی که به مسائل زندگی خصوصی افراد هم مربوط نیست، مهم این است که شما به عنوان یک منتقد یا نویسنده وقتی کار بازیگری را نقد میکنی، چقدر شرافتمندانه و بدون غرض آن مطلب را بنویسی. البته در این خصوص همه رسانهها یکسان عمل نمیکنند. اکبری درخصوص عملکرد بجا و صحیح رسانههایی که سعی میکنند از این قبیل حواشی به دور باشند، میگوید: ما در مقابل مطبوعات به اصطلاح زرد، نشریات دیگری را میبینیم که تخصصی عمل میکنند و اگر به حوزه مسائل مربوط به هنرمندان و به طور خاص هنرپیشهها ورود پیدا میکنند، این مسائل را از بعد فرهنگی ـ هنری و به صورت تخصصی مورد ارزیابی قرار میدهند. گفتوگوهایی درباره مسائل فرهنگی و هنری که وجه آموزشی دارد، منتشر میکنند و بیشتر مسائل فنی، تکنیکی و حرفهای را نقد و تحلیل میکند یا به بررسی آثار پخش و اکرانشده میپردازد. چنین رویکردهای رسانهای است که به رشد فرهنگی جامعه و توسعه اندیشههای بدیع کمک میکند. در چنین وضعیتی است که ارتباط همیشگی هنرمند و رسانه، ارتباطی آبرومندانه و متعهدانه خواهد ماند.
نقش متقابل بازیگران و رسانهها
اگر چه رسانهها به عنوان یکی از مهمترین منابع ارتباطی و اطلاعرسانی در جامعه امروز، نقش مهمی ایفا میکنند و ابعاد عملکردشان بسیار وسیع و تاثیرگذار است، اما در مقابل نمیتوان تاثیرات عمیق عملکرد هنرپیشهها به عنوان الگوهای رفتاری قشر وسیعی را نادیده گرفت. در مقابل رسانه متعهد، هنرمند متعهد نیز میتواند به حفظ حقوق مهم و اساسی خودش از جمله حق حریم خصوصی کمک کند. هادی محمودی، حقوقدان و مدرس دانشگاه دلیل این که زندگی افراد مشهور بیشتر از سایرین در معرض قضاوت عموم قرار میگیرد را چنین ذکر میکند: بازیگران خواسته یا ناخواسته الگوی بسیاری از افراد جامعه بخصوص جوانان هستند و بر روحیه و سبک زندگی افراد جامعه تأثیر میگذارند، به همین علت همواره در معرض قضاوت عموم قرار میگیرند و در این میان، رسانهها بیشترین نقش را در ترویج و انعکاس رفتارها، سبک زندگی، علایق شخصی و حرفه ای آنان ایفا میکنند.
سیفی هم ضمن اشاره به نظریه الگوگیری و الگوپذیری در علم روانشناسی میگوید: افراد جامعه بشدت تحت تاثیر رفتارهای افراد سرشناس هستند؛ به همین دلیل همیشه درباره افراد معروف بخصوص بازیگران کنجکاوی میکنند. این کنجکاویها شایعاتی را نیز همراه دارد که میتواند آسیبهای زیادی به افراد معروف وارد کند.
اکبری به رفتار متقابل رسانهها و بازیگران اشاره میکند و میگوید: همانطور که رسانهها نباید وارد حریم خصوصی افراد شوند، بازیگران هم نباید از رسانهها سوءاستفاده کنند. برای مثال هنرپیشههایی که برای جلب توجه میخواهند عکسشان همیشه صفحه اول چاپ شود، باید خود را برای هر نوع شایعه و حاشیهای آماده کنند. وی ادامه میدهد: درصورتی که رسانهها و همچنین هنرمندان باید روی حرفه و هنرارزشمند بازیگری متمرکز شوند از تجربیات هنرمندان بزرگ استفاده و بیشتر این تجربیات را رسانهای کنیم، اما برخی بازیگران و رسانهها بیشتر از آن که به اصل بپردازند، روی موج حاشیه حرکت میکنند. هرکسی در زندگی شخصیاش میتواند هرنوع غذا، رنگ یا تیمی را دوست داشته باشد؛ اینها علایق شخصی است و در بوق و کرناکردن آنها زمینهساز حاشیهسازیها میشود. محمود پاکنیت نیز ضمن اشاره به بعضی عملکردهای ناصواب هنرپیشهها میگوید: هنرمندان و ورزشکاران الگوی جامعه هستند به همین دلیل باید بسیار مراقب رفتارهای اجتماعی خود باشند.
وی میافزاید: به اعتقاد من، هنرمندان و همه افرادی که کار فرهنگی میکنند و داعیه فرهنگ دارند، خودشان باید بهترین باشند. یک هنرمند الگوی جامعه است، پس باید به بهترین شکل ممکن رفتار کند. اگر من در یکی از سریالهایم، این پیام را ارائه کنم که سیگارکشیدن امر ناپسندی است، ولی خودم در زندگی واقعی سیگار بکشم، به این معناست که هرچه گفتهام، دروغ بوده و مردمی که من را میشناسند ممکن است در مقابل من و کارهایی که از من پخش میشود، مقاومت کنند. شاید دیگر حاضر نباشند، کارهای مرا ببینند. بنابراین کسانی که دستی بر امور فرهنگی ـ هنری دارند باید در عمل نشان دهند که الگوهای درستی برای مردم هستند.
در نهایت رسانه به دنبال اطلاعرسانی در مورد علایق عمومی است. عموم مردم نیز این حق را برای خود قائلند که سر از زندگی افراد مشهور در آورند. در بیشتر موارد، این علاقه عمومی کنجکاوی است و نه حق.
محمودی در تشریح این موضوع که چه مرجع مستندی برای هنرمندان وجود دارد که از این حق دفاع کنند، میگوید: به طور کلی در حقوق ایران، حریم خصوصی به عنوان یک حق مستقل به رسمیت شناخته نشده است، ولی این مفهوم در سایر قواعد مختلف حقوقی و تحت عناوین مختلف مورد حمایت قرار گرفته است. مثلا در قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران اصول متعددی وجود دارد که میتوان آن را در جهت حمایت از حریم خصوصی افراد تلقی کرد، به عنوان نمونه طبق اصل ۲۲ قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران حیثیت، جان، مال، حقوق، مسکن و شغل اشخاص از تعرض مصون است مگر درمواردی که قانون تجویز کند. قانون اساسی ایران ضمن اعلام تساوی حقوق همگان و حمایت یکسان قانونی از همه افراد ملت، حیثیت، جان، مال، حقوق، مسکن و شغل اشخاص را مصون از تعرض اعلام کرده است.
وی در ادامه میگوید: به هر حال حریم خصوصی هم برای افراد عادی و هم افراد مشهور قابل اعمال است. هر چند جبران تعرض به حریم خصوصی افراد مشهور به مراتب دشوارتر است، زیرا آستانه نقض آن بسیار بالاست. بخشی از شخصیت حرفهای یک بازیگر، فعالیت هنری وی است و بخش دیگر آن حواشی و توابع و اخبار مربوط به او است. اصولا اشخاص مشهور با ورود به عرصه اشتهار این قانون نانوشته را میپذیرد که به هر حال زندگی وی با اشخاص عادی تفاوت دارد و ممکن است هرگونه فعالیت او بخصوص اقداماتی که مغایر با قانون اخلاق و عرف جامعه باشد زیر ذرهبین قرار گیرد و چشمان تیزبین رسانهها آن را رصد کرده و منعکس کند. برای نمونه تخلف رانندگی مثلا داشتن سرعت غیرمجاز برای اشخاص عادی صرفا یک تخلف است، اما اگر این تخلف از سوی یک شخص مشهور سر بزند، ممکن است سر از رسانهها در بیاورد.
وی در پایان میافزاید: در مجموع به نظر میرسد ما نیازمند یک قانون حریم خصوصی جامع برای تمامی اشخاص اعم از مشهور و غیرمشهور هستیم که همه افراد بتوانند در امنیت کامل زندگی کنند.
مریم زمانیان / جام جم
jamejamonline.ir – 22 – RSS Version