چارلی با همکاری هنری سلیو، کراکر، هنری برگمن و کارل رابینسون فیلم بعدی یعنی روشنایی های شهر را ساخت. چارلی با حساسیت زیادی روی سناریو کار را شروع کرد. او هرکجا لازم می دید متن را تغییر می داد. درست در همین دوران بود که کمپانی برادران وارنر موفق به ایجاد یک تحول در هالیوود و دنیای سینما شد. سینمای ناطق توسط برادران وارنر در سال ۱۹۲۳ پس از آزمایشات، به موفقیت رسید. در اواخر سال ۱۹۲۹ برادران وارلنر در تکنیک فیلمسازی یک انقلاب به وجود آوردند. کمپانی های سازنده فیلم های صامت مجبور به قبول آن بودند وگرنه از صحنه خارج می شدند. و سرانجام سینمای ناطق شروع به کار کرد. بسیاری از ستارگان فیلم های صامت از صحنه کنار رفتند و عده ای برای باقی ماندن به دنبال سخنوری و آواز رفتند. در این میان تنها چارلی بود که با ابداعات جدید مخالفت کرد. چارلی در مصاحبه ای این مطالب را در مورد سینمای ناطق عنوان کرده است: « ناطق؟ می توانم بگویم از آن متنفرم. آنها آمده اند تا بهترین هنر قدیمی را نابود کنند. هنر پانتومیم، آنها خراب کننده بزرگترین زیبایی سکوت هستند.»
در زمانی که تمام استودیوها به دنبال تجهیزات و ستاره های جدید بودند تا در سینمای ناطق موفق شوند، چارلی سرسختانه به دنبال ساخت فیلم صامت بود. چارلی ویرجینیا چریل را برای بازی در این فیلم انتخاب کرد. ویرجینیا قبلا در هیچ فیلمی بازی نکرده بود اما چارلی قصد داشت او را به یک هنرمند تبدیل کند. قبل از اینکه روشنایی های شهر را به طور جدی پیگیری کند حال مادرش رو به وخامت گذاشت. چارلی سریعا به بیمارستان رفت. پزشکان بیماری مادرش را غیر قابل درمان عنوان کردند. چارلی کنار مادرش ایستاد و دستان او را گرفت. می دانست که مادرش حضور او را حس می کند. چارلی تنها کاری که می توانست بکند ایستادن کنار مادر بود تا کمی از زحماتش را جبران کند.
چارلی با انرژی بیشتر به کار فیلم بازگشت و به دلایل مختلف کلایو و کراکر را اخراج کرد. او حتی ویرجینیا را نیز اخراج کرد و مجبور شد بیشتر فیلم را دوباره بگیرد.
چارلی از جرجیا هال به جای ویرجینیا استفاده کرد اما او تکنیک و مهارت لازم را نداشت و سرانجام بعد از مدتی که چارلی به دنبال هنرپیشه نقش مورد نظر می گشت سرانجام از ویرجینیا استفاده کرد. چارلی در نهایت به این نتیجه رسید که باید غرورش را بشکند و وارد دنیای فیلم ناطق شود. او توانست برای فیلم روشنایی شهر موزیک بسازد. چارلی بعد از اتمام فیلم مثل همیشه نگران بود که آیا فیلمش مورد توجه قرار می گیرد یا نه…
در مارس ۱۹۳۱ یک اتفاق مهم در لوس آنجلس افتاد. جمعیتی حدود ۲۵۰۰۰ نفر از مردم اطراف سینما جمع شدند تا فیلم جدیدی که از هالیوود رسیده بود را ببینند. پلیس های زیادی برای کنترل جمعیت آمده بودند. نصف شب وقتی نمایش تمام شد مردم مانده بودند و یک صدا فریاد می کشیدند و چارلی را تشویق می کردند. در لندن نیز چنین استقبالی از مردم شد. مشهوریت چارلی کم نشده بود و مردم در تب و تاب فیلم ناطق از فیلم صامت او استقبال کردند.
پس از آن چارلی به لندن رفت و از انستیتو هان ول دیدن کرد. البته در این سفر چارلی بیشتر احساس ناراحتی کرد. چارلی مدام به یاد دوران کودکی خود می افتاد. او تصمیم گرفت هرآنچه در کودکی آرزویش را داشت برای کودکان آنجا هدیه ببرد. این یک واقعیت بود که باید از سینمای صامت خداحافظی می کرد. هنری که درست هنگام شکوفا شدنش خاموش شد.
آپارات فیلم