چرا نمایشگاه دائمی کتاب نداریم؟
محمدحسین جعفریان
چهارشنبه ۲۷ اردیبهشت ساعت ۰۰:۰۰
شاعر و هنرمند و نویسنده جماعت گذارش که به این معرکه میافتد، الحق دلش برای یک سال تمام گرم میشود. وقتی وسط انبوه جمعیت به سختی راه باز میکنی تا خودت را از سالنی به سالنی دیگر برسانی، هی چشم میچرخانی و خودت را نیشگون میگیری تا یقین کنی خواب نیستی. این همه طالب و تشنه کتاب در این مملکت هست؟!
پاسخ این پرسش سهل و ممتنع است. از یک سو باید پذیرفت که سرانه مطالعه در این سرزمین، خجالتآور است. تیراژ تمام روزنامهها و بلکه نشریات ما روی هم در یک ماه به قدر تیراژ یک روز روزنامه «آساهی شیمبون» نیست. آن هم در حالی که ژاپن چندین روزنامه مشابه این آساهی و در همین قد و قوارهها دارد. یک تیم با تمام قوا حرص میخورد و جان میکند و حتی یارانه میدهد تا روزنامهای که قیمتش مثلاً هزار تومان است را با یک دوم و یک سوم قیمت بدهد دست مشتری ولی باز هم خریدار ناز میکند و بیمحلی میکند. در کتاب نیز حال و روز اغلب خوشتر از این نیست. اما از سوی دیگر همین مردم ثابت کردهاند اگر تولیدکننده محصولات فرهنگی ذائقهاش را بشناسد، میتواند دستش را بگیرد و ببردش لب چشمه و سیراب از آنجا بازش گرداند. چنانکه کتابی با حجم و قیمت «دا» را به چند ده هزار تومان بخرد تا آنجا که در شمار سبد کالای خانوار به حساب آید. صد چاپش را هم مثل ورق زر میبرد. جوری که ناشر مجبور شود یک اتاقک مجزا فقط برای عرضه این یک عنوان در نمایشگاه دایر کند.
اما میگویند موج است. تبلیغات است. به نهادها میدهند و… هزار حرف و حدیث دیگر. اما باید پرسید: مگر دیگر عناوین نمیتوانند همین وضع را داشته باشند. چه بسا بسیار عناوین دیگر که امکاناتی به مراتب وسیعتر در این امور داشته و چنین اقبالی نداشتهاند. پس یک کورسوی امیدی هست. ضمن آنکه این اقبال به «دا» ختم نمیشود. مگر کتاب شگفتانگیز «بابانظر» از چاپ پنجاه و بلکه بیشتر نگذشته؟ حقیقت آن است که با وجود ملزومات عصر انفجار اطلاعات و انبوه ایرادات به کتابخوانی این مردم، اگر تولیدکننده ذائقه آنان را بشناسد و از سویی، نگاه از بالا به پایین نداشته و آرای مخاطبان خود را نیز چه در حوزههای تخصصی و چه حوزههای عمومی لحاظ کند و بر آن اساس کار را پیش ببرد، مردم نیز او را تنها نمیگذارند. مردم قدر کالای خوب را به ویژه در عرصه فرهنگ میدانند. تا امروز اغلب تولیدکنندگان آثار مکتوب کمتر توجهی به مقوله زیباسازی آثار، بستهبندی، بازاریابی مناسب و مسائلی از این دست داشتهاند. گمان این بود که تولیدات فرهنگی تنها متکی به محتوا هستند، حال آنکه رابطه منطقی ظاهر و باطن باید برقرار باشد. کلام آخر آنکه برای کمک به همگانی شدن شور کتابخواهی و آنچه در ایام نمایشگاه شاهدیم، باید چارهای اندیشید که بازارها و فروشگاههای زنجیرهای کتاب دایر شوند تا در تمام فصول این امکان در مدلی کوچکتر قابل دسترس باشد.
جوان آنلاین – آخرین عناوین فرهنگی