چه خبر از بهروز بقایی؟

او طولانی ترین روز زندگی اش را ۹ ماه قبل از به دنیا آمدنش می داند و می گوید همه چیز داشت به خوبی پیش می رفت تا روزی که به دنیا آمدم. بقایی ادبیات، شعر، موسیقی، سینما و عکس را به خاطر این که زایش و آفرینش دارند ستایش می کند و می گوید می توان به خاطر هر چیز پاک به خاک افتاد و سجده کرد.

به گزارش بی باک، آوینی فیلم نوشت: دهه ۵۰ ای ها بیشتر بهروز بقایی را روی صحنه تئاتر به یاد می آورند. روزهایی که روی صحنه نمایش های زیاد، پررنگ و تأثیرگذار بازی می کرد. اما برای دهه ۶۰ ای ها بهروز بقایی یعنی «دنیای شیرین»، یعنی «دنیای شیرین دریا»، «همسران»، «قطار ابدی» و «سیب خنده». بهروز بقایی برای خیلی ها خاطره های خوبی است که با بیژن بیرنگ و مسعود رسام هم داشته اند. بقایی پس از این که دوران نقاهت یکی دو ساله اش بعد از سکته را در میگون گذراند، حالا دوباره به تهران آمده و در آشپزخانه ای که بوی گیلان می دهد«پلو برشته» می پزد. او این روزها مشغول آماده شدن برای بازخوانی متن یک نمایشنامه در محیط باز خانه هنرمندان است.

او طولانی ترین روز زندگی اش را ۹ ماه قبل از به دنیا آمدنش می داند و می گوید همه چیز داشت به خوبی پیش می رفت تا روزی که به دنیا آمدم. بقایی ادبیات، شعر، موسیقی، سینما و عکس را به خاطر این که زایش و آفرینش دارند ستایش می کند و می گوید می توان به خاطر هر چیز پاک به خاک افتاد و سجده کرد.

او امروز حالش خوب است، اگرچه زلزله آذربایجان این اواخر اساسی «تکان»ش داده و خاطرات تلخ زلزله رودبار و بم را به یادش آورده است. طبع شاعرانه و رقت ادبیاتی اش درست همانند فیلم هایش هستند و سؤال ها را به سبک خودش پاسخ می دهد. می گوید به تاریخ دیگر اعتباری نیست مگر این که تاریخ پرداز را به خوبی بشناسید و محل درآمدش را بدانید وگرنه بیشتر تاریخ را حاکمان می نویسند.

ترجیع بند صحبت هایش نیز این است که: اهل گیلانم، من رود می خوانم، دریا ترانه بر لب، با آب های خشمگین رود سپیدم … «هامون» خشک امروز تلخی بغض فرداست. «آباده» گیوه های مرا می روبد و «سمنان» نان جهان مرا لقمه ای پر از خوبی است و «گشت» گاه من از دشت های بی نهایت «کاسپین» عبور خواهد کرد. من خردک کودکی از اهل ایرانم.


ممتازنیوز/momtaznews.com

نظرتان را در مورد مطلب فوق بنویسید. نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد.