چگونه با شکست عاطفی کنار بیاییم

همواره شادی و غم، سرخوشی و رنج با هم و در کنار هم است. پیوند دو انسان در امر مقدس ازدواج، بسیار میمون و مبارک است اما جدایی و قطع شدن رشته آشنایی هم به همان اندازه دشوار و دردناک است. قطع آشنایی در دوران نامزدی یا وقوع طلاق پس از ازدواج، بدون شک سلامت روان دو طرف را به شدت به خطر می اندازد و لازم است زن و مرد مدت زمانی تحت حمایت عاطفی اطرافیان و حتی مشاور و روان شناس قرار بگیرند. نکته بااهمیتی که در بسیاری از موارد مغفول می ماند این است که آنچه از رابطه در ذهن انسان باقی می ماند، چگونگی خاتمه یافتن آن است. زیرا اتفاقاتی که در پایان یک رابطه می افتد، ممکن است کل خاطرات انسان از یک فرد را تحت تاثیر قرار دهد. بنابراین لازم است به هنگام خاتمه دادن یک رابطه نکات مهمی را مدنظر قرار داد.

جدایی و فقدان

جدا شدن از دوست یا همسر در واقع شبیه مردن است. یعنی فرد با پدیده فقدان (Loss) روبه رو می شود. وقتی فردی می خواهد به هر دلیلی یک رابطه را خاتمه دهد، گویی طرف مقابل مرده است و باید برای وی عزاداری کند و مراحل سوگواری را پشت سر بگذارد. یعنی در مرحله اول آن را انکار می کند. سپس چانه زنی می کند تا دچار فقدان نشود. سپس تسلیم می شود و فرد وارد مرحله افسردگی می شود. فرد در این مرحله به اوج عزاداری برای رابطه ای که تمام شده است می رسد و باید این مرحله را نیز طی کند تا به آرامش برسد.

دکتر شهرام ناصری روان پزشک با بیان این مطلب به خراسان می گوید: این اتفاقات که ظرف ۶ ماه پس از قطع رابطه یا جدایی می افتد، واکنش سوگ نام دارد. در این شرایط باید به فرد حق دهیم که عزاداری کند. بهترین درمان غم در دوره فقدان، عزاداری است و اگر این عزاداری انجام نشود، سلامت روان فرد دچار خدشه جدی خواهد شد.اگر عزاداری یا واکنش سوگ در فردی بیش از ۶ ماه طول بکشد، به این معناست که فرد دچار احساسات متناقض شده است. وقتی فردی دچار احساس خشم و عشق نسبت به یک نفر باشد و نتواند احساس واقعی اش را تشخیص دهد، به آرامش نمی  رسد و دچار مشکلات متعدد روانی می شود.

در چنین مواقعی تفکیک احساس ها از یکدیگر و شناسایی احساس واقعی بسیار مهم است. به گفته دکتر ناصری یکی از تمریناتی که در چنین شرایطی به فرد داده می شود، این است که روز درمیان احساسات متفاوت خود را بروز دهد. یک روز خشم خود را به تمامی ابراز کند و روز بعد عشق و دوست داشتن را.همچنین آگاهی نسبت به احساسات متناقض به فرد کمک می کند که غم این دوران را راحت تر سپری کند. به عبارتی فرد باید احساساتی را که در ضمیر ناخودآگاهش وجود دارد به خودآگاه بیاورد و آن ها را سامان دهد.گاهی دوطرف پس از تجربه جدایی از یکدیگر، بعد از مدتی به سمت هم قدم برمی دارند. اما واکنش آن ها در چنین شرایطی قطعا متفاوت است. ممکن است واکنش یک طرف خفیف و دیگری شدید باشد. اگر پیش از حل اختلافات اساسی این رابطه دوباره شکل بگیرد این خطر وجود دارد که وارد یک بازی روانی دوطرفه شوند و بازمانده عواطف نسبت به هم را از دست بدهند. زیرا دوباره با همان تعارضات، مشکلات و اختلاف نظرها با یکدیگر روبه رو می شوند و این بار به کلی دورهم خط می کشند، در واقع این بار مشکلات هم را بهتر می بینند و تصمیم می گیرند از هم جدا شوند.


علایم شکست عاطفی

علایم شکست عاطفی شباهت بسیاری با افسردگی دارد؛ ناتوانی در لذت بردن از زندگی، کاهش شدید انگیزه، اختلال در خواب و بیداری صبحگاهی و احساس خستگی و کوفتگی شدید در صبح ها از علایم شکست عاطفی است.

دکتر یعقوب شفیعی فرد روان شناس سلامت با بیان این مطلب به ایسنا می گوید: کاهش یا افزایش شدید اشتها، گرایش به رفتارهای اشتباه مثل استعمال سیگار، افت شدید میل جنسی در مردان و برهم خوردن سیکل قاعدگی در زنان، بی هدف بودن و افزایش میل به خودکشی یا دیگرکشی از علایم بیماری محسوب می شود.همچنین درمان این اختلال به شدت علایم و مدت بیماری بستگی دارد.سوگواری برای شکست عاطفی تا ۳ ماه اول طبیعی است اما اگر بیشتر از ۶ ماه طول بکشد دیگر فرد از نظر روحی طبیعی نیست و باید به روان شناس مراجعه کند. هدف از مراجعه این است که فرآیند سوگواری زودتر سپری شود. بهتر است در نخستین روزها به اندازه کافی به فرد فرصت داده شود تا در برابر این اتفاق سوگواری کند و حتی تا جایی که می تواند گریه کند. وی همچنین می تواند با فردی که به وی اعتماد کامل دارد، درباره این موضوع صحبت کند تا کمتر احساس رنجش و ناراحتی کند.


مواجهه با احساسات

به گفته دکتر ناصری رو به رو کردن فرد با احساسات واقعی اش در چنین شرایطی بسیار مهم است. گاهی فرد خشم شدیدی بروز می دهد اما معمولا ۸۰ درصد خشم ها واقعی نیست بلکه مکانیسم دفاعی فرد محسوب می شود.به عنوان مثال فردی که پس از طلاق یا جدایی در دوران نامزدی احساس خشم زیادی دارد در واقع از خشم به عنوان مکانیسم دفاعی برای و پیشگیری از ابتلا به افسردگی استفاده کرده است. او خشم خود را نشان می دهد و تقصیرها را گردن طرف مقابل می اندازد نقش قربانی را بازی می کند تا دچار افسردگی نشود. در چنین شرایطی حتما لازم است درمان های حمایتی از سوی مشاور یا روان شناس انجام شود.

نظرتان را در مورد مطلب فوق بنویسید. نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد.