چگونگی تحقق جوامع امنیتی در منطقه خلیج‌فارس

پروفسور نیکلاس اونف در گفتگو با خبرآنلاین تشریح کرد:

جواد حیران‌نیا

در خاورمیانه هویتهای گوناگونی وجود دارد. این هویتها شامل دو طیف مختلف است. در یک سو هویتهای فرا ملی و در سوی دیگر هویتهای قومی و فروملی قرار دارند. در میان این طیف نیز هویتی به نام هویت ملی در حال تکوین است.
رقابت بین این هویتها و تاکید کشورها بر هر یک از آنها مجموعه جالبی از همکاری، تقابل و تضاد را به وجود آورده است. بر این اساس تحقق جوامع امنیتی بر اساس آنچه مورد توجه کارل دویچ است در این منطقه سخت و دشوار است. یک جامعه امنیتی به صورت گروهی از مردم که همگرا شده‌اند تعریف می‌گردد. یعنی گروهی که به یک احساس و آگاهی از اجتماع، نهادها و رویه‌هایی دست یافته‌اند که به اندازه کافی قوی و فراگیرند که مردم را متقاعد سازند می‌توان به طور مسالمت‌آمیز تغییرات اجتماعی، اقتصادی و سیاسی را ایجاد کرد.
کارل دویچ نظریه پرداز ارتباطات دو نوع جامعه امنیتی را مورد شناسایی قرار می‌دهد. یکی جامعه امنیتی ادغام شده و دیگری جامعه امنیتی “تکثرگرا”. در جامعه امنیتی تکثرگرا کشورها با حاکمیتهای مختلف، استقلال و خودمختاری خود را حفظ می‌کنند. این کشورها به گونه‌ای با هم رفتار می‌کنند که از توسل به جنگ به عنوان ابزاری برای حل و فصل منازعات جلوگیری می‌کنند ولی استقلال و خود مختاری آنها حفظ می‌شود. خبرآنلاین به منظور مطلع شدن از اینکه تحقق جامعه امنیتی در منطقه خلیج‌فارس تا میزان شدنی و امکان پذیر است با نیکلاس اونف بنیانگذار نظریه سازه‌انگاری و استاد روابط بین‌الملل دانشگاه بین المللی فلوریدا گفتگویی کرده است که از نظر می گذرد. نیکلاس اونف بنیانگذار نظریه اجتماعی روابط بین‌الملل (سازه‌انگاری) است. وی استاد روابط بین‌الملل دانشگاه بین المللی فلوریدا و دانشگاه کالیفرنیای جنوبی در آمریکاست. از او آثار و کتابهای زیادی در حوزه روابط بین‌الملل به چاپ رسیده است. جهانی که ما می‌سازیم، روابط بین‌الملل در جهان برساخته، عامل زبانی و سیاست در جهان برساخته از جمله آثار او به شمار می‌روند.
در ابتدا در مورد مفهوم جامعه امنیتی و شرایط طرح آن بفرمائید؟
مفهوم “جامعه امنیتی” در سالهای اخیر دوباره احیا شده است. این مفهوم به طور عمده توسط “کارل دویچ” بسط و گسترش داده شده است. دویچ حدود ۵۰ سال پیش این مفهوم را بسط و گسترش داد. بنده طی سالهای ۱۹۶۳ تا ۱۹۶۴ با دویچ درس خواندم و به نظرم ایده “دویچ” ایده تازه و جالبی است.
شرایط تحقق جامعه امنیتی از نظر “کارل دویچ” چیست؟
دویچ معتقد بود که جوامع امنیتی محلی (local) وابسته به تعاملات گسترده و ترتیبات نهادی هستند که اجازه چنین تعاملاتی را می دهد. وقتی تعاملات میان اعضای مختلف جوامع امنیتی بر تعاملات درونی یک جامعه خاص پیشی گیرد در این صورت مردم آن جوامع به دنبال ترتیبات جدیدی میان جوامع امنیتی گوناگون هستند. در واقع این ترتیبات جدید از آنرو طلب می شود چون مردم آن جوامع خواهان این هستند که تعاملات میان جامعه‌ای آنها قابل اعتماد و مطمئن و امن باشد.
حداقل این فرایند در غرب زمانی رخ می دهد که مبادلات اقتصادی به طور گسترده‌ای افزایش یابد و شاهد شکوفایی اقتصادی باشیم و مبادلاتی در سطح جهانی شکل گیرد. در این صورت دولتها خوهان امنیت در سطح ملی هستند. اساساً دولت مدرن دولتی است که دارای هویتهای ملی است. بر همین اساس است که یکی از موضوعاتی که مورد توجه “دویچ” است بحث ملی‌گرایی و ناسیونالیسم است.
آیا جوامع امنیتی مورد نظر “دویچ” در عرصه عمل نیز محقق شدند؟
دولت-ملتهای مدرن نوعی از جامعه امنیتی ادغام شده به شمار می‌روند. این نوع جوامع در ظهور جوامع امنیتی بین المللی یا چند ملیتی کمکهای شایان و قابل توجهی داشته‌اند. همانگونه که کارل دویچ در مطالعات و تحقیقات خود تصریح می‌کند جوامع امنیتی تکثرگرا در شرایط خاصی ظهور و بروز می کنند. برای نمونه شاهد ظهور چنین جامعه امنیتی بین آمریکا و کانادا که دارای ببیشترین مرزها بلا دفاع هستند بوده ایم. در مورد جامعه امنیتی ذکر شده بین آمریکا و کانادا باید توجه داشت که شرایط خاصی باعث به وجود آمدن چنین جامعه ای شده بود. برای نمونه جدا بودن از بقیه جهان، نزدیکی زیاد فرهنگی و تعاملات و مبادلات زیاد بین دو کشور از جمله این شرایط به شمار می‌روند.
مسائل و مشکلاتی که جوامع امنیتی با آن مواجه هستند چیست؟
یکی از مشکلاتی که جوامع امنیتی ضعیف با آن مواجه هستند این است که این جوامع امنیتی به لحاظ سطح نهادینگی، ضعیف هستند و خوب نهادینه نشده‌اند. بر همین اساس این جوامع در معرض چالش هستند. چالشی که این جوامع را تهدید می‌کند ناشی از تغییر در الگوهای تعامل است. به عنوان یک آلترناتیو باید توجه داشت که ایجاد جوامع امنیتی ادغام شده سخت و دشوار است. در واقع ایجاد این گونه جوامع که از سطح نهادینگی خوبی هم برخوردار باشند در مدت زمانی کوتاه سخت و دشوار است. یکی از دلایلی که می توان برای این سخت بودن برشمرد ملی گرایی و ناسیونالیسم است. در واقع ناسیونالیسم مانعی برای واگذاری وفاداریهای ملی در کوتاه مدت به جوامع فراملی به شمار می‌رود. یکی دیگر از دلایل این امر این است که کشورهایی که قرار است در جوامع امنیتی ادغام شده مشارکت داشته باشند به مقوله امنیت و تأمین آن نسبی می‌نگرند. به این معنا که این کشورها امنیت را در ارتباط با دیگر بازیگران موجود در آن جامعه مورد ارزیابی قرار می‌دهند.
نقد شما بر دیدگاه دویچ در خصوص جوامع امنیتی چیست؟
توسعه کنونی در اروپا خطرات ناشی از جامعه امنیتی تکثرگرا را به ذهن متبادر می سازد. همچنین احساسات ملی گرایانه باعث می‌شود که چالش علیه جوامع امنیتی ادغام شده نیز به ذهن متبادر شود. هیچ کدام از این موضوعات باعث تعجب و شگفتی من نشده است. چرا که مفهوم جوامع امنیتی از فرضهایی بهره می‌گیرد که به این فرضها خدشه وارد است. در واقع جوامع امنیتی مبتنی بر فرضهایی سست است. جامعه نمی تواند بدون امنیت وجود داشته باشد، در حالی که امنیت در غیاب امنیت غیرممکن است. هیچ کدام از این دو موضوع در ابتدا مورد توجه قرار نگرفته است. در مباحث آکادمیک در حال حاضر این دو موضوع برسازنده یکدیگر هستند. اگر فرایند به وجود آمدن جوامع امنیتی اساساً رخ دهد، این فرایند مستلزم گذشت زمان زیادی است. همچنین باید شرایط مناسب و لازم برای ایجاد چنین جوامع امنیتی مهیا باشد. به عنوان یک موضوع و امر تجربی، دویچ معتقد است که مردم در صورتی که تعاملتشان افزایش یابد نگرششان نسبت به یکدیگر تغییر خواهد کرد: بیگانگان نمی توانند مورد اعتماد قرار گیرند؛ آشنایی احترام به همراه می‌آورد. از سوی دیگر می‌توان فرض کرد که بیگانه‌ای که اصول را رعایت می‌کند مورد احترام قرار گیرد و “آشنا” به اصول پایبند نباشد. به عبارت دیگر جوامع امنیتی صرفاً به میزان تعامل و میزان نیاز به امنیت متکی نیستند بلکه این محتوای تعاملات و دلالتهای آن بر امنیت است که حائر اهمیت است. در واقع این نیت و نوع نگرش افراد به یکدیگر است که تعملات میان آنها را مشخص و معین می سازد.
دیدگاه خود را در مورد شرایط تحقق جوامع امنیتی در منطقه خلیج فارس بیان کنید؟
باید توجه داشت که در غرب شکل گیری چنین جوامعی از رهگذر افزایش مبادلات سرمایه داری شکل گرفت. در واقع افزایش تعاملات و ارتباطات به بسیاری از روابط و تعاملات که جنبه غیرفردی و ابزاری دارند شکل داده است.
بر این اساس وقتی می توان به یک جامعه امنیتی در میان کشورهای خلیج فارس امیدوار بود که این کشورها به سطحی از شکوفایی اقتصادی برسند و بورژوازی جنبه عمومی یابد. اگر چنین اتفاقی بیفتد می‌توان به شکل گیری چنین جوامعی در این منطقه امیدوار بود. من این موضوع را بر عهده خوانندگان شما می گذارم که تخمین بزنند چنین اتفاقی چه زمانی محتمل خواهد بود. در حالی که ناسیونالیسم یک ویژگی و دلیل برای شکل گیری جوامع امنیتی در غرب به شمار می‌رود این مؤلفه در بقیه نقاط جهان به عنوان یک عامل بازدارنده جهت ایجاد جوامع امنیتی به شمار می‌رود.
۴۹۴۹

دانلود   دانلود


خبرآنلاین

نظرتان را در مورد مطلب فوق بنویسید. نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد.