کشوری با پتانسیل بالا برای توسعه

زهرا خدایی

بعد از کشته شدن مقامات آمریکایی در بنغازی، مقامات لیبی از جمع آوری گروههای مسلح خبر داده اند. دولت موقت به گروههای مسلح فرصت داده که با تخلیه ساختمانهای تحت کنترل خود سلاح را زمین گذاشته و از اغتشاش دست بردارند. اینکه دولت تا چه میزان موفق خواهد شد، نظم و امنیت را با جمع آوری گروههای مسلح و میلیشیای قبیله ای برقرار کند، سوالی است که قاسم محب علی، کارشناس جهان عرب و سفیر اسبق ایران در مالزی و یونان به آن پاسخ داده که در پی می آید.
مقامات لیبی از گروههای میلیشیایی خواسته اند که سلاح های خود را بر زمین بگذارند. این هدف با توجه به ساختار و بافت لیبی تا چه میزان شدنی است؟
در لیبی زمانی که جنبش ضد قذافی شروع شد، با توجه به شرایط این کشور همه پیش بینی می کردند که بعد از سقوط دولت قذافی، کشور با مشکل بزرگی به نام قبائل و گروههای مسلح برخورد کند. در این کشور در زمان حکومت قذافی، نه حزبی و نه تشکیلات سیاسی و نه هیچ نیروی سیاسی وجود داشت؛ تنها دولت بود و یک جامعه ای قبیله ای. بعد از سقوط قذافی، قبائل مسلح شدند و طبیعتاً هر گروه حوزۀ قبیله ای خودش را تحت کنترل در آورد. هم اکنون دولت برای بسط حاکمیت خود به تمام حوزه های کشور با نیروهای مسلحی برخورد می کند که حکومت محلی دارند. از سویی همۀ گروههای مذکور مذهبی نیستند، بیش از همه باید پایگاه قبیله ای آنها را در مورد توجه قرار داد. دولت برای اینکه بتواند یک حکومت مرکزی قوی را تشکیل بدهد، ناچار به خلع سلاح آنهاست. در زمان قذافی از طریق پول و خرید روسای قبایل امنیت تأمین می شد، هم اکنون شیوه ها برای مهار این گروهها تغییر کرده است و شاید در برخی از موارد لازم باشد که دولت از زور استفاده کند.
با توجه به بالا بودن میزان اختلاف و ناهمگونی قبائل در لیبی، این مسئله تا چه میزان می تواند تهدیدی برای امنیت کشور باشد؟ آیا می تواند منجر به تجزیۀ کشور شود؟
لیبی یک جامعۀ قبیله ای است ولی جامعۀ چندفرهنگی و چندنژادی و چندقومیتی نیست. مثلاً با کشورها و جوامع متکثری همچون سوریه و سودان تفاوت دارد. در لیبی قبائل مختلف حضور دارند، بنابراین احتمال تجزیه و ایجاد یک کشور جدید وجود ندارد. درست است قبائل شرقی با قبائل غربی کشور تفاوت هایی دارند ولی این به معنای تفاوت های عمدۀ نژادی و یا دینی و یا زبانی نیست. شاید قبائل حوزه ها و قلمروهایی را برای خود تعریف کنند اما به دنبال تجزیه نیستند.
لیبی به تازگی انتخابات پارلمانی را پشت سر نهاده است. پیروزی گروههای لیبرال در این کشور امیدواریهای زیادی را به وجود آورد؟
باید به این مسئله توجه داشت که جنبش با انتخابات فرق دارد. جنبش را گروههای شهری و تحصیل کرده که تعدادشان نسبت به کل جمعیت اندک است، به وجود می آورند اما تأثیرگذاری آنها بیشتر است. اما در انتخابات یعنی هر فردی یک رأی دارد و در نتیجه نقش آن گروهها کاسته می شود. به خصوص وقتی جمعیت روستانشین را به این آمار بیفزائیم. مثلاً در مصر، بیش از ۵۵% مردم روستانشین هستند و در نتیجه از نقش گروههای شهرنشین و تحصیل کرده کاسته می شود. اما در لیبی یک استثنا رخ داد، در لیبی نیروهای لیبرال و دمکرات آراء بیشتری نسبت به نیروهای مذهبی که عموماً روستایی و قبیله ای بودند، بدست آوردند. اما در مجلس در نهایت رییس دولتی را انتخاب کردند که گرایش اسلامی داشت. باید توجه داشت روند تحولات در لیبی با سایر انقلاب ها متفاوت بود. در لیبی تغییرات متعاقب مداخلۀ خارجی صورت گرفت. مداخلۀ خارجی همچنان در این کشور وجود دارد و حتی در انتخابات نیز شاهد آن بودیم. تنظیماتی که در انتخابات لیبی شده بود، با آنچه که در مصر و تونس رخ داد، متفاوت بود. لذا از پیش این انتظار می رفت که نتایج انتخابات در این کشور کمی متفاوت باشد.
تهدیدات گروههای افراطی همچون انصارالشریعه برای منافع کشور تا چه اندازه است؟ و آیا این مسئله می تواند زمینه را برای حضور و دخالت بیشتر نیروهای خارجی فراهم کند؟ کمااینکه بعد از ترور سفیر آمریکا در این کشور شاهد ورود ناوهای آمریکایی به این کشور بودیم.
طبیعتاً تحت فرماندهی آمریکا و ناتو و قطعنامۀ شورای امنیت تغییرات در این کشور صورت گرفت و دولت قذافی سقوط کرد و دولت جدید تشکیل شد. بنابراین وضعیت همچنان ادامه دارد. در صورت جدی شدن تهدیدات نیروهای افراطی، امکان دخالت نیروهای خارجی همچنان وجود دارد به خصوص آمریکا. لیبی از اهمیت ویژه ژئوپولیتیک بالایی برخوردار است. این کشور در سواحل جنوبی مدیترانه واقع شده و مستقیماً نزدیک به حوزۀ امنیتی اروپاست. دوم اینکه کشوری سرشار از نفت است که طبیعتاً نمی توان نسبت به تحولات آن چشم پوشی کرد چرا که همانند سومالی و یا سایر کشورهای آفریقایی نیست که در آن ناامنی وجود داشته باشد و چندان در حوزۀ منافع غرب نباشد. اما در لیبی هر نوع تهدید نسبت به جریان نفت (از طریق گروههای مذهبی و یا غیرمذهبی) حتما با مداخله خارجی روبرو می شود.
برخی بر این باورند با توجه به بالا بودن میزان خشونت در اتفاق اخیر، نمی توان چندان به نتایج تغییر ساختارهای سیاسی در این کشور امیدوار بود. شما آیندۀ لیبی را چگونه پیش بینی می کنید.
این کشورها برای رسیدن به یک جامعۀ توسعه یافته و پیشرفته و دست یافتن به دمکراسی با تعاریف امروزی، راه طولانی را در پیش دارند. از این رو این انتظار که در طول یکسال این جامعه به وضعیت باثباتی برسد، انتظار بیهوده ای است. با توجه به اینکه این جوامع، کشورهایی هستند که از نظر اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی و آموزشی همچنان دچار مشکل و چالش هستند و هنوز در وضعیت قبائلی زندگی می کنند.
لذا اینکه بگوییم با بهار عربی همه چیز تغییر می کند، اشتباه بزرگی است. قضیۀ کشته شدن مقامات آمریکایی در لیبی را باید به عنوان شوک بدان نگریست و اتفاق خیلی ویژه ای نیست. حادثۀ مهمی بود اما باید روند تحولات را نیز در گرفت. این مسئله تأثیری بر روندی که در جریان است، نخواهد داشت، بلکه باعث می شود که یکسری رفتارها و سیاست ها اصلاح شود اما روند همچنان ادامه دارد. فراموش نکنیم تحولات جهان عرب در چهارچوب مجموعه ای از فعل و انفعالات و تحولاتی است که در سطح جهانی در حال رخ دادن است تا جهان را به یک سمت یک سیستم جهانی رهنمون سازد. کشورها و سیستم های دولتی طبیعتاً ناچارند برای توسعه، خود را با آن سیستم همسان کنند.
در این میان اتفاقا لیبی پتانسیل های زیادی برای توسعه و پیشرفت دارد. جمعیت کم و ثروت زیاد می تواند سرعت بیشتری به روند توسعه این کشور بدهد، در مقایسه با سایر کشورهایی همچون سودان، مصر و یمن و.. که شرایط رشد و توسعه در آنها با چالشهای زیادی است. لیبی می تواند در صورت سیاست های هوشمندانۀ دولت درآمد نفتی را در حوزۀ توسعه سرمایه گذاری کند و خیلی زود در راه توسعه رشد کند.

 ۲۶۳

دانلود   دانلود


خبرآنلاین

نظرتان را در مورد مطلب فوق بنویسید. نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد.