کوتاه و خواندنی از یازدهمین پیشوای شیعیان

۳۰م دیماه ،

زندگی امام حسن عسگری (ع) هرچند کوتاه بود امام سرشار از درس های آموزنده و زیبا بوده است که دانستن هر کدام از آن ها می تواند راهی برای سعادت هر فردی باشد.

به گزارش گروه خواندنی هایممتازنیوز، داستان های بسیاری از زندگی کوتاه اما پر محتوای امام حسن عسگری وجود دارد. در اینجا ۱۰ داستان بسیار کوتاه ولی پر بار را برای شما انتخاب کرده ایم.

۱/ سجده اش طولانی شده بود. تعجب کردیم. نماز جماعت و این سجده تا به حال از پیامبر ندیده بودیم گفتیم شاید وحی نازل شده. نماز که تمام شد جلو رفتیم سببش را پرسیدیم.
فرمود: حسن بر گردنم سوار شده بود. دلم نیامد او را پایین بیاورم منتظر ماندم خودش پایین بیاید.
گفتیم : یا رسول الله با دیگران اینطور رفتار نمی کنید.
فرمود: حسن ریحانه من است هر کس می خواهد به بهتر و مهتر بهشت نگاه کند به حسن نگاه کند.

۲/ عده ای مسلمانان ظاهر نما آمدند برای دادن شعار.
عده ای حریص و آزمند آمدند برای کسب غنائم
عده ای از بازماندگان صفین آمدند برای کشتن معاویه
عده ای متعصب قبیله ای آمدند، برای تسویه حساب های شخصی
تعداد انگشت شماری شیعه
همه با هم شدند سپاه امام.

۳/ عبیدالله پسر عباس، فامیل امام، اولین کسی بود که مردم را دعوت کرد به جنگ با معاویه. می خواست انتقام خون دو پسرش را بگیرد. شد فرمانده سپاه امام با دوازده هزار سرباز، تعهد داد. قسم خورد در حضور مردم.
شبانه به سپاه دشمن پیوست، با هشت هزار سرباز. وعده ی ریاست و سکه های معاویه فریبش داد.

۴/ شیعیان را دست و پا می برید و به قتل می رساند.
توهین به علی بیشتر از همیشه شد.
دوستداران علی کافر شمرده شدند، مالشان غارت شد، خانه شان ویران. خودشان را شکنجه می دادند.
یزید ولیعهد معاویه شد.
معاویه گفته بود بعد از صلح، عهدی را که با حسن بن علی بسته ام را زیر پا می گذارم.

۵/ روز مباهله . قرار بود پیامبر و علمای نصرانی جمع شوند , دعا کنند تا خدا هر که را به حق نیست نابود کند .
آمدند پیامبر را دیدند , آمده با علی و فاطمه و حسن و حسین ؛ عزیز ترین کسانش .
گفتند :” اگر محمد برحق نبود جرات نمی کرد حسن و حسین را بیاورد , اصحابش را می آورد. اگر مباهله کنیم , یک مسیحی هم بر روی زمین نمی ماند.”
از مباهله اجتناب کردند .

۶/ گاوی را می بردند تا ذبحش کنند . امام فرمود : ” این گاو حامله است . پیشانی و سر دم گوساله اش هم سفید است.” راه افتادیم , رفتیم پیش قصاب . سرش را که برید و شکمش را که شکافت , دیدیم گوساله ای با همان مشخصات در شکم دارد .
برگشتیم . پرسیدیم :” پسر رسول خدا ! جز خدا هیچ کس نمی داند چه چیز در رحم هاست . حتی فرشته ها هم   نمی دانند . تو چگونه فهمیدی ؟”
فرمود :” چیزهایی که آنها نمی دانند , ما می دانیم .”

۷/ معاویه بود و سران بنی امیه . از امام هم دعوت کردند . در دل , مقابل شکوه و عظمتش احساس حقارت می کردند. آغاز کردند به ستایش بنی امیه .
هر کدامشان در مورد خانواده اش دروغی به هم بافت و گفت. پسر عثمان چیزی برای گفتن نداشت . به علی توهین کرد ؛
امام جواب همه شان را داد ؛ یک به یک .
 به پسر عثمان گفت:”… درست نیست به بزرگان توهین کنی . مَثلِ تو , مثل پشه ای است که می خواهد از روی تنه ی نخلی بلند شود , می گوید محکم باش ! درخت جوابش می دهد من متوجه نشستنت نشدم که حالا بخواهم بلد شدنت را حس کنم.”
حاضران همه به خنده افتادند . از خجالت صورت پسر عثمان سرخ شد. ضایع شده بود.

۸/ حسن بلند شد :” تو فرزند صخر هستی , من فرزند علی. پدر بزرگ تو حرب است , پدر بزرگ من محمد .  مادر تو هند است , مادر من فاطمه. مادر بزرگ تو نثیله است , مادر بزرگ من خدیجه .    خدا هر کدام از ما را که بدنام و منافق و کافر است , لعنت کند.”
مردم آمین گفتند ؛ سخن رانیِ معاویه تمام شد . جواب ِ بدگویی هایش از علی را گرفته بود.

۹/ دوباره به پول نیاز پیدا کرده بود. چند بار از امام کمک خواسته بود , اینبار اما رویش نمی شد . ایستاد روبروی امام , می خواست نیازش را بگوید .خجالت می کشید . امام کیسه ای پول درآورد و به او داد , قبل از اینکه حرفی بزند. نمی خواست بیش از این شرمساریش را ببیند .

۱۰/ در نُخَیله بود . با معاویه نشسته بودند زیر سایه چند نخل . معاویه پرسید :”شنیده ام که پیامبر به نخل که نگاه می کرده می گفته چقدر خرما دارد . درست هم می گفته . حسن, تو هم علمش را داری ؟ می دانی این نخل چند خرما دارد ؟!”
فرمود :” پیامبر وزنشان  را می گفته من تعداد دانه هایشان را می گویم ؛ چهار هزار و چهار دانه .”
به دستور معاویه خرمای همه ی نخلها را چیدند ؛ چهار هزار و سه تا بود .
امام فرمود : ” دروغ نمی گویم . باید یکدانه ی دیگر باشد . همه را تفتیش کردند , در دست عبدالله بن عامر بود .”


باشگاه خبرنگاران
باز بازنشر: پورتال خبری ممتاز نیوز www.momtaznews.com

نظرتان را در مورد مطلب فوق بنویسید. نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد.