گزارش خبری تحلیلی آریا؛ عواقب اشتباه ناوهای آمریکایی در خلیج فارس

حمله ناو امریکایی به قایق ماهیگیری هندی سبب افزایش تنش ها در آبهای خلیج فارس شده و اثرات منفی در بازارهای جهانی داشته است.
به گزارش سرویس بین الملل خبرگزاری ممتاز، یک قایق ماهیگیری روز دوشنبه بدون هیچ هشداری هدف حمله یکی از ناو های آمریکا درسواحل دبی قرار گرفت که در پی آن یک ماهیگیر هندی کشته و سه تن دیگر مجروح شدند این ‘قایق در حال بازگشت از ماهیگیری در آبهای خلیج فارس بود که هدف حمله قرار گرفت.
نیروی دریایی آمریکا می گوید قایق هندی هشدارهای مکرر کشتی آمریکایی را نادیده گرفت و با سرعت به سوی این کشتی در حرکت بود.
سفیر هند در امارات گفت ناو آمریکایی بدون هیچ هشداری به سوی ماهیگیران هندی آتش گشوده است.
برخی از ماهیگیران هندی هم که از این حمله جان به در بردند اعلام کردند کشتی آمریکایی بدون اعلام هشدار به سوی آنها تیر اندازی کرده است.
این اظهارات ماهیگیران هندی، ادعای مقامات آمریکایی را مبنی بر این که کشتی آمریکایی پس از نادیده گرفتن هشدارها از سوی خدمه قایق هندی برای دور کردن آن از کشتی آمریکایی به سوی آنها تیر اندازی کرد، به چالش می کشد.
” اس .ام کریشنا “وزیر امور خارجه هند اعلام کرد دهلی نو از آمریکا و امارات خواسته است درباره دلایل تیراندازی کشتی آمریکایی به قایق ماهیگیری هندی در سواحل دبی تحقیق کنند.
کارشناسان منطقه براین برباورند که این حمله امریکا سبب افزایش تنش ها در آبهای خلیج فارس شده است جایی که نظامیان آمریکایی در پی افزایش حضور خود در این منطقه حساس هستند.
 درگیری اخیر ناو نظامی آمریکایی با یک قایق اماراتی در نزدیکی بندر جبل علی در نزدیکی شهر دبی را شاید بتوان رویدادی اتفاقی ارزیابی کرد؛ اما به باور بسیاری از تحلیلگران از کنار این رویداد نباید بی تفاوت گذشت .چراکه همین برخورد به ظاهر محدود در همان بدو امر بازتاب گسترده ای داشت و از جمله اثرات ان افزایش ناگهانی بهای نفت خام در بازارهای جهانی بود .
براساس گزارشهای منتشره در حمله ناو جنگی آمریکا به یک شناور ماهیگیری در بندر “جبل علی ” امارات یک نفر کشته و سه نفر مجروح شدند.سرنشینان این شناور چهار هندی و دو اماراتی بودند و مقامات آمریکایی ادعا کردند که شناور مذکور بیش از حد به ناو آمریکایی نزدیک شده بود.
دلایل زیادی برای اهمیت خلیج فارس وجود دارد؛ مهمترین ان ذخایر عظیم نفت و گاز است که در کشورهای ساحلی و درون خلیج فارس نهفته و تمرکز یافته است. به عبارت دیگر در افق تأمین نیازهای نفت و گاز جهان منطقه دیگری به غنای خلیج فارس وجود ندارد تا بتواند دستکم ۶۵در صد انرژی مورد نیاز جهان در قرن جدید را تأمین کند.
از اینرو قدرت های فرامنطقه ای که تسلط بر منابع و خطوط انرژی را کلید حفظ اقتدار خود می دانند برا ی تسلط بر این منطقه پیوسته در حال رقابت هستند. این رقابت از دوران استعمار انگلیس آغاز شد و امروز نیز توسط قدرت هایی چون آمریکا، اروپا، روسیه ؛چین و البته انگلیس همچنان ادامه دارد .
با چننن زمینه ای مسئله تحریم های نفتی و اقتصادی علیه ایران در ماه های اخیر سبب تشدید نگرانی در باره ؛امنیت انرژی در جهان شده است ؛تا جائیکه کشورهای بزرگ جهان از جمله کشورهای اروپایی، روسیه، چین ؛هند و ژاپن به مخالفت علنی با سیاست های یکجانبه و نظامی گرایانه واشنگتن در خلیج فارس برخاسته اند .این بدان معناست که امنیت خلیج فارس برای همه و بیش از دیگران برای کشورهای همسایه خلیج فارس مهم است؛ اما در سه دهه اخیر، نقش صاحبان و نگهبانان اصلی ذخایر بزرگ انرژی در خلیج فارس از جانب قدرت های فرامنطقه ای به چالش کشیده شده است و اینگونه ادعا می شود که کشورهای واردکننده نفت و گاز از خلیج فارس، بیش از صاحبان این ذخائر صلاحیت حراست از ذخایر انرژی را دارند . در توجیه این دید گاه گفته می شود، ژئوپولتیک منطقه خلیج فارس دچار تحول اساسی شده است و حتی در نظریه های جدید ، از خلیج فارس پس از آسیای مرکزی بعنوان به قلب زمین یا “هارتلند” ، نام برده می شود .
در امتداد این نظریه پردازی ها ؛ راهبردهای نظامی در قرن بیست و یکم نقش اساسی تری در جهت تسلط بر این منطقه یافته است . در این روند؛ امریکا سعی دارد نقش خود را به عنوان مسلط بلامنازع بر منابع و خطوط انرژی (نفت و گاز) نهادینه کند . این تفکر راهبردی قبل از هر چیز کنترل بر مناطق دارای ذخایر نفت و گاز در مقیاس کلان را در مد نظر دارد. به عبارت دیگر امریکا با حضور تحریک امیز ناوگان های جنگی خود امنیت کشور های واقع در حوزه این ابراه بین اللملی را به چالش کشیده و اما اینگونه وانمود می کند که با امنیت وارداتی بدنبال امنیت جمعی در خلیج فارس است.
آمریکا حضور گسترده نظامی در خلیج فارس دارد و ناوگان پنجم نیروی دریایی این کشور در بحرین مستقر است ؛ در حالی که حضور نیروهای خارجی به ویژه ناوگان های آمریکا و انگلیس خود عامل اصلی ناامنی در منطقه است . در واقع امریکا بر خلاف حقوق بین الملل با بحران سازی ، امنیت خلیج فارس را مورد تهدید قرار می دهد. اما از دید امریکا ؛ تاکید صریح مقام های جمهوری اسلامی ایران در خصوص امنیت منطقه خلیج فارس و تنگه هرمز و راهبردهای ایران در دفاع از منافع ملی و حقوقی خود و منطقه ، خط قرمز آمریکاست که به گفته مقام های کاخ سفید اگر ایران از آن عبور کند، با واکنش ایالات متحده روبرو خواهد شد.
این مواضع در واقع بخشی از پروژه ایران هراسی است که با هدف ایجاد هراس و تغییر رفتار بازیگران نظام بین الملل در قبال ایران و به حاشیه راندن جمهوری اسلامی ایران دنبال می شود. در عین حال امریکا و طیف بسته ای از متحدانش سعی دارند تهدید سخت را همچنان در اولویت سیاست های تهدید گونه خود حفظ کنند و با ورود به طرح های نظامی مشترک نظیر برگزاری مانور مشترک مین زدایی از خلیج فارس با دعوت از حدود ۲۰ کشور سعی دارند بازیگران نظام بین الملل و منطقه ای را در مقابل ایران قرار دهند. در حالی که جایگاه جمهوری اسلامی براساس شاخص های توسعه توان دفاعی و بازدارندگی کاملا مشخص است و ایران در مقام بازدارندگی و دفاع و دادن پاسخ لازم به هر متجاوزی ،لحظه ای تردید نمی کند.
بدیهی است تنگه هرمز یکی از مهمترین نقاط دریایی در جهان است که به خاطر اهمیت ویژه آن، جمهوری اسلامی ایران تمهیداتی را برای حفاظت و تامین امنیت پایدار آن در نظر گرفته است و کنترل تردد ها در این منطقه براساس کنوانسیون های بین المللی دریایی از جمله این تمهیدات است . بنابراین ، نمی توان به این تمهیدات از زاویه تهدید یک کشور علیه منافع دیگر کشورها نگاه کرد .
 در شرایط حاضر حضور ناو های آمریکایی در منطقه خلیج فارس امنیت این منطقه را به مخاطره انداخته است و اشتباه یکی از ناوهای آمریکایی حاضر در خلیج فارس و واکنش احتمالی به آن می تواند امنیت این منطقه را شدیداً به خطر بیاندازد و به یک بحران منطقه ای تبدیل شود.