۸ رفتار که احساسات فرزندتان را به طور قطع نابود می‌کند

گردآوری شده توسط گروه سلامت خبرگزاری ممتازنیوز

نگران سلامتی احساسی فرزندتان میباشید؟ دیگر جای نگرانی نیست…

در زیر به ۸ رفتاری از شما اشاره می‌کنیم که سبب می‌شود فرزندتان دچار مشکل سلامت ذهنی، روابط خانوادگی ضعیف، روابط ضعیف با همسالان، اعتمادبه‌نفس پایین و مشکلات احساسی مزمن شود.

۱. به فرزندتان می‌گویید هیچ احساساتی از خود بروز ندهد.

اگر فرزندتان عصبانیت، ناراحتی یا ترس از خود نشان دهد، مسخره‌اش می‌کنید و به او می‌گویید که نباید هیچیک از احساسات خود را نشان دهد. یک راه دیگر هم این است که احساساتی شدیداً بیشتر از آنها نشان دهید، طوریکه بچه مجبور شود احساسات خود را فراموش کرده و برای آرام کردن شما وضعیت روحی خود را تغییر دهد.

۲. قوانینی متناقض می‌گذارید.

هیچوقت درمورد انتظاری که از رفتار فرزندتان دارید به طور واضح صحبت نمی‌کنید. طوری برخورد می‌کنید که فرزندتان باید حدس بزند که چه توقعی از او دارید. قوانینی که برای او می‌گذارید را هم مدام تغییر می‌دهید. درمورد عواقب کارهایش و تنبیهات هم کاملاً غیرقابل‌پیش‌بینی عمل می‌کنید.

۳. از فرزندتان می‌خواهید مشکلتان را حل کند.

همه نگرانی‌ها، دغدغه‌ها و مشکلات ارتباطی‌تان را به طور روزانه با فرزندتان مطرح می‌کنید. از او کمک می‌خواهید و جلو او خودتان را ناتوان از حل مشکلاتتان درمورد پول، کار و روابط نشان می‌دهید.

طوری جلو فرزندتان رفتار می‌کنید که حتی از پس مراقبت از خودتان و مشکلاتتان هم برنمی‌آیید.

۴. همسرتان را تحقیر می‌کنید.

هیچوقت در مقابل فرزندتان به همسرتان محبتی نشان نمی‌دهید و درعوض مدام از او انتقاد می‌کنید. رفتارتان با همسرتان در مقابل بچه‌ها یا سرد و بی‌تفاوت است و یا با دعوا و جنگ و جدال همراه است. به طور مداوم همدیگر را به طلاق تهدید می‌کنید طوریکه فرزندتان با اضطرابی مزمن زندگی می‌کند.

اگر از هم طلاق گرفته باشید هم رابطه‌ای سرد، تلخ و عصبانی دارید و همیشه همسر سابقتان را مقصر مشکلات زندگی‌تان معرفی می‌کنید. بسیار وقت‌ها هم فرزندتان را مسبب و سبب جدایی‌ از همسرتان قلمداد می‌کنید.

۵. او را برای مستقل شدن تنبیه می‌کنید.

فرزندتان چه دو ساله باشد، چه دوازده ساله یا هجده ساله، وقتی افکار، احساسات یا خواسته‌هایی از خود را مطرح می‌کند که متفاوت با شماست، دچار عصبانیت و ناراحتی می‌شوید.

اگر نشانه‌هایی از علاقه به کشف چیزهای نو، ملاقات با اشخاص تازه یا ابراز هر فکر یا احساسی که متفاوت با شماست نشان دهد، با این جمله به او پاسخ می‌دهید، «چطور میتونی اینکارو با من بکنی؟»

۶. ارزش خودتان را بر عملکرد فرزندتان وابسته می‌کنید.

اعتمادبه‌نفس خودتان را به ظاهر، رفتار، وضعیت درسی و تعداد دوستان فرزندتان وابسته می‌کنید. به آنها یادآور می‌شوید که عملکرد آنها به شما برمی‌گردد و شکست آنها سبب می‌شود احساس کنید پدر/مادر بدی بوده‌اید. فشار شدیدی به آنها وارد می‌کنید تا در همه کار بهترین باشند.

۷. وارد روابط فرزندتان می‌شوید.

تمام رفتارهای فرزندتان در روابط خود را هدف قرار می‌دهید. اگر در مدرسه دچار مشکل می‌شود، بلافاصله برای حرف زدن با معلم او به آنجا می‌روید. با بزرگ‌تر شدن فرزندتان شدیداً درگیر دوستی‌های او و روابط عاشقانه‌اش می‌شوید.

اگر بیشتر از یک فرزند داشته باشید، با مقایسه کردن مداوم آنها با همدیگر، حتی وارد روابط خواهر و برادری آنها می‌شوید.

۸. از فرزندتان انتظار دارید آرزوهای برآورده‌نشده شما را به انجام برسانند.

فرزندتان را مجبور به انجام کارهایی می‌کنید که آرزو داشتید وقتی کودک یا نوجوان بودید انجام می‌دادید. اگر همیشه آرزو داشتید یک رقصنده حرفه‌ای شوید، از دو سالگی فرزندتان را در کلاس رقص ثبت‌نام می‌کنید. اگر یک روز بخواهد آن را کنار بگذارد، به طرز عصبی به گریه می‌افتید و حداقل یک هفته با او قهر می‌کنید.

اگر همیشه می‌خواستید یک بسکتبالیست حرفه‌ای شوید، پسرتان را مجبور می‌کنید در همه زمان‌ها یک توپ بسکتبال همراه خود داشته باشد و از هر موقعیتی برای تمرین استفاده کند. به او می‌گویید که اگر نتواند وارد یک تیم خوب بسکتبال شود، به کلی از او ناامید خواهید شد.

اگر احساس می‌کنید مطالبی که در این مقاله ذکر شد، به وضعیت خانواده شما نزدیک است، حتماً باید به دنبال روان‌درمانی برای به دست آوردن بینش احساسی، بالا بردن مهارت‌هایتان بعنوان والدین یا حل مسائل مربوط به کودکی و نوجوانی خودتان باشید.


mardoman.com – ازدواج و خانواده
باز نشر: پورتال خبری ممتاز نیوز www.momtaznews.com

نظرتان را در مورد مطلب فوق بنویسید. نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد.