-_- بد ترین سوتی های ِ تلوزیون -_-

چند سال پیش توی یه برنامه زنده شبکه تهران (فکر کنم شبهای تهران بود) احمدزاده بعد از اینکه یکی مسابقه رو برد گفت : هدیه ای به رسم امانت به شما میدیم !

توی اخبار سراسری بود که آقای بابان همراه همکار خانومش میخواست خداحافظی کنه گفت : به همراه خانمم از شما خداحافظی می کنم !


برنامه ی

صبح ایرانی رادیو سراسری که از ساعت ۶ و خورده ای صبح شروع میشه یک مجری خانم داره به اسم قلع ریز یا مشابه اون که یه روز ، گفتند : یک خبر جالب میخوام براتون بخونم ، تو اینترنت میگشتم (!) این خبر رو دیدم که نوشته یک پیرمرد به مدت ۵۰ سال بالای درخت زندگی کرده و بعد فرمودند که : شوخی نیست ، طرف ۵ قرن بالای درخت بوده !



یه تبلیغی جدیدا تو تلویزیون نشون میده که ظاهرا مال یک شرکت آموزش کنکور به اسم " تست قرمز " هست … خلاصه یه پسره رو نشون میده که کتابای اینا رو می خونه بعد میره سر جلسه با خیال راحت تست میزنه … فقط یه نکته ای هست … این پسره سر جلسه کنکور فقط یه پاسخ نامه دستشه … هیچ پرسش نامه ای وجود نداره … !


یکی از برنامه های زنده شبانه چند سال قبل بود که تو

شبکه تهران پخش می شد و احمدزاده و حسینی مجریاش بودن . خسرو شایگان (دوبلور) تلفنی باهاشون تماس گرفته بود و اینا هم گیر داده بودن که یه آهنگی رو که معمولا زمزمه میکنی بخون . هرچی این بنده خدا می گفت الآن چیزی یادم نیست ول کن نبودن که یه دفعه شروع کرد به خوندن : مرا ببوس …! مرا ببوس … اون دو تا هم که دستپاچه شده بودن فورا گفتن به به چه صدای خوبی ! حالا میرسیم سر سوال بعد و هر جور بود نذاشتن بقیشو بخونه .

یه بارم تو برنامه کودک (حالا همه فکر میکنن من برنامه کودک می بینم) عمو پورنگ اجرا می کرده مسابقه تلفنی بوده یه دختره زنگ زده بوده ، پورنگ بهش میگه بابا خونه هست باهاش صحبت کنم میگه هست ولی حمومه ، میگه مامان چه طور ؟ میگه مامانمم حمومه !!!


یه بار گوینده اخبار ساعت ۲ میخواست بگه وفات پدر آقای

احمدی نژاد گفت: شهادت پدر آقای احمدی نژاد که سریع درست کرد . ولی معلوم بود اعصابش خرد شده و چند تا اشتباه دیگه هم کرد .

یه خاطره دیگه از

عمو پورنگ :
یه صدای دخترونه
– الو ؟
– الو ؟
– سلام
– سلام
– خوبی
– مرسی . عمو پورنگ ؟
– جانم ؟
– من خیلی دوستتون دارم
– منم خیلی دوستت دارم عزیزم . اسمت چیه ؟
– کتایون
– کتایون ؟ خوبی ؟
– بله
– کتایون ؟ من ازت سوال می پرسم . تو بگو
کتایون . باشه ؟
– باشه
– کی از همه بهتره ؟
– کتایون
– کی تو کارا به مامان کمک می کنه ؟
– کتایون
– کیه که مامان دوستش داره ؟
– کتایون
– کیه که بابا وقتی از در میاد ماچش می کنه ؟
– مامان


بازی پرسپولیس – ابومسلم بود بین دو نیمه زنگ زدن به فنایی برای مسایل داوری و اینا فنایی گفت : قبل از هر چیز اجازه بدین فرارسیدن ماه محرم رو خدمت شما و بینندگان تبریک عرض کنم .

نظرتان را در مورد مطلب فوق بنویسید. نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد.