«آقای الف» و سینمای سه بعدی

۰۲خردادماه،

«آقای الف» ساخته تازه علی عطشانی اولین گام به سوی دستیابی به فن آوری سینمای سه بعدی در ایران محسوب می گردد.اصولا هر گونه حرکت به سمت پیشرفت و نزدیک شدن به استاندارد های جهانی سینما در حیطه کوچک و فقیر سینمای ایران را باید به فال نیک گرفت.از این منظر جسارت و بلند پروازی سعید شرفی کیا تهیه کننده وعطشانی کارگردان این فیلم ستودنی است.کسانی که نامشان به عنوان پیشگامان دستیابی به فن آوری سینمای سه بعدی در ایران ماندگار خواهد شد.

اما «آقای الف» چه ویژگی هایی دارد که در این بحران اقتصادی سینمای کشور ، گرانی تجهیزات و امکانات سخت افزاری و نرم افزاری تولید ، تبدیل و نمایش فیلم سه بعدی و قهر تماشاگر از سالن های سینما به شیوه سه بعدی ساخته شده است؟ «آقای الف» فیلمی در ادامه روند آثار پیشین عطشانی است.داستان هایی ساده و سر راست با محوریت موضوع مرگ و مرگ اندیشی و اندکی چاشنی طنز و شوخی های ژورنالیستی که در سطح باقی می مانند و به عمق مبحثی پیچیده چون مرگ و دنیای پس از آن نفوذ نمی کنند.فیلم نه نیازی به جلوه های ویژه پر زرق و برق دارد و نه داستانش واجد کیفیت هایی است که سه بعدی ساخته شدنش را توجیه کند.

منظورم این نیست که یک فیلم برای ساخته شدن به شیوه سه بعدی حتما باید داستانی در حال و هوا و عظمت به طور مثال «آواتار» داشته باشد.اما «آقای الف» از حداقل ویژگی های لازم برای سه بعدی شدن محروم است.قصه ساده تاجری جوان و موفق که در آستانه ازدواج است و از سوی دیگر به زودی در مناقصه ای بزرگ -که می تواند او را به اوج موفقیت برساند- شرکت می کند و فردی مرموز مرگش را به او بشارت می دهد ، واجد کدام ویژگی برای ساخت به شیوه سه بعدی است؟

عطشانی در فیلم های پیشین خود نیز علاقه ای وافر به تولید تیتراژ هایی متفاوت و چشمگیر نشان داده و اتفاقا «آقای الف» نیز در تیتراژ آغازین با خوش ذوقی و ظرافت همراه شده و در ذهن مخاطب برای تعقیب داستانش ایجاد کشش می کند.ولی در ادامه انتظارات ایجاد کرده در مخاطب را بی پاسخ رها می کند و داستانی ساده را روایت می کند که با اندکی کش دادن ماجرا هم قابلیت بیش از ۶۰ دقیقه زمان را ندارد.«آقای الف» به لحاظ مصالح داستانی و نوع نگاه به موضوع مرگ و جهان پس از آن نیز در حد یک قسمت از یک مجموعه تلویزیونی ویژه ماه مبارک رمضان عمل می کند. چون حرف تازه ای علاوه بر آنچه در فیلم های پیشین فیلمساز مثل « پوست موز» و «دموکراسی تو روز روشن» دربارهٔ مرگ و لزوم اندیشه انسان به گریز ناپذیری مرگ محتوم گفته ،ندارد.

نگاهی به تیتراژ و مولفه تکرار شونده مرگ و جهان باقی در کنار سه بعدی بودن فیلم این انتظار را ایجاد می کند که با نمایش سرنوشت شخصیت اصلی فیلم پس از مرگ و ورود به دنیای دیگر ، تولید فیلم به طریقه سه بعدی توجیهی منطقی و در وهله بعد اقتصادی بیابد.اما این انتظار بدیهی با مرگ شخصیت و پایان ناگهانی فیلم در همین لحظه بی پاسخ می ماند.این گونه است که فیلمی که می توانست به واسطه همین سه بعدی بودن کنجکاوی برانگیزی های بسیار داشته باشد، در عمل دافعه برانگیز می گردد و در حالی که نمایش فیلم سه بعدی در ایران تازگی دارد ، استقبال چندانی از آن به عمل نیاید و نگارنده برای تماشای فیلمی که تنها او بلیت تماشایش را خریده به التماس بیفتد تا مبادا به خاطر نداشتن مخاطب ، نوبت نمایش منتفی شود.

۵۷۵۷

دانلود   دانلود


خبرآنلاین
باز نشر: پورتال خبری ممتاز نیوز www.momtaznews.com

نظرتان را در مورد مطلب فوق بنویسید. نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد.