احمق‌هایی که می‌توانند دنیا را تغییر دهند

«احمق‌هایی که فکر می‌کنند می‌توانند دنیا را تغییر دهند، همان‌هایی هستند که دنیا را تغییر می‌دهند.» کتاب با این عبارت آغاز می‌شود و در سراسر آن می‌توان مشاهده کرد که این موضوع برای جابز و همکارانش در شرکت «اپل» صدق می‌کند.

به گزارش خبرآنلاین، استیو جابز، نابغه دنیای معاصر نرم افزار و یکی از بنیانگذاران شرکت رایانه‌ای اپل همچنان در میان مردم محبوب است و یکی از چهره‌های مطرح در بازار کتاب جهان و ایران است. انتشارات هورمزد نیز به تازگی «زندگی مرموز استیو جابز» اثر دانیل لیونز را با ترجمه فرناز کامیار و قیمت هشت هزار و ۵۰۰ تومان منتشر و روانه بازار نشر کرده است.

دانیل لیونز، نویسنده کتاب «زندگی مرموز استیو جابز»، روایتی داستانی را برمی‌گزیند و با بهره‌گیری از آن ماجرای زندگی پررمز و راز جابز را به تصویر می‌کشد. ماجراهای کتاب حول محور یک رسوایی مالی شکل می‌گیرند و نویسنده از تلاش‌های شرکت «اپل» برای بهبود دادن شرایطی پرالتهاب می‌‌نویسد.

لیونز در این کتاب خود را در کالبد جابز قرار می‌دهد و با چشمان مدیرعامل شرکت معتبر «اپل» به دنیا می‌نگرد. در مطالب کتاب به وضوح مبالغه‌هایی دیده می‌شود که گرچه نمی‌توان نام دروغ را بر آن‌ها نهاد اما به نظر می‌رسد گاه فراتر از واقعیتند. بهره‌گیری از زبان طنز در این اثر به نویسنده کمک کرده تا بتواند فضای کتاب را برای مخاطب خواندنی تر کند. به عبارتی بخشی از این کتاب بر اساس واقعیت و شخصیت‌های حقیقی نوشته شده و بخش دیگرش از گفت‌وگوها، افکار و نگرش‌های شخصیت‌های کتاب و بر اساس تصویرپردازی‌های نویسنده نشات گرفته است.

برای مردم دانستن از رازهای اسیتو جابز در اپل نیز بسیار خوشایند است؛ امری که در ادامه به برخی از آنها اشاره می شود:

«- اولویت با طراحی است: هر تولید کننده‌ای بر روی طراحی مناسب محصولاتش به اندازه خود تأکید می‌نماید. اما اپل، زیر نظر مدیریت «جاناتان آیو» به ما آموخت که طراحی، چیزی فراتر از یک تأکید است. طراحی در نظر اپل، بالاترین چیز است. استیو جابز به معنای واقعی کلمه، باقی پروسه تولید یک محصول را تابع طراحی آن محصول قرار می‌داد. این دیدگاه جدید، در دنیایی که ابتدا مدیران تولید و افراد مالی باید ویژگی‌ها و مشخصات محصول مورد نظرشان را در بیاورند، و سپس به طراحان بگویند آن ها چه چیزی را باید طراحی کنند، یک دیدگاه انقلابی به حساب می‌آید.

– پنهان‌کاری و رازداری، مهمتر از هر چیز دیگر:

اپل قوانین رازداری سازمانی را تغییر داد. اپل، جزئی‌ترین و شاید کوچک‌ترین مسائل را از چشم ناظران بیرونی و حتی کارکنان خود پنهان نگه می‌دارد. کارمندان اپل همیشه با این ترس زندگی می‌کنند که اگر کوچکترین چیزی را در ارتباط با کار و شرکتشان فاش نمایند، بی‌تردید اخراج خواهند شد. برای نمونه، یک کارمند اپل تنها حق دارد که در مشخصات شغل خود در صفحه فیس‌بوک‌اش، محل کار خود را اپل بنویسد. او حق ندارد که به عنوان شغل خود، و یا پروژه‌هایی که بر روی آن کار می‌کند؛ اشاره نماید. افزون بر این، کارمندانش به این دلیل که به اندازه کافی از برنامه‌های شرکت، اطلاعات ندارند در نتیجه از پرس و جوی رسانه‌ها و شایعات و سیاست بازی‌های مطبوعاتی به دور خواهند بود و بر روی کارشان تمرکز خواهند کرد.

 

– شما بهتر از مشتریان می‌دانید که آنها چه می‌خواهند!

 

از زمان رهبری استیو جابز هیچ گاه اپل، هزینه چندانی برای به‌کارگیری «گروه‌های تمرکز» صرف نکرده است.

گروه تمرکز در اصل به معنای انجام یک نوع پژوهش کیفی است که در آن از یک گروه از مردم در مورد برداشت‌ها، عقاید، باورها، و نگرش نسبت به یک محصول، خدمات، مفهوم، تبلیغات، ایده، یا بسته‌بندی تحقیق می‌شود. این یک روش معمول در شرکت‌های بزرگ و کوچک است که می‌خواهند بدانند مردم چه می‌خواهند تا تولید آن چیز را در برنامه خود قرار دهند. اما همانطور که گفته شد، اپلِ قانون شکن، در این زمینه کاملا بر خلاف همه شرکت های دنیا رفتار می‌کند و به اعتقاد رهبر فقیدش، استیو جابز: «ما نیازی به صرف هزینه‌های هنگفت انجام تحقیقات بازاریابی نداریم چرا که ما بهتر از مشتریانمان می دانیم که آنها چه می‌خواهند.»

از طرف دیگر، اپل همیشه چیزی را تولید کرده است که مدیرانش آرزو داشته‌اند که روزی چنین چیزی را داشته باشند. در نتیجه، اپل با ارائه محصولاتی که مشتریانش نمی‌دانستند که می‌خواهند، آنها را خوشحال و حیرت‌زده می‌کند.

این دیدگاه در سال ۱۹۷۷ با ورود یک سرمایه‌گذار جدید به اپل، شکل گرفت. در این سال که جابز و وزنیاک مشتاقانه برای اپل I سفارش می‌گرفتند و به دنبال ریسک‌های بزرگتری در نتیجه طراحی و تولید اپل II بودند، سرمایه‌گذاری را به نام «مایک مارکولا» به تجارت خود وارد کردند، او با تزریق ۲۵۰ هزار دلار به کمپانی و تبدیل شدن به سومین شریک، فلسفه بازاریابی اپل را در ۳مرحله، از ایده تا عمل که تاکنون این شرکت را پشتیبانی و حفاظت کرده شکل داده است که می‌تواند مثال مفیدی برای راه‌اندازی کسب و کارهای دیگر نیز باشد.

بر اساس اولین مرحله از فلسفه بازاریابی اپل، که «همدلی» نام دارد، این شرکت همواره در جهت ایجاد «یک رابطه صمیمانه» با مشتریانش می‌کوشد و همانطور که «مارکولا» نیز می‌گوید: «حقیقتا ما خواسته‌های مشتریانمان را بهتر از هر شرکت و کمپانی دیگری دنبال می کنیم.»

نظرتان را در مورد مطلب فوق بنویسید. نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد.