جام جم آنلاین: ای دختر اهل بیت آفتاب!. در زیباترین روزی که به نام تو رقم خورده است؛ در کنار درختانی که قد برافراشتهاند، اما متواضعانه به سمت تو خم شدهاند، دست به سینه میایستم و به تو سلام میکنم.
چشم که میگشایم، تو را میبینم که در واژههای زیارتنامهات جاری شدهای و آرام همچون کلمات وحی بر لبهای ترکخوردهام طلوع میکنی.
چه لحظه شگفتی است وقتی آسمان دوستداشتنی میشود و کاشیهای صحن حرمت به سماع درمیآید.
حالا در قنوت نمازم رودخانهای از کلمات مقدس به راه میافتد و من سبکبارتر از قاصدکی عاشق، بر شانههای باد به حرکت درمیآیم.
راستی! از داخل حرم تو، چقدر آسمان به دلم نزدیکتر است!
ای دومین فاطمه!
تو در مدینه چشم به هستی گشودی، اما شهر تو قم است و قم بی تو شهر نیست.
از حضور آسمانی توست که هر روز خورشید به این شهر سرک میکشد و به طواف گلدستههای نورانیت میآید و هر روز باد عطر نفسهای اردیبهشتی تو را در همه شهرها منتشر میکند.
امروز قم به خود میبالد که تو را دارد.
در حرم مطهرت میشود، بزرگ شد و عزت یافت. میشود پنجرهای به سمت ابدیت گشود. میشود پرواز بر ابرهای آرامش را تجربه کرد.
حرمت شفاخانهای است که هر روز ستارههای نیازمند به آن دخیل میبندند.
… و امروز روز مهربانی است. روز کرامت و بزرگی، روز معصومیت، روز آینه و روز میلاد توست.
همه دلها و نگاهها به سمت تو نشانه رفتهاند.
نقارهها معصومیت تو را فریاد میکشند. فرشتهها در رواق حَرَمت شیرینی پخش میکنند. همه اهل بیت آمدهاند تا در شادی روز میلادت سهیم باشند ای بانوی باکرامت. ای معصوم بزرگ!
عبدالرحیم سعیدیراد – جامجم
jamejamonline.ir – 22 – RSS Version