تحلیل روزنامه جمهوری اسلامی از گرانی های اخیر/ اشتباه رسانه‌ای در مواجهه با تورم

شاید اگر بخواهیم با واقعیت تلخ و گزنده گرانی که این روزها بیش از هر زمان دیگری جامعه را آزار می‌دهد منصفانه و البته مدبرانه مواجه شویم، بیراه نباشد که رسانه‌ها را نیز از وجوه خاصی بتوان مقصر دانست. اشتباه نشود، مقصود از مقصر قلمداد کردن رسانه‌ها در ماجرای گرانی، تکرار همان موضع نخ نما شده و عوام فریبانه نیست که با فرافکنی و دادن نشانی نادرست به خیال خود تلاش می‌کند، رسانه‌ها را عامل دامن زدن به مشکلات و چالش‌ها معرفی کند؛ نه این بار به نظر می‌رسد رسانه‌ها و روزنامه‌نگاران، وبلاگ نویسان و تحلیلگران رسانه‌ای از جنبه‌های دیگری در مواجهه با مشکل گرانی و تورم دچار اشتباه شده‌اند. البته بدیهی است که مراد از جمع بستن تمام رسانه‌ها و… این نیست که همگان را به یک چوب برانیم چرا که قطعاً استثناهایی وجود دارد و میزان اشتباهات هم متفاوت است.

اما چرا رسانه‌ها را در مواجهه با موضوع گرانی، مقصر می‌دانیم؟

بارها گفته‌اند و شنیده‌ایم که یکی از کارکردهای رسانه، تبیین و تشریح مفاهیم، مقولات و مسائل پیچیده و غامض برای افکار عمومی است.

به عبارت دیگر رسانه‌ها به عنوان ابزارهای ترجمان، موظفند ریشه‌ها، علل و روندهای غامض و پیچیده‌ای را که در مورد بسیاری از اتفاقات و رویدادهای جامعه وجود دارند به زبانی ساده، حتی المقدور همه فهم و قابل درک برای افکار عمومی، ترجمه و بیان کنند. تا اینجای کار را به احتمال قوی همه قبول دارند اما به نظر می‌رسد محل لغزش دقیقاً جایی است که این ساده سازی که از کارکردها و به نوعی وظایف رسانه‌ها تلقی می‌شود با “ساده انگاری” تعمداً یا سهواً اشتباه گرفته می‌شود. به دیگر سخن در برخی موارد مشاهده می‌کنیم که یک رسانه و نویسنده آن به جای اینکه با درک و فهم یک واقعیت پیچیده و چند وجهی، آن را در عین همان چند لایه بودن و دشواری در تجزیه و تحلیل برای افکار عمومی تشریح و تبیین کند و با لایه‌برداری از واقعیت مسئله و بیان ساده اما ناظر بر واقعیت پدیده، به مردم و مخاطبانش برای درک موضوع کمک کند، راه دیگری را در پیش می‌گیرد یعنی وجوه مختلف و لایه‌های حقیقی مسئله را از بیخ و بن حذف و پاک می‌کند و به این ترتیب تصور می‌کند موضوع همه فهم می‌شود! اجازه بدهید مسئله را در مورد همین موضوع گرانی، تشریح کنیم. بی‌تردید و همانگونه که کارشناسان بارها و بارها گفته اند، تورم طی چند دهه اخیر در ایران به علل متعددی همواره در ابعاد مختلف در اقتصاد کشورمان حضوری تمام عیار داشته است و همچنان دارد.

طبیعی و منطقی است که دیرپایی چنین واقعیتی در اقتصاد ایران که گاه در قالب ابرتورم‌های شدید یا جهش‌های قیمتی مقطعی هم بروز می‌یابد، برخاسته از مجموعه‌ای از علل و عوامل زیرساختی، تاریخی و حتی جغرافیایی و سیاسی است. هرگاه یک یا چند متغیر از میان عوامل مؤثر در ایجاد و تداوم تورم دستخوش تحولات مخرب می‌شوند، نرخ تورم نیز رو به فزونی بیشتر می‌گذارد. مانند یک سال اخیر که به علل مختلف از جمله رشد نقدینگی، بالا رفتن پایه پولی، افزایش قیمت حامل‌های انرژی، سیاست‌های غلط پولی، تنش‌های سیاسی و دیپلماتیک و التهاب در نرخ ارز و… تورم شتاب فزاینده‌ای یافته است.

حال آیا اگر رسانه‌ها در عین درک صحیح و همه جانبه از این مجموعه عوامل، تلاش کنند هر یک از این علل و سهم آنها را در ایجاد و فزونی تورم برای افکار عمومی به زبان ساده، روان و همه فهم، تشریح و تبیین کنند، به وظیفه خود عمل کرده‌اند یا اگر سعی داشته باشند با حذف عوامل مؤثر در افزایش تورم و نادیده انگاشتن تأثیری که این علل در شتاب‌گیری تورم دارند، تنها به مواردی مانند تخلفات چند محتکر، فساد چند رانت خوار یا غرض ورزی‌های برخی مدیران سیاسی اشاره کنند و ریشه تمام مشکلات را در این قبیل مسائل خلاصه نمایند، به وظیفه ساده سازی برای افکار عمومی عمل کرده‌اند؟

قطعاً عملکرد درست رسانه‌ها، شیوه نخست است. باید میان ساده سازی و ساده انگاری تفاوت قائل شد. وظیفه رسانه و تحلیلگر رسانه‌ای این نیست که با پاک کردن مجهولات یک معادله، حل آن را برای افکار عمومی ساده جلوه دهد بلکه اتفاقاً اگر جامعه گرفتار گرانی به علت سطح پایین دانش اقتصاد، عدم اطلاع از شرایط یا خستگی از فشار تورمی، نمی‌تواند یا نمی‌خواهد به جنبه‌های مختلف معضل گرانی علم پیدا کند و تنها به دنبال مقصران این شرایط می‌گردد تا درد خود را با فریاد کشیدن بر سر آنان لااقل تسکین دهد، این وظیفه رسانه است که توجه و نگاه جامعه را به ابعاد مختلف موضوع جلب کند و اساساً برای افکار عمومی توضیح دهد که گرچه رانت خواری، فساد، احتکار و سیاسی کاری برخی در افزایش تورم تأثیر دارند و باید متوقف شوند اما ریشه مشکل جای دیگری است و این مسائل در حکم شاخ و برگهای آن ریشه هستند.

رسانه باید به جای تاکید غیرکارشناسانه بر نقش و سهم سوءرفتارهای برخی متخلفان، انگشت اتهام را به سمت سوء‌مدیریت مسئولان اجرایی نشانه برود تا افکار عمومی نیز با دنبال کردن سمت و سوی اشاره رسانه، علل اصلی را بیابند.

رسانه، به جای اینکه برای یک رانت خوار، سهمی فراتر از میزان توان اثرگذاری در اقتصاد کشور تعریف و تصویر کند باید سیاستها و رویکردهای رانت آفرین را به جامعه معرفی نماید چرا که در بسیاری موارد حتی افراد سالم و متعهد جامعه نیز بدون آگاهی و قصد قبلی به علت اتخاذ یک سیاست نادرست و رویکرد رانت آفرین در فرایند رانت خواری قرار می‌گیرند. مانند زمانی که با اصرار بر سیاست نادرست کاهش دستوری نرخ سود تسهیلات بانکی، بسیاری از ما نیز شاید براساس منطق اقتصادی تشویق شدیم تا در صف دریافت کنندگان تسهیلات ارزان‌تر از تورم بایستیم و به این ترتیب تلاشمان برای برخورداری از این تسهیلات به صورت غیرمستقیم ما را در زمره رانت خواران تسهیلات بانکی قرار داد حتی بدون اینکه خودمان بدانیم و بخواهیم! از این رو دادن نشانی و آدرس سیاست‌های رانت آفرین، رویکردهای فسادزا، عملکردهای محتکرپرور، قوانین ضدکارآفرینی، ژست‌های ضد سرمایه‌داری بدون تفکیک نوع سالم آن از ناسالم و نامشروع، آن هم از سوی رسانه‌ها نه تنها کمکی به حل مشکل گرانی نمی‌کند بلکه زمینه و بسترهای موجود برای نقش‌آفرینی کارآفرینان، سرمایه گذاران، ثروت آفرینان و دلسوزان اقتصادی را نیز از بین می‌برد.

۳۹۳۹

دانلود   دانلود


خبرآنلاین

نظرتان را در مورد مطلب فوق بنویسید. نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد.