حلب ، همسایگی بیت المقدس یا اورشلیم

جبهه ضد سوری پس از تحمل شکست سنگین در دمشق و ناکامی در کودتا علیه حکومت بشار اسد روی «حلب» بعنوان مهمترین و پرجمعیت ترین استان سوریه- پس از دمشق- تمرکز کرده و درصدد است تا با تسخیر این استان، شکست های خود را جبران کند.
اطلاعات موثقی که دو هفته پس از انفجار- روز ۲۸تیر- دبیرخانه شورای امنیت ملی و نفوذ نزدیک به ۲۰ هزار تروریست مسلح به پایتخت سوریه، منتشر شده اند، گمانه زنی های مختلف را در مورد اهداف جبهه ضد سوری- مرکب از آمریکا، رژیم صهیونیستی، فرانسه، انگلیس، عربستان، قطر، ترکیه، القاعده و گروه های مسلح دیگر- از میان برداشته است.
براساس یک برنامه منسجم و چند وجهی قرار بود حکومت سوریه تا قبل از آغاز ماه مبارک رمضان ساقط شود و حکومت وابسته به آمریکا و اسرائیل بعنوان «هدیه ای آسمانی»! به مردم سوریه تحمیل گردد نفوذ انبوه تروریست ها به دمشق که به سلاح های نیمه سنگین و حتی ضد هوایی مجهز بودند با هدف «تسخیر پایتخت» انجام شد و بمب گذاری در جلسه شورای امنیت ملی سوریه که به گمان آنان با حضور همه اعضای بلندپایه کشور و به ریاست بشار اسد تشکیل می شود، برای فروپاشی نظام سیاسی و ارکان نظامی و امنیتی آن صورت گرفت. براساس آنچه در جلسه سرویس های اطلاعاتی هفت کشور مورد اشاره گذشته بود و گوشه هایی از آن توسط خبرگزاری رویترز لو رفت و به این دلیل رئیس آن از سوی دولت انگلیس بشدت ملامت شد، این برنامه ای بود که هیچ تردیدی در موفقیت آن نبود و به قول ما ایرانی ها مو هم لای درزش نمی رفت، اما معجزه ای که این شش کشور در انتظار آن بودند نه تنها روی نداد و کودتا به شکست انجامید بلکه به قول «ابزرور» به ضد خودش تبدیل شد. در این کودتای تروریستی، دولت اسد ۴ تا ۶ عنصر نظامی امنیتی خود را از دست داد ولی در همان ساعت اول بسرعت جاهای خالی را به بهترین نحو پر کرد و همزمان نیروهای تازه نفس ارتش را برای قلع و قمع سریع تروریست ها وارد میدان کرد. ارتش بلافاصله هر ۹ منطقه آلوده دمشق را به محاصره درآورد و ظرف ۴۸ ساعت هزاران نفر از تروریست ها را از میان برد و ظرف ۱۰۰ساعت پاکسازی دمشق و محلات و باغات و روستاهای اطراف آن را به پایان رساند. بدینگونه، عملیات تروریستی موسوم به «آتشفشان دمشق» با مشت آهنین ارتش از بین رفت.
۴ روز پس از شکست سنگین جبهه تروریستی علیه دمشق، ماجرای حلب شروع شد. حلب از نظر جمعیتی با دارا بودن حدود ۷/۲میلیون نفر دومین شهر پرجمعیت سوریه- پس از دمشق با حدود ۵/۳میلیون نفر – به حساب می آید و اضافه بر آن پس از دمشق مهمترین نقطه اتکای دولت سوریه به حساب آمده و یکی از استان هایی است که دولت در آن بیشترین حامیان را دارد. از نظر جبهه تروریستی با محوریت آمریکا، جداسازی پایتخت تجاری سوریه مهمترین ضربه روانی را به حکومت وارد می کند. حلب از نظر جغرافیایی با سه استان رقه در شرق و ادلب و حماه در غرب و جنوب پیوستگی و همسایگی دارد. در این بین ادلب و حماه به اضافه حمص آلوده ترین استانهای سوریه به حضور تروریست ها بوده و استعداد شعله ور شدن را دارد. از سوی دیگر حلب مطمئن ترین مرز ترکیه با سوریه را تشکیل می دهد. ترکیه از طریق استان های حسکه، حلب و ادلب به سوریه وصل می شود. مرزهای حسکه در سیطره کردهاست و مرزهای ادلب هم بسیار کم است بنابراین تنها نقطه امید ترکیه و اربابان بین المللی و هم پیمانان منطقه ای آن برای رسوخ نظامی- امنیتی به سوریه، مرزهای حلب است که بین ۱۵۰ تا ۲۰۰کیلومتر طول دارد.
براساس طرح دوم جبهه ضد سوری ، حلب باید به تصرف درآید تا از طریق حلب حد فاصل مرزهای ترکیه تا اردن یعنی استان های حلب، ادلب، حما و حمص از سیطره دمشق خارج شود که اگر این اتفاق بیفتد سوریه به چهار تکه در شرق (دیرالز ور، حسکه و رقه) در میان (همین ۴ استان) در غرب (لاذقیه و طرطوس) در جنوب (دمشق، درعا، سویدا و قنیطره) تقسیم شده و این به معنای پایان موجودیتی است بنام سوریه. جالب این است که «وستروله» وزیر خارجه آلمان یک روز قبل از تجمیع عناصر وابسته تروریست در حلب در نامه ای به کشورهای اروپایی و کاترین اشتون- هماهنگ کننده سیاست خارجی اتحادیه اروپا- همراهی کشورش را با طرح مشترک آمریکا، انگلیس، رژیم صهیونیستی و… اعلام کرد. در نامه او آمده بود: «دولت اسد دیگر در شرایطی نیست که بتواند کنترل کامل اوضاع را بدست گیرد. در چنین شرایطی باید- بعد از شکست پروژه کودتا در دمشق- راه حل دیگری پیدا شود.»
همزمان با شکست عملیات آتشفشان علیه دمشق، ارتش ترکیه بشدت بر حجم نیروهای نظامی مستقر در مرز با سوریه افزود. چندین پایگاه جدید در نزدیکی مرزهای ترکیه با سوریه در دو استان «هاتای» و «اسکندریه» ایجاد شد و حجم گسترده ای از سلاح های ضد هوایی در مرز مستقر شدند. اقدام دولت ترکیه عجیب و قطعا خارج از ظرفیت این کشور و بخصوص خارج از ظرفیت دولت اردوغان می باشد و خود این دو نکته را به ما گوشزد می کند؛ نکته اول این است که این تصمیمی صرفا ترکیه ای نیست بلکه مجموع کشورهای مورد اشاره در آن دخالت دارند و دقیقا به همین دلیل رهبر حزب سعادت ترکیه دوستانه به اردوغان هشدار داد که با طناب این کشورها به چاه نرود و نکته دوم این است که دولت ترکیه- به غلط- این طرح را قطعی و پیروزی آن را حتمی می داند و از این رو داوود اوغلو وزیر خارجه سه روز پیش در مصاحبه با تلویزیون ۲۴ ترکیه و در واکنش به اعتراضات داخلی علیه اقدامات ضد سوری دولت، از تحقق یک هدف تاریخی- سیطره ترکیه بر سوریه و سپس بر منطقه عربی- خبر داد و گفت: «آنکارا مصمم به فرو ریختن دیوارهایی است که بین ملت های منطقه و ترکیه کشیده شده است. اگر قرار باشد که در دنیا تحولی ایجاد نکنند، سیاستمدار و سیاست خارجی هم بی معنا خواهد بود.»
از جنبه دیگر و با توجه به شرایط کنونی و به شکست انجامیدن انواع طرح های ضد سوری، عملیات حلب در واقع «آخرین عملیات مهم» جبهه ضد سوری می باشد و اگر این طرح هم شکست بخورد که نشانه های آن همین الان قابل مشاهده است، آخرین امید غرب به تغییر رژیم از طریق اقدامات نظامی امنیتی بر باد می رود از این رو بعضی از صاحب نظران در غرب گفته اند طرح های ضدسوری در ربع ساعت آخر زمان تحول قرار دارد. در شرایط کنونی ترکیه مرزهای خود با سوریه را در حلب به مرز فعال تبدیل کرده و مسئولیت آن را هم بطور رسمی- از زبان وزیر خارجه اش- پذیرفته است. هدف برنامه ریزی شده در حلب این است که پس از آنکه شهر را بطور نسبتاً کامل به تسخیر درآوردند و ارتش سوریه را به عقب راندند آسمان این استان را به عنوان منطقه ممنوعه پروازی اعلام کنند و عملاً به نیروهای تروریست برای انجام اقدامات گسترده بعدی پوشش امنیتی بدهند. اعلام منطقه ممنوعه پروازی- Nonfly- اگر چه غیرقانونی است و هیچ کشور یا هیچ مجموعه کشورهایی نمی توانند آسمان یک کشور را به عنوان منطقه ممنوعه پروازی درآورند چرا که نقص حاکمیت و تمامیت ارضی یک کشور به حساب می آید و از نظر فنی مستلزم تصویب در شورای امنیت سازمان ملل و قرار گرفتن آن کشور ذیل بند ۷ منشور است، اما در عین حال همانطور که وزیر خارجه آمریکا پس از شکست جلسه پنجشنبه ۲۹ تیر شورای امنیت اعلام کرد، آنان اقدامات فراقانونی را در دستور کار قرار داده اند. اقدام غیرقانونی ترکیه و… اقدامی با ریسک بالاست چرا که این اقدام در حکم اعلام رسمی جنگ علیه سوریه است و شلیک به هواپیماهای سوری در حلب کلید آغاز یک جنگ با پیامدها و دامنه های غیرقابل پیش بینی خواهد بود. ترکیه و… قبل از اقدام باید از موارد مهمی مطمئن باشد؛ از جمله اینکه سوریه به آتش هوایی علیه خود پاسخ نمی دهد، ناوها و هواپیماهای روسیه در پایگاه دریایی طرطوس وارد عمل نمی شوند، ایران وارد عمل نمی شود و حزب الله لبنان کاری نخواهد کرد.
پر واضح است که اولاً سوریه قطعاً و بدون تأخیر و تردید واکنش نشان می دهد کما اینکه وقتی هواپیماهای جنگی ترکیه به آسمان آب های ساحلی سوریه وارد شدند با واکنش قاطع مواجه گردیدند. این چنین واکنشی کاملاً طبیعی و قانونی است پوتین به عنوان بالاترین مقام روسیه اعلام کرده است که به هر آتش بازی خارجی علیه دمشق پاسخ می دهد. چند روز پیش وزیر دفاع ایران هم در اظهارنظر صریح هرگونه تهدید علیه سوریه را تهدید علیه ایران ارزیابی و واکنش فوری ایران را قطعی دانست و سیدحسن نصرالله هم با صراحت اعلام کرد که حزب الله با تمام توان در کنار ارتش سوریه در برابر هر نوع تهاجم خارجی ایستاده است.
با این وصف کاملاً پیداست که اقدامات جبهه ضد سوری در حلب، اقداماتی با ریسک بالاست و می تواند یک جنگ جهانی را در پی داشته باشد. اگر خوب به صحنه بین الملل نگاه کنیم دو جبهه گسترده را در مقابل هم می بینیم جبهه ای با محوریت غرب و مرکزیت آمریکا که ظرفیت خود را در اجلاس اخیر پاریس نشان داد و جبهه ای با محوریت آسیا و مرکزیت روسیه و ایران که ظرفیت مشابهی دارند و البته از مشروعیت بیشتری برخوردارند و حمایت حدود ۱۰۰ کشور را در قاره های آمریکا، اروپا، آفریقا و آسیا را دارند در این میان سؤال کلیدی این است که آیا آمریکا و… آمادگی ورود به یک جنگ بزرگ با پیامدهای بسیار مخرب و دهها موضوع نامعین را دارند؟ تکلیف جبهه مقابل غرب معلوم است. موضع جبهه مقابل آمریکا، «دفاعی» است و واکنش آن به تهدید و تهاجم موضوعی است که به پرسش و چون و چرا و محاسبه نیاز ندارد. یک جبهه وقتی با موجودیت خود مواجه می شود و بیش از یک راه برایش باقی نمی ماند و آنهم یعنی مقاومت در بالاترین سطح و استفاده از همه ابزارها برای ناکام کردن دشمن. این جبهه امکانات لازم را برای دفاع از خود دارد و می تواند ظرف چند روز دولت آنکارا را با استفاده از ظرفیت های خود و ظرفیت همگرا با خود در ترکیه، ساقط کند، دامنه لهیب را متوجه رژیم وابسته و فاسد عربستان کند و با کمک حزب الله و امکانات خود اسرائیل را به مرز فروپاشی مطلق بکشاند. این موضوعی است که جبهه تروریستی باید پیش از هر اقدامی به آن با دقت بیندیشد و به نظر می آید که چنین تاملی وجود دارد و از این رو این قلم به رغم آنکه نشانه هایی مبنی بر شروع یک جنگ را تصدیق می کند اما نتیجه گیری مبتنی بر دست زدن جبهه تروریستی به یک جنگ را جدی نمی داند.
سعدالله زارعی


بولتن نیوز | bultannews.com

نظرتان را در مورد مطلب فوق بنویسید. نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد.