«سایه های تاریک»، «انتقام جویان»، «مردان سیاه پوش ۳»، «نبرد تایتان ها»، «بازی های گرسنگی»، «کیمیا و خاک» و «خوابم می‌آد»

با توجه به کمبود چنین بخشی در فضای مجازی فارسی زبان، بر آن شدیم که بخش راهنمای فیلم را به قسمت های دیگر سایت سینما نگار اضافه کنیم. در این بخش هر ماه، چند فیلم روز ایرانی و خارجی ارزشگذاری شده و مورد بررسی قرار میگیرند. راهنمای فیلم قرار نیست فضایی برای تحلیل مفصل فیلمها باشد، وظیفه راهنمای فیلم انتقال اطلاعات لازم درباره یک فیلم به کاربران سایت است، به طوری که کاربران بتوانند با پیگیری این بخش آن فیلمی را که به علایق شان نزدیک تر است راحت تر انتخاب کنند و از دیدنش لذت ببرند. از طرفی کاربران سایت این امکان را دارند که در بخش نظرات همین بخش دیدگاه های خود را درباره فیلمهای بررسی شده بیان کنند. باشد که با کمک نظرات شما بتوانیم فضای مناسبی برای بحث و جدل درباره فیلمهای مختلف ایجاد کنیم و لذت حاصل از فیلم دیدن هایمان را با هم قسمت کنیم. امیدوارم بخش راهنمای فیلم بتواند با پیشنهاد های شما به مرور جایگاه خودش را پیدا کند و محل مناسبی برای تبادل نظر علاقه مندان پیگیر سینما باشد.

ارزشگذاری فیلم ها متناسب با روال همیشگی آن، با دادن و یا ندادن ستاره به فیلم ها صورت میگیرد. لازم به ذکر است که فیلمهای ایرانی در مقیاس سینمای ایران و فیلمهای خارجی در مقیاس سینمای جهان مورد بررسی قرار می گیرند. البته ما با این تفکیک مخالف ایم و مایل ایم فیلمهای ایران را در مقیاس جهانی بسنجیم، اما متاسفانه به علت کیفیت فیلم های روی پرده سینمای ایران، ناچاریم به چنین تفکیکی روی بیاوریم. به امید اینکه روزی فرا برسد که فیلمهای ایرانی را هم در مقیاس جهانی بسنجیم.

نحوه ارزشگذاری:

  عالی ،  خیلی خوب ،  خوب ،  متوسط ،  ضعیف


حسین ارومیه چی ها. تیر و مرداد ۹۱

سایه های تاریک /The Dark Shadows 

 
کارگردان: تیم برتون              
فیلمنامه: سِث گراهام اسمیت بر اساس داستانی از جان آگوست
ژانر: فانتزی
بازیگران: جانی دپ، میشل فایفر، اوا گرین، هلنا بونهام کارتر
محصول: ۲۰۱۲ آمریکا
مدت زمان: ۱۱۳ دقیقه

خلاصه داستان: بارناباس کالینز پس از آنکه معشوقه اش توسط جادوگری کشته می شود به دست همان جادوگر به یک خون آشام تبدیل می شود و وارد قبری در اعماق زمین می شود. پس از دو قرن او در حالی از قبر بیرون می آید که با موقعیت تازه ای رو به رو می شود. او با خانواده ای عجیب و غریب آشنا می شود و باید در کنار آنها زندگی کند. از طرفی تصمیم دارد هر طور که شده از جادوگر بد ذات هم انتقام بگیرد…

درباره سازنده: تیم برتون از کارگردانان معتبر هالیوود در کارنامه خود فیلم های ماندگار و بزرگ کم ندارد. حتی فیلم های کوتاه دهه هفتاد و هشتادی او نیز نشان از نوع خاص نبوغ و اندیشه این فیلمساز ۵۴ ساله اهل کالیفرنیا دارد. فیلم های برتون همواره آمیخته با دنیایی از فانتزی و رویا هستند که گاه می توان از خلال آنها به دردهای بشری نیز پی برد. نوع ویژه ای از سورئالیسم که با سبک خاص برتون دنیایی سهل و ممتنع را پیش روی مخاطبان می گذارد. «ادوارد دست قیچی»، «سوینی تاد»، «اِد وود»، «ماهی بزرگ»، «آلیس در سرزمین عجایب»، «عروس مرده»، «بتمن باز می گردد» برخی از مهمترین فیلم های او به شمار می روند. «سایه های تاریک» اگرچه چندمین همکاری مشترک او و جانی دپ به حساب می آید، اما ظاهرا نتوانسته رضایت مخاطبان و منتقدان را به دست آورد.

درباره فیلم: «سایه های تاریک» متاسفانه از سطح یک ادای دِین فراتر نمی رود. ادای دینی به یکی از سریالهای تلویزیونی اواخردهه شصت با همین نام که برتون و دپ هر دو از علاقه مندان پر و پا قرص آن بودند. چیزی که باعث می شود این فیلم با فاصله بسیار از دیگر آثار برتون قرار گیرد هم همین علاقه بیش از حد او به داستان و فضا و شخصیت ها بوده که باعث شده فیلم تا حد بسیاری از جزئیات و مولفه های مالوفش تهی باشد. ظاهرا وی تمام تمرکزش را روی فضاسازی غریب این بازسازی گذاشته و تلاش کرده به بهترین نحو موقعیت های جذاب و شیرین آن مجموعه را اینجا نیز با استفاده از جانی دپی که این بار همچون نقش های پیشین آثار مشترکشان از سورئالیسم خاص برتون بهره هایی برده. اما حتی او هم قادر نیست فیلم را از ورطه چنین شکستی نجات دهد. زیرا مشکل بیش از همه در عدم تطابق میان شخصیت ها و بعضا موقعیت هایی است که چون از یک بستر مناسب حاصل نمی شوند نمی توانند مخاطب را با خود همراه کنند. اگر برتون بازی شیفته هستید به احتمال زیاد از تماشای این آخرین فیلمش غافلگیر و تا حدی دلخور خواهید شد. چرا که بدون شک از او انتظار چنین فیلمی را نداشته اید. به خصوص که شخصیت اصلی هم آن چنان که در فیلم های دیگرش پرداخت شده اند و قوام یافته اند به نتیجه نرسیده است. در مجموع پیشنهاد می کنم انتظارتان را تا حد زیادی پایین بیاورید بعد به تماشای «سایه های تاریک» بنشینید چرا که فیلم تاکنون بر خلاف انتظارت خیلی ها بوده است.

 بازتاب منتقدان: متوسط
امتیاز در سایت آی ام دی بی: ۶٫۵ از ده
امتیاز در سایت متاکریتیک: ۵۵ درصد

نکته ویژه: همکاری دوباره تیم برتون و جانی دپ

نمونه ای از دیالوگهای فیلم:

بارناباس کالینز(جانی دپ):[وقتی یک از کارگرهای ساختمان را می رباید]:من واقعا متأسفم،ولی تو حتی تصورشم نمی تونی بکنی که چقدر تشنمه!( و بعد او را گاز می گیرد)


انتقام جویان /The Avengers 
 

کارگردان: جاس وِدون
فیلمنامه: جاس ودون و زَک پِن (بر اساس داستان های مصور استن لی و جک کِربی)
بازیگران: رابرت داونی جونیورز، کریس اوانز، اسکارلت جوهانسون، کریس هِمسوِرث، جرمی رنِر
ژانر: ماجرایی، علمی تخیلی
محصول: ۲۰۱۲ آمریکا
مدت زمان: ۱۴۳ دقیقه

خلاصه داستان: فعالیت های شرورانه برادر ناتنی ثور سرانجام باعث دردسر می شود و با باز شدن بخش دیگری از کهکشان باعث هجوم بیگانگان به زمین می شود. اینجاست که اتحاد مجموعه ای از ابرقهرمانان کمیک استریپ ها به کمک بشر می آید و این بار همگی دست در دست هم برای نجات هستیِ زمین بر می تابند. ابرقهرمانانی همچون «ثور»، «مرد آهنی»، «کاپیتان آمریکا»، «هالک شگفت انگیز» که هر کدام به تنهایی قادر بودند از پس همه شرارت های بدمن های یک فیلم بر بیایند! حالا در کنار هم باید از نابودی زمین جلوگیری کنند.

درباره سازنده: جاس ودون کارگردان ۴۸ ساله آمریکایی که بیشتر به عنوان نویسنده فعالیت داشته در کارنامه خود نگارش فیلمنامه هایی چون اولین قسمت انیمیشن «داستان اسباب بازی» را دارد که برای آن نامزد اسکار هم شده، همچنین او از پدیدآورندگان اصلی سریال پرطرفدار «بافیِ خون آشام» هم بوده که در فاصله سال های ۱۹۹۷ تا ۲۰۰۳ پخش می شد. «آرامش» دیگر فیلمی است که او در مقام کارگردان در آن حضور داشته است. «انتقام جویان» بعد از «آرامش» و انبوهی از سریالهای تلویزیونی دومین فیلم مستقل او به عنوان کارگردان به حساب می آید.

درباره فیلم: این از معدود دفعاتی است که یک بلاک باستر تا این حد می تواند مخاطب را هیجان زده کند و احساس نکند پس از تماشای فیلم سرش کلاه رفته. یک فرمول موفق که احتمالا باز هم در دستور کار قرار خواهد گرفت. مهمتر از همه چیز این است که هر کدام از شخصیت ها را به تنهایی درک می کنی و حالا با یک خط داستانی کلیشه ای آخرالزمانی همه آنها را در کنار هم می پذیری. شخصیت هایی که هر کدام در فیلم های مالوف خود شاید تا حدودی مخاطب را ذوق زده می کردند و البته از یک جایی هم برایش ملال آور می شدند ولی حالا در اینجا نقطه اشتراک همه شان یک چیز است؛ آنها همگی ابر قهرمانند! موقعیت ها و دیالوگ هایی که میان این شخصیت ها شکل میگیرد همه چیز را برای فراهم آوردن یک داستان جذاب و پرکشش مهیا میکند. ماجرا حتی تا جایی پیش می رود که خود ابرقهرمان ها هم از ویژگی های یکدریگر به وجد میآیند و مجیز همدیگر را می گویند. مثل آنجا که استارک مرد آهنی از هیبت و خشونت هالکِ واقعا شگفت انیگز حیرت می کند و از او تعریف می کند. چنین ایده ای در ابتدا شاید خیلی بکر به نظر برسد و پیش خودت بگویی حتما فیلم درجه یکی از آن درخواهد آمد اما اگر هالیوودی تر فکر کنی شاید از خیر صابون زدن به دلت بگذری و بی جهت به خودت وعده سر خرمن ندهی چون عادت کرده ای به تماشای اکشن های بی سر و ته و بلاک باسترهایی که حتی ارزش وقت گذاشتن هم ندارند. اما وقتی تجربه تماشای چنین فیلمی را از سر گذراندی آن وقت است که خودت را شماتت خواهی کرد. بله، این یک بلاک باستر پر خرج و شلوغ است با حضور همه ابرقهرمانان محبوبتان، شاید مثلا یک بتمن کم داشت تا همه چیز تکمیل شود ولی عدم حضور او هم خیلی به جایی بر نمی خورد چرا که سرقفلی او فعلا در دست جناب نولان است و دنباله از آب و گل درآمده تازه شان. اگر می خواهید به جای همه فیلم های این چنین که دیده اید و خودتان را نفرین کرده اید به خودتان یک آوانس بدهید «انتقام جویان» پیشنهاد وسوسه انگیزی است. در روزگاری که با ایده های مزخرف آخرالزمانی چه فیلم هایی که نمی سازند و چه فاجعه هایی که تحویلتان نمی دهند!

 بازتاب منتقدان: خوب
امتیاز در سایت آی ام دی بی: ۸٫۶ از ده
امتیاز در سایت متاکریتیک: ۶۹ درصد

نکته ویژه: گرد هم آمدن جمیعِ ابرقهرمانان ماروِل در یک فیلم !

نمونه ای از دیالوگ های فیلم:

ثور(کریس همسورث): فکر کردم تو مردی!
لوکی(تام هیدلستون):برام عزاداری هم کردی؟
ثور:آره هممون این کارو کردیم.پدر ما…
لوکی: پدر تو!پدرت حتما از نسبت واقعی من با تو چیزی بهت گفته.مگه نه؟
ثور:ما با هم بزرگ شدیم،با هم بازی کردیم،با هم مبارزه کردیم،یعنی هیچ کدوم از اینا رو یادت نمیاد؟
لوکی: من فقط یه سایه یادم میاد،زندگی زیر سایه قدرت و عظمت تو!من فقط یادم میاد که تو منو تو چه مهلکه ای انداختی،منی که باید الان برای خودم یه سلطان می بودم.


مردان سیاه پوش ۳ / Men in Black 3
 

کارگردان: باری سونِنفیلد
فیلمنامه: اتان کوهن و لووِل کانینگهام
بازیگران: ویل اسمیت، تامی لی جونز، جاش برولین
ژانر: اکشن، علمی تخیلی
محصول: ۲۰۱۲ آمریکا
مدت زمان: ۱۰۶ دقیقه

خلاصه داستان: بیگانه ای فضایی در سال ۱۹۶۹موفق می شود تا ”مامور کی” را به قتل برساند و کره زمین را در وضعیت خطرناکی قرار دهد. حالا ”مامور جی” که حالا یک کهنه کار در سازمان به حساب می آید ، مامور می شود تا در زمان سفر کند و به سال ۱۹۶۹بازگردد تا مانع از کشته شدن او در موعد مقرر گردد و به این ترتیب نسل بشر را نجات دهد

درباره سازنده: باری سوننفیلد فیلمبردار سابق هالیوود که فیلمبرداری فیلم هایی چون «وقتی هری سالی را ملاقات کرد»، «تقاطع میلر» و…را در کارنامه دارد، در تازه ترین تجربه اش سراغ ساخت قسمت سوم کمدی اکشن مألوف خود رفته که پیشتر دو قسمت قبلی آن را نیز کارگردانی کرده بود. وی که در دهه نود با کارگردانی قسمت هایی از سریالهای تلویزیونی همچون «خانواده آدامز» کارگردانی را تجربه کرده بود، در نخستین تجربه اش سراغ کارگردانی اقتباسی از رمان “المور لئونارد” رفت و کمدی جنایی «شورتی را بکشید» را با بازی جین هاکمن و جان تراولتا ساخت. وی همچنین کارگردانی فیلم عجیب و ضعیف «غرب وحشیِ وحشی» را هم در کارنامه دارد.

درباره فیلم: واقعا چه انتظاری از این فیلم دارید؟ این یکی نیز دنباله ای بی هدف و عجیب در ادامه روند ساخت چند گانه ها و چند باره سازی ها است که آتشش چند سالی می شود به جان کمپانی ها افتاده.با یک ایده سردستی سفر در زمان که ظاهرا پیشنهاد خود اسمیت هم بوده آنقدر سیر داستانی و روابط و موقعیت های بی منطق و عجیب فیلم بی جهت به هم گره می خورند که یک جایی واقعا از خودت می پرسی آدمها در این فیلم چه مرگشان است؟! فیلمی که اواخر دهه نود توانست به یکی از کمدی جنایی های موفق تبدیل شود و زوج لی جونز و اسمیت هم بسیار جواب داده بود حالا پس از یک دهه با یک دنباله ضعیف همه آنچه را که رشته بود پنبه کرده است. فیلم به غیر از برخی مزه پرانی ها و شیرین زبانی های مرسوم اسمیت و مشتی جلوه های ویژه و سیاه بازی نکه ویژه ای ندارد. آنقدر که مثلا قرار است مقهور صحنه های اکشن و تلاشهای مامور جی برای پیش دستی از مرگ مامور کی شوید خیلی دربند داستان و منطقش نخواهید بود. چرا که فیلم به جز همان ایده دم دستی و البته تا حدی نجات دهنده چیز دیگری برای عرضه ندارد و صرفا یک اکشن علمی تخیلیِ(!) به زحمت متوسط به حساب می آید و نه بیشتر. دلتان را به هیچ کدام خوش نکنید؛ نه تجربه شیرین تماشای قسمت های قبلی و نه به زوج شیرین و امتحان پس داده فیلم. فقط بدانید که قرار است یک رودست حسابی بخورید، بنابراین حواستان را جمع کنید تا دست کم چند قدمی از فیلم و سازندگانش جلو باشید!

 بازتاب منتقدان: متوسط
امتیاز در سایت آی ام دی بی: ۷٫۲ از ده
امتیاز در سایت متاکریتیک: ۵۸ درصد
نکته ویژه: سومین دنباله از فیلم موفق اواخر دهه نود پس از ده سال

نمونه ای از دیالوگ های فیلم:

مامور جِی(ویل اسمیت): [در حالیکه توسط دو پلیس اواخر دهه شصت دستگیر شده] : ببینید پسرا، من حق و حقوق خودمو دارم.و می خوام قبل از اینکه اون دکمه قرمز روی دستگاه رو فشار بدین وکیلمو ببینم.[پلیس ها عصبی می شوند] خب این نوع عصبانیت یه چیز کاملا طبیعیه،ولی احتیاجی نیست بهش فکر کنید.فقط به این فکر کنید که هر وقت دیدین یه مرد سیاه پوش در حال رانندگی با یه ماشیه معنیش این نیست که اونو دزدیده!


نبرد تایتان ها    Wrath Of The Titans / 
 

کارگردان: جاناتان لیبزمن
فیلمنامه: دان مازو، دیوید جانسون
بازیگران: سام ورتینگتون، لیام نیسون، رزاموند پایک، رالف فاینس
ژانر: اکشن،ماجرایی
محصول: ۲۰۱۲ آمریکا
مدت زمان: ۹۹ دقیقه

خلاصه داستان: یک دهه پس از اتفاقاتی که در قسمت اول فیلم رخ می دهد حالا پرسیوس تصمیم گرفته زندگی آرام و بی دغدغه ای را آغاز کند و  وقت بیشتری را با پسرش بگذراند. غافل از اینکه جنگ میان خدایان و تایتان ها همچنان ادامه دارد و این بار به نظر می رسد تایتان ها بتوانند پس از مدتها بر خدایان چیره شوند ولی…

درباره سازنده: جاناتان لیبزمن کارگردان جوان فیلم پیش از این فیلم های نه چندان موفقی چون تریلر ترسناک «سقوط تاریکی» را در سال ۲۰۰۰ کارگردانی کرده است. پس از بازسازی ناموفقی از فیلم «کشتار با اره برقی در تگزاس» وی بار دیگر در سال ۲۰۰۹ با فیلم «اتاق مرگ» تجربه ی دیگری در ژانر وحشت انجام داد. او همچنین سال گذشته فیلم ضعیف «نبرد لس آنجلس» را ساخته بود که اکران ناموفقی هم داشت.

درباره فیلم: فیلم اساسا هدفی جز گذاشتن کلاهی گشاد بر سر مخاطب فلک زده ندارد! در این اوضاع آشفته ای که بحران همه جا رخنه کرده هالیوود بدش نمی آید با مشتی فیلم آخرالزمانی که هر ساله در یک زمان خاص همه شان را روانه سینماها می کند تماشاگران را دلزده تر از همیشه و ناامیدتر از آینده پیش رویشان کند. به واقع این یکی از آن دنباله هایی است که اگر نسخه پیشنیش را هم ندیده باشید خیلی چیزی را از دست نداده اید چرا که آنقدر اسیر مهملات و خرده داستان های عجیب و کودکانه اش می شوید که دست کم بعد از تماشای فیلم به شکلی مطلوب از خجالت خودتان و وقتی که صرف دیدن چنین فیلمی کرده اید در می آیید. جلوه های ویژه ای که همه صرف یک خط داستانی کلیشه ای و مستعمل و من درآوردی شده اند و نه حتی آنقدر بنیان محکمی دارند که بتوانند مخاطب را برای مدتی درگیر کنند. رسم هالیوود هم همین است. به محض آنکه فیلم تازه ای گل کند و به مذاقش خوش آید فی الفور دست به کار می شود تا دنباله ای هر چند سردستی برایش بسازد. این یکی اما واقعا هیچ چیزی برای عرضه ندارد. به جز هیولاها و جنگ های میان خدایی(!) در جهان دون و مادون و حرکات محیرالعقول نیمه خدای پیش فعالش که وقتی تصمیم می گیرد قید همه چیز را بزند و برود سراغ زندگی آرام و بی دردسر با پسرش، این بار پدر، برادر و عمویش هستند که آتش بیار معرکه می شوند و او را درگیر جنگی دوباره می کنند. اگر هدفتان این است که فیلمی برای سرگرمی و تلف کردن وقت ببینید هم باز برای پیشنهاد این فیلم دست و دلم می لرزد چرا که فیلم حتی چنین ظرفیتی را هم ندارد!
 
 بازتاب منتقدان: ضعیف
امتیاز در سایت آی ام دی بی: ۵٫۹ از ده
امتیاز در سایت متاکریتیک: ۳۷ درصد

نکته ویژه: ندارد

نمونه ای از دیالوگ های فیلم:

زئوس(لیام نیسون):من واقعا متاسفم که این کارو باهات کردم(تبعیدت کردم) هادس،می تونی منو ببخشی؟
هادس(رالف فاینس): چرا اینو می پرسی؟
زئوس: به خاطر اینکه منم تو رو می بخشم، برای همین ازت سوال کردم!


بازی های گرسنگی /The Hunger Games 

کارگردان: گری راس               
فیلمنامه: گری راس، سوزان کالینز، بیلی ری بر اساس رمانی از سوزان کالینز
بازیگران: جنیفر لارنس، جاش هَچرسون، لیام هِمسورث، وودی هارلسون، استنلی توچی، ویلو شیلدز
ژانر: اکشن، ماجرایی
محصول: ۲۰۱۲ آمریکا
مدت زمان: ۱۴۲ دقیقه

خلاصه داستان: بعد از انهدام آمریکای شمالی سرزمین جدیدی به نام “پانِم” که شامل یک پایتخت مرفه و دوازده محله فقیرنشین است جایگزین آن می شود. یکی از محله های این سرزمین به دنبال یک شورش عمومی علیه پایتخت، نابود می شود و به عنوان مجازات، یک دختر و پسر نوجوان از هر محله، باید تا مرگ یکی ازآنها، با هم بجنگند….
 
 درباره سازنده: گری راس کارگردان ۵۸ ساله آمریکایی سه بار برای نگارش فیلمنامه های «دِیو»، «سی بیسکویت» و «بزرگ» نامزد اسکار و یک بار هم برای فیلم «سی بیسکویت» نامزد دریافت اسکار بهترین فیلم شده. او همچنین فیلم «پلیسانتاویل» را با بازی توبی مگوایر در سال ۱۹۹۸ ساخته که نامزد سه جایزه اسکار شده است.

درباره فیلم: پس از سر و صدای زیادی که رمان سوزان کالینز به پا کرد، حالا اقتباس سینمایی آن هم دست کمی از حواشی پیرامون کتاب ندارد. آن قدر که در زمان ساخت فیلم حرف و حدیث بود و طرفداران فیلم به نوعی فیلم را در برابر «گرگ و میش»؛ دیگر مجموعه اقتباسی پرطرفدار قرار می دادند. اما در حقیقت می توان گفت فیلم اقتباس شسته رفته و سرو شکل داری از رمان است. با مجموعه ای از بهترین انتخاب ها که بیشتر از همه در گروه بازیگری نمود پیدا می کند. جایی که در نقش اصلی از جنیفر لارنس امتحان پس داده استفاده شده و روابط عاطفی و درام فیلم هم بر خلاف نمونه قابل مقایسه اش تا حد بسیاری خوب و معقول درآمده و نه همچون آن فیلم ها آبکی و دم دستی. ولی اشکالی که می توان مطرح کرد این است که برای مخاطبِ کتاب نخوانده فیلم درک موقعیت ها و فضا تا حدی غیرمنطقی و مشکل به نظر می آید. چرا که بدون هیچ پیش درآمدی به یکباره با قراردادهایی از سوی فیلمساز روبه رو می شویم که باید بی چون و چرا آنها را بپذیریم و اگر به خودمان سخت بگیریم و مدام به دنبال چرایی شان باشیم قطعا از فیلم چیز زیادی سر در نخواهیم آورد. کارگردان اما تا حد زیادی توانسته حتی همان مخاطب از همه جا بی خبر را هم با نوع روایت و جذابیت نهفته در خود اثر با فیلم همراه کند و با تلفیقی از درام و اکشنی که در سراسر فیلم به شکلی ضربدری جای گرفته چند قدمی از او جلوتر باشد. بر خلاف نام فیلم خیلی خبری از خشونت های مرسوم چنین فیلم هایی نیست و ظاهرا محدودیت ها کار خودش را کرده و آن چنان با صحنه های درگیری و خشونت شدید مواجه نیستیم و با نوع کارگردانی و فیلمبرداری تلاش شده تا نیازی هم به این صحنه ها نباشد. فضای عجیب و تا حدی پایان دنیایی هم که فیلم دارد به موقعیت ها و کنش های فیلم کمک می کند و باعث می شود حداقل اگر هم قرار است چنین موقعیت هایی را بی چون و چرا بپذیریم لااقل کمی به لحاظ منطقی با توجه به شرایط، داستان فیلم را پیش خودمان حل و فصل کنیم. به جز بازی ها که به نظرم نقطه قوت فیلم به حساب می آید کارگردانی خوب و به دور از اداهای معمول گراس کار خودش را کرده و باعث شده تا با یک فیلم اکشن جدی سر و کار داشته باشیم که تا حدودی می شود گفت چیزی از رمان مورد اقتباسش کم ندارد. با فروشی هم که داشته این اطمینان را می دهیم که حداقل در انتخابمان اشتباه نکردیم. «بازی های گرسنگی» یا با نام معروف دیگرش؛ «عطش مبارزه» یک تجربه حداقل متوسط فیلم دیدن را برایتان به همراه خواهد داشت.

 بازتاب منتقدان: خوب
امتیاز در سایت آی ام دی بی: ۷٫۶ از ده
امتیاز در سایت متاکریتیک: ۶۷ درصد

نکته ویژه:

نمونه ای از دیالوگ های فیلم:
پریمروس اِوردین(ویلو شیلدز): فقط تلاش کن که پیروز بشی،شاید بتونی
کَتنیس اوردین(جنیفر لارنس):البته،شاید بتونم،به اندازه کافی باهوش هستم که از پسش بر بیام!


فیلم های ایرانی روی پرده:
 

کیمیا و خاک

کارگردان:عباس رافعی

فیلمنامه: بهرام صحیحی و عباس رافعی

بازیگران: حسین یاری، پریوش نظریه، آزیتا حاجیان، امیر آقایی، امیر محمد زند، سیاوش طهمورث، محسن افشانی و حامد بهداد

ژانر: اجتماعی

محصول:۱۳۸۸

مدت زمان نمایش: ۹۰ دقیقه
 

خلاصه داستان: ۵ نفر از قشرهای مختلف در فضای ملتهب آبان ماه ۱۳۵۷ در صدد هستند تا به آخرین پروازی که از ایران خارج می شود برسند ولی…
 

خارج از متن: تاخیر سه ساله در نمایش فیلم و حذف چند دیالوگ از همان نسخه اولیه فیلم
 

درباره سازنده: عباس رافعی دارای مدرک لیسانس فیلمنامه نویسی از دانشکده صدا و سیما و فوق لیسانس ادبیات نمایشی از دانشکده هنر و معماری، در کارنامه خود ساخت فیلم هایی چون «پروانه ای در باد»، «آیه های زمینی»، «راه طی شده»، «آفتاب بر همه یکسان می تابد»، «تولدی دیگر»، «بیگانگان« و «آزاد راه» را دارد. 
 

درباره فیلم: سینمای ایران که تبحر خاصی در پرداختی ضعیف به بکرترین ایده ها دارد در این فیلم نیز با یک ایده تقریبا قابل قبول و مناسب برای پرداختن از زاویه ای تازه به انقلاب سال ۵۷ راه خود را به کلی از ماجرا سوا می کند. آنجا که با پرداختی سطحی و دم دستی روی شخصیت های اصلی فیلم سعی در گره زدن سرنوشت آنها به یکدیگر دارد تا به نحوی به نتیجه نهایی دلخواهش برسد. بازی مرسوم با کلیشه ها به ساده ترین شکل و استفاده از معمول ترین و بی دردسرترین گریزها برای به سرانجام رساندن تکلیف شخصیتها در فیلمنامه، ظاهرا از بارزترین نکات فیلم است! به غیر از این اما نباید از یک برگ برنده فیلم که بازی  خوب و به نقش نشسته امیر آقایی در قالب شخصیتی که متهم است به اینکه در زندان زیر شکنجه های ساواک دوستش را لو داده و همسرش با بازی آزیتا حاجیان غافل ماند. به علاوه حامد بهداد که اگرچه در قالب یک روحانی که هرچند نوعی تنوع به حساب می آید، اما خیلی قابل تفکیک از دیگر نقش هایش که مثلا متفاوت هم بوده اند نیست. هرچند باز هم در برخی قسمتهای فیلم بازی همیشگی و قابل قبولی ارائه می دهد مانند سکانس بازی دادن همسایه ها و ماموران که خودش را جای یک کارگر جا می زند ولی به هر حال حامد بهداد است. با این همه اما «کیمیا و خاک» چیز تازه ای برای ارائه ندارد و اگر فقط دلتان می خواهد یک فیلم با حال و هوای دوران انقلاب ببینید- البته با تلقی خاص سازندگانش از همه مولفه های آن دوران که خیلی هم دور نیست- می تواند پیشنهاد مخاطره انگیزی باشد. چرا که همانقدر که ممکن است نظر دیگری نسبت به فیلم داشته باشید همانقدر هم ممکن است به خاطر این پیشنهاد مرا سرزنش کنید. پس انتخاب با خودتان!

قسمتی از دیالوگ های فیلم:
 

رضا(امیر آقایی): اگه زیر شکنجه دهنت باز شه چی هستی؟

مهین(آزیتا حاجیان):آدم..

رضا: تو زندون خیلیا بودن که آدم نبودن،ولی من بودم.

مهین:می دونم رضا…

خوابم می‌آد
  
کارگردان: رضا عطاران
نویسنده: احمد رفیع زاده
بازیگران: رضا عطاران، مریلا زارعی، اکبر عبدی، ناصر گیتی جاه، سروش صحت
ژانر: کمدی اجتماعی
مدت زمان نمایش: دقیقه

خلاصه داستان: رضا پس از آنکه از مدرسه اخراج می شود به شکلی اتفاقی با دختری آشنا می شود.او که تازه فهمیده انگار عاشق شده برای حل مشکل دختر ناخواسته وارد ماجرای خطرناکی می شود.ماجرایی که باعث می شود برای همیشه به محبوب ترین پدیده زندگیش یعنی خواب برسد…

درباره سازنده: رضا عطاران از بازماندگان نسل طلایی «ساعت خوش» از اواخر دهه هفتاد علاوه بر بازیگری روی به کارگردانی آورد و با ساخت چندین سریال پرطرفدار در تلویزیون سبک خاصی را دنبال کرد. وی در چند سال اخیر رشد بسیار خوبی در زمینه بازیگری در سینما داشته و به غیر از چند فیلم ضعیف در ابتدای شروع پرکاریش در سینما این اواخر در  چند فیلم خوب، بسیار متفاوت ظاهر شده. وی توانست برای بازی در فیلم «اسب حیوان نجیبی است» تندیس بازیگر مکمل را از آخرین جشن خانه سینما دریافت کند. «خوابم می‌آد» نخستین تجربه کارگردانی او در سینما بعد از ساخت سریال هایی همچون «کوچه اقاقیا»، «خانه به دوش»، «متهم گریخت»، «ترش و شیرین» و «بزنگاه» به حساب می آید.

خارج از متن: جنجال هایی که بر سر انتخاب اکبر عبدی در نقش مادر رضا میان او و عوامل فیلم صورت گرفت که فعلا خبری از ادامه اش نیست. به علاوه در زمان اکران فیلم عده ای در اعتراض به فیلم اقدام به جمع کردن اعلان های فیلم از سطح شهر کردند، این البته جدای از انصراف حوزه هنری از اکران فیلم در سینماهای تحت نظرش بود.

درباره فیلم: مشکل اساسی فیلم بلاتکلیفی در لحن انتخابی اش است.یعنی حتی جاهایی هم که قرار است که پا را فراتر بگذارد و مثلا مانند دیگر فیلم های روایت گونه نمونه مشابه خارجی اش راه خود را پیدا کند، با شروع خوبی که دارد اما یک جا با یک رودست اساسی حسابی غالگیرتان می کند. فیلمی با همان مولفه های آشنای تلویزیونی عطاران منتها در مقیاسی وسیع تر و البته جدی تر. اینجا حالا همه چیز مهیاست تا او همه آن ظرافت های خاصش را به نمایش بگذارد. البته با همان شیطنت های همیشگی و همان دیالوگهای دوپهلوی کلامی و گاه بی هدف! که تا حدی هم دست کم در معرفی شخصیت رضا موفق می شود. ولی بدون شک تنها ویژگی بارز فیلم حضور شیرین و درخشان عبدی در نقش مادر است که البته یک جاهایی این طور به نظر می رسد که ظاهرا عطاران به غیر از تماس های فیزیکی و راحتی در ارتباط ها هدف دیگری از این انتخاب نداشته! با این فرض که فیلم را نوعی از کمدی خاصه خود عطاران تلقی کنیم خیلی سر و کارمان به اتفاقات و وقایع بی منطق فیلم نمی افتد و به راحتی می توانیم خودمان را فریب دهیم. اما وقتی خودمان را برای تماشای یک فیلم خوب که چند جایزه از تنها جشنواره سینمایی دولتی کشور گرفته آماده می کنیم آن وقت است که رودست اساسی را آنجا می خوریم. اگرچه در زمینه کارگردانی دست کم چندین قدم از بقیه مولفه هایش جلوتر است و به عنوان اولین فیلم هم برای عطاران گام رو به جلویی به حساب می آید اما به لحاظ قصه و نوع روایت و اتفاقات نامتعارف فیلم، با یک دوگانگی رو به رو هستیم. این مساله وقتی جدی تر می شود که نام حمید نعمت اله را در تیتراژ به عنوان یکی از نویسنگان اولیه فیلمنامه می بینیم. در هر صورت اگر برای تماشای فیلمی کمدی در این اوضاع آشفته تصمیم دارید پایتان را به سینما باز کنید «خوابم می‌آد» می تواند گزینه متوسطی باشد اگر مطابق معمول کم توقعی را پیشه کنید!

قسمتی از دیالوگ فیلم:

رضا(رضا عطاران): بعضیا از خواب می ترسن، میگن مثه مُردنه. بابا که میگه همین ترس از خوابه که باعث میشه آدم زن بگیره، دنبال جفت میگرده که تنهایی نخوابه…
 


سینما نگار

نظرتان را در مورد مطلب فوق بنویسید. نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد.