به یاد آورید تابستان سال گذشته بود که اولین خبرها از آغاز درگیری های پراکنده در سوریه در رسانه های سراسر جهان(البته به جز صدا و سیمای ایران)مخابره می شد. ماهها بود که این درگیری ها ادامه داشت و طبیعتا دول و رسانه های غربی،شادمان از این درگیری ها و اختلافات، دائم در بنگاههای تبلیغاتی شان فریاد حقوق بشر سر می داند و با نگاهی به شدت یک طرفه مقصر اول و آخر درگیری ها و بعضا تلفات آن روزهای سوریه را دولت بشار اسد معرفی می کردند. دیگر برای این رسانه ها اهمیتی نداشت که آیا متن مردم سوریه نیز جز مخالفان دولت سوریه محسوب میشوند و یا این که اقلیتی خاص تمامی اتفاقات و درگیری های سوریه را رقم میزند؟آیا این اعتراضات و بعضا خشونت های مخالفان،اعتراضاتی سراسری در تمامی و یا اکثر شهرهای سوریه است و یا فقط چند شهر محدود،آن هم در قسمت های مرزی نزدیک عربستان و ترکیه را شامل میشود؟ آیا تلفات این درگیری ها تنها دامنگیر مخالفان دولت است و یا این که تعداد زیادی از تلفات، شامل سربازان ارتش سوریه نیز میشو؟ اصلا آیا اتفاقات سوریه، اعتراضاتی مردمی و مدنی محسوب می شود و یا این که صرفا جنگی است داخلی بین “شبه نظامیان مخالف“با ارتش سوریه؟ مسلم است که هیچ کدام از این سوالات اساسی و روشن گر برای دول و به تبع آن،رسانه های غربی اهمیتی نداشت، برایشان مهم آن بود که موجی در کشور سوریه که یکی از سه ضلع اصلی مقاومت در برابر زیاده خواهی های غرب و رژیم صهیونیستی است به راه افتاده بود و شرایط فراهم بود تا آنان موج سواری خود را به راه اندازند و آشکار و نهان ضرباتی را بر دولت و ملت سوریه وارد آورند.
حال در این جنگ تمام عیار رسانه ای به یاد آورید، سکوت مرگبار و منفعلانه صدا و سیمای جمهوری اسلامی پیرامون قضایای سوریه را.در آن دوران بود که ماهها از آغاز درگیری های سوریه گذشته بود و هر روز اتفاقات جدیدی در سوریه رقم می خورد و با کمال تعجب دریغ از یک خبر،یک تحلیل و یک اشاره به قضایای سوریه در صدا و سیمای ایران. شاید آن روزها به هیچ عنوان به ذهن مدیران ارشد صدا و سیما نیز خطور نمی کرد که اگر مخاطبی ایرانی و انقلابی بخواهد خبر و تحلیلی پیرامون یکی از همپیمانان اصلی جمهوری اسلامی به دست آورد و در عین حال تحت تاثیر پروپاگاندای دروغین غربی ها نیز قرار نگیرد،باید به کدامین رسانه داخلی پناه آورد؟ آیا به راستی ذهن مدیران ارشد صدا و سیما،تصور درستی از مردم انقلابی ،کنجکاو و هوشیار ایرانی دارد،که امروز این توقعات را از آنان داشته باشیم؟!
اما در طرف دیگر،سکوت و انفعال دولت و وزارت خارجه ایران پیرامون قضایای سوریه تعجب تمامی ناظران داخلی و خارجی را برانگیخته بود؟اتفاقات حساس سوریه در حال وقوع بود و دستگاه دیپلماسی ایران به جز چند موضع ضعیف و کم اثر هیچ رفتار درست و هوشیارانه ای را در قبال همپیمان استراتژیک خود اتخاذ نمی نمود.در گرماگرم این اتفاقات و سیل انتقادات مردم و اقشار انقلابی از این سکوت و مواضع منفعلانه بود،که این بار نه صدا و سیما،نه رییس جمهور و نه حتی وزیر خارجه بلکه این رهبر بزرگوار و شجاع انقلاب اسلامی بود که با تحلیلی دقیق و بدون ترس از شانتاژها و هجوم رسانه ای خارجی و داخلی موضعی صریح،آشکار و شجاعانه ای را پیرامون قضایای سوریه اتخاذ نمود و در آن دوران که برخی از شخصیت های به ظاهر انقلابی نیز گرفتار غبار و پیچیدگی های قضایای سوریه شده بودند و هجمه های رسانه ای،تاثیراتی بر روی آنان نیز گذاشته بود،لکن این رهبر انقلاب اسلامی بود که ضمن درخواست ایجاد برخی اصلاحات از طرف دولت سوریه،صریحا اعلام نمود جنس قضایای سوریه با قضایای کشورهای دیگر همچون تونس و مصر و . . . متفاوت است و تاکید نمود قضایایی که پشت صحنه آن آمریکا و اسراییل باشند،اساسا نمی تواند رنگ و بویی مردمی داشته باشد.
اما امروز پس از گذشت قریب یک سال از آغاز اتفاقات رخ داده در سوریه و آشکار شدن بسیاری از مسائل میتوان خوشحال بود گذشت زمان خود بزرگترین سوالات پیرامون قضایای سوریه را پاسخ داد،شاید لازم بود ماهها از قضایای سوریه بگذرد تا برای عده ای روشن شود کسانی که در سوریه برچسب مخالفان دولت و اپوزیسیون را یدک میکشیدند پیش از آن که پلاکاردهای اعتراضی در دست داشته باشند،اسلحه هایی با پول آمریکا و برخی دول واداده عربی،حمل می نمایند،باید زمان میگذشت تا برای عده ای تفاوت اعتراضات مدنی با جنگ داخلی در شهرهای سوریه قابل تفکیک باشد،شاید برای آن عده ای که دائما چشم و گوششان به پیام ها و پالس هایی خارج از مرزهای کشور ایران است لازم بود گزارش کوفی عنان پیرامون قضایای سوریه خوانده شود،تا بفهمند نماینده سازمان ملل(که طبیعتا نمی تواند کاملا مستقل از قدرت های بزرگ باشد)نیز اذعان دارد که اتفاقات سوریه با آن چه رسانه عای غربی از آن دم میزنند تفاوتی آشکار و ریشه ای دارد و کوفی عنان نیز در بسیاری از موارد حق را متوجه دولت سوریه بداند،شاید لازم بود آتش بس توافقی میان دولت و مخالفان سوریه بارها و بارها توسط مخالفان نقض شود تا عده ای بفهمند آتش بیار معرکه در کدام طرف میدان قرار دارد و شاید لازم بود دهها و صدها کودک و زن در هوله کشته شوند تا روشن گردد بازیگر اصلی قضایای سوریه نه دولت و نه حتی مخالفین دولت سوریه اند،بازیگران اصلی این بازی تروریست هایی از جنس القاعده اند که این بار فارغ از افغانستان و عراق،در سوریه برای ارباب غربیشان خوش رقصی میکنند . . .
با تمامی این قضایا میتوان خوشحال بود که دیگر بسیاری از مسائل روشن گشته است و برای کسانی که صادقانه خواستار فهم قضایای سوریه بودند پیچیدگی خاصی وجود ندارد،میتوان خوشحال بود که اتفاقات یک سال گذشته تاییدی بود بر مواضع هوشیارانه و درست “مردی تیزبین“در قریب یک سال پیش و امروز تقریبا برای همگان آشکار گشته است که جنس قضایای سوریه با بسیاری از کشورهای دیگر همچون تونس،مصر و . . . متفاوت است،در نگاه داخلی نیز میتوان خوشحال بود،که هر چند دیر اما پس از گذشت چندی روند اشتباه صدا و سیما در مورد قضایای سوریه اصلاح شد و امروز شاهد اطلاع رسانی مناسب و پوشش به هنگام قضایای سوریه در صدا و سیمای جمهوری اسلامی هستیم.
حال با تمامی این قضایا نگاهی به مواضع و عملکرد دولت دهم پیرامون قضایای سوریه محلی را برای تایید و دفاع باقی نمی گذارد،به عنوان مثال نگاهی به مواضع علی اکبر صالحی وزیر خارجه دولت در مورد قضایای سوریه بیفکنید،به راستی مواضع ضعیف و بدتر از آن سکوت و عدم موضع گیری او در اتفاقات حساس چند روز گذشته سوریه چه دلیلی میتواند داشته باشد؟شاید لازم باشد محققان علوم سیاسی تحقیقی را پیرامون مقایسه کمی و کیفی مواضع و نقش وزیر خارجه کشورمان با وزرای خارجه کشورهایی نظیر چین و روسیه پیرامون قضایای سوریه به انجام رسانند تا همگان بدانند که شرم آور است که وزیر خارجه جمهوری اسلامی ایران هیچ نقشی ولو ساده و سطحی را در قضایای کشور سوریه ایفا نمی کند،درحالی وزرای خارجه روسیه و چین هر روز مواضعی و طرح هایی صریح و مقتدرانه در حمایت از دولت سوریه اتخاذ میکنند!
دلیل این غفلت به هیچ عنوان روشن نیست،شاید بدنه دولت و رییس آن هنوز نیز به نتیجه درستی پیرامون حوادث منطقه و به تبع آن قضایای سوریه نرسیده اند،شاید دولتمردان هنوز نیز دم از دست های پنهان دول غربی در بیداری مردم منطقه میزنند که به فرض اگر این نظر درست باشد باید از آنان پرسید،رفتار خصمانه دول غربی،رفتاری عادی ناشی از خوی استکباری آنان قلمداد میشود،پس رفتار فعال دولت جمهوری اسلامی در کجای این قضایا باید دیده شود؟!
و یا شاید این غفلت و کم کاری ها دلایل دیگری داشته باشد،شاید برای آنانی که رفتار دولتمردان به خصوص رییس این دولت را رصد میکنند،این عملکردها خیلی نیز عجیب به نظر نرسد،آشکارا باید گفت،مدت مدیدی است،این چنین رفتارهایی و به بیان صحیح تر این چنین غفلت هایی در بدنه دولت و شخص رییس جمهور عادی شده است.جای تاسف این جاست که چه میشود که فردی با مواضعی انقلابی و صریح پیرامون مسائل اسراییل و طرح مساله هولوکاست،تبدیل به فردی با مواضعی ضعیف و بی تاثیر در حساس ترین وقایع تاریخی منطقه میشود،به راستی سخنرانی در دانشگاه کلمبیا،سخنرانی صریح و شجاعانه در ژنو،سفرهای انقلابی در کشورهای آمریکای جنوبی،حضور غرورآفرین و حماسی در کشور لبنان،سخنرانی های صریح و شجاعانه در مقابل استکبار جهانی و . . . در کجای سیاست خارجی این روزهای دولت دهم و شخص رییس جمهور جای دارد؟!
این دولت را چه شده است که وزیر خارجه او گوشه عزلت در قضایای منطقه را برمی گزیند و هر از گاهی مواضعی منفعلانه و بی تاثیر اتخاذ میکند و با کمال تعجب اتفاق خاصی نیز در قبال او به وقوع نمی پیوندد؟
این سنت الهی است که تمامی این مسائل به فضل الهی به سود دنیای اسلام و جمهوری اسلامی تمام خواهد شد،در این میان روسیاهی می ماند برای آنانی که غفلت کردند و در این پیچ حساس تاریخی نقش حساس خود را ایفا ننمود و با کم کاری،غفلت و خدای نکرده لجاجت،حق مردم و دینشان را ادا نکردند . . .
خوشبختانه مردم تمامی اینها را می بینند و تمامی این قضایا در حافظه تاریخی ملت ایران ثبت خواهد شد!
بولتن نیوز